دکتر ناصر هادیان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی

گره پرونده هسته ای با مذاکره حل می شود نه شعار سیاسی

۰۲ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۴:۲۸ کد : ۱۹۲۷۴۷۰ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
تداوم بازی طراحی شده از سوی آمریکا به نفع ایران نبود/در دنیای امروز نمی توان با شعارهای سیاسی مشکلات بزرگ را حل و فصل کرد/پیش از روی کار امدن دولت یازدهم هم بسیاری از همین منتقدان امروز به شکل محرمانه با طرف های غربی دیدار داشته اند/پیشرفت های هسته ای ایران در امور تحقیقاتی همچنان ادامه خواهد داشت اما مساله تعداد سانتریفیوژها در شرایطی که زندگی روزمره مردم تحت تاثیر تحریم ها با سختی پیش رود ، چندان معقول نیست.
گره پرونده هسته ای با مذاکره حل می شود نه شعار سیاسی

دیپلماسی ایرانی : شمارش معکوس برای اجرایی شدن برنامه اقدام مشترک که در 24 امین روز از ماه نوامبر در ژنو میان ایران و 1+5 به امضا رسید، آغاز شده است . از بیستمین روز از ماه ژانویه زنگ ها به صدا درمی آید و تا شش ماه پس از این تاریخ هم ایران و طرف های مذاکره کننده تمام تلاش خود را برای ورود به گام دوم یا گام نهایی و اجرایی شدن طرح جامع به کار خواهند گرفت. در حالی که تیم هسته ای ایران در ژنو به نمایندگی از ملت و دولت ایران برنامه اقدام مشترک را به امضا رسانده و پیش و  پس از امضای آن هم تایید سران نظام را به دست اورده بود اما هنوز هستند در داخل کشور منتقدانی که تیم هسته ای به ریاست وزیر امور خارجه را به امتیازدهی های بیش از حد متهم می کنند. این در حالی است که در داخل ایالات متحده هم تندروی ها تا بدانجا پیش رفت که برخی سناتورهای حتی دموکرات سنا تا مرز به تصویب رساندن طرحی برای تشدید تحریم های بیشتر هم پیش رفتند. با اینهمه با اعلام زمان اجرایی شدن برنامه اقدام مشترک به نظر می رسد که اندکی از آتش معرکه تندروی ها کاسته شده و دو طرف به دیپلماسی فرصت بیشتری داده اند. با دکتر ناصر هادیان استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در خصوص برخی انتقادهای وارد بر متن برنامه اقدام مشترک به گفتگو نشستیم که متن این گفتگو به شرح زیر است :

با گذشت قریب به یک ماه و نیم از امضای توافقنامه ژنو و در شرایطی که تیم هسته ای ایران مذاکرات فشرده ای را با طرف غربی برای آغاز برنامه اقدام مشترک دنبال کرد، هنوز در داخل کشور صداهایی به گوش می رسد که مخالف امضای متن مورد توافق میان ایران و 1+5 بودند. اصلی ترین پرسش این است که اگر ایران با غرب وارد پروسه امضای توافقنامه هسته ای نمی شد، چه آلترناتیو دیگری در دست بود؟ آیا جز حرکت کردن در مسیر تحریم های بیشتر و بالابردن ریسک گزینه نظامی راه دیگری موجود بود؟

در این سالها آمریکا در قبال ایران بازی را دنبال می کرد که با ریسک پایین برای این کشور و با ریسک بالا برای ما همراه بود. پیش از امضای این قولنامه رویکرد ما در مقابل آمریکا، در حقیقت عکس العملی بود به فشاری که ما از جانب این کشور تحمل می کردیم.تحریم ها تنها یکی از برنامه های امریکا برای مهار ایران بود. مهار ایران چندین عنصر داشت: ائتلاف سازی علیه ایران ، تقویت رقبای منطقه ای ایران ،منزوی کردن سیاسی ایران تا تحریم های گسترده یک جانبه و چندجانبه . در این مدت آمریکایی ها با بیشتر کردن تحریم ها  بر میزان فشار بر ایران می افزودند و ایران نیز منفعلانه با این وضعیت برخورد می کرد.شرایط اجماع علیه ایران در سطح بین المللی به گونه ای پیش رفت که ایران چاره ای نداشت جز آنکه این شرایط را تغییر دهد.یک راه برای تغییر شرایط ایجاد تغییر در زیرساخت ها بود به گونه ای که  وزنه هزینه ادامه سیاست های موجود امریکا برای این کشور بالا رود. یعنی عوامل موثر در این ماتریکس تغییر کند تا کل مسئله عوض شود. به عبارت دیگر تداوم  بازی طراحی شده از سوی آمریکا به نفع ایران نبود.ایران باید با ایجاد تغییری در این بازی ، ریسک خود را کاهش و ریسک طرف مقابل را افزایش می داد.

یک راه دیگر حرکت کردن در مسیر حل مسائل با امریکا و رفع قطعنامه های شورای امنیت بود. راه حل سوم هم ترکیبی از این دو است به گونه ای که برای بازدارندگی و تحمیل هزینه هم زیرساخت ها را تغییر دهیم و هم به سمت حل مساله هسته ای که منجر به تصویب قطعنامه های شورای امنیت شده است حرکت کنیم. در این فضا پرسش این است که داعیه داران منتقد توافقنامه هسته ای چه راهکاری برای برون رفت ایران از بحران داشتند ؟ مساله اینجاست که در دنیای امروز نمی توان با شعارهای سیاسی مشکلات بزرگ را حل  و فصل کرد. در شرایط افزایش تحریم ها از سوی کنگره فروش نفت ایران در شش ماه آتی احتمالا کاهش پیا ک کرد او باید از آقایان این سوال را پرسید که برای آن روز چه برنامه ای در سر داشتند؟ در مجموع شرایط به گونه ای پیش رفت که نظام تصمیم به حل موضوع هسته ای گرفت و این قولنامه هم در راستای همان تصمیم بود.

برخی از منتقدان این توافقنامه ایرادهای فراوانی را بر تاکید تیم مذاکره کننده بر محرمانه ماندن روند مذاکره وارد دانسته اند. این در حالی است که متن برنامه اقدام مشترک از نخستین ساعات در اختیار عموم قرار گرفت و تاکنون بسیار در خصوص ان بحث و تبادل نظر هم شده است. آیا در دولت های پیشین هم ما شاهد چنین شفاف سازی هایی در خصوص روند مذاکرات هسته ای بوده ایم؟

باید فرصت بوجود امده در سایه دولت یازدهم برای تحقیق و بررسی موشکافانه مذاکرات هسته ای و مفاد توافق شکل گرفته را به فال نیک گرفت. در دولت پیشین عامه مردم در جریان  جزئیات مذاکرات قرار نگرفته و لذا مخالفتی هم با این مذاکرات نمی شد. اما در دور جدید مذاکرات با سکانداری وزیر امور خارجه و تیم هسته ای جدید این جزئیات در اختیار عموم قرار گرفته و همگان می توانند با ان مخالفت کرده یا موافق آن باشند. حتی نقدهای غیرمنصفانه ای هم که در این خصوص انجام می گیرد را باید نشانه پیشرفت در کار دانست. پرونده ای که سرنوشت ملت ایران به چند و چون آن گره خورده است باید در سطح ملی مورد بررسی قرار گرفته و نقد شود. زمانی که این پرونده در قالب یک دیالوگ ملی مورد بحث و بررسی قرار گیرد امکان رفع نقص های احتمالی موجود در آن هم وجود خواهد داشت. افرادی که با دفاع از سیستم مذاکرات دولت قبل از محرمانه ماندن مفاد برنامه اقدام مشترک تا دقیقه نود انتقاد می کنند آیا در آن سالهای حضور در مذاکرات، متن های پیشنهادی خود را در اختیار عموم قرار داده بودند ؟ پیش از روی کار امدن دولت یازدهم هم بسیاری از همین منتقدان امروز به شکل محرمانه با طرف های غربی دیدار داشته اند. بنا ترویج گفتگو و دیالوگ  و بررسی منصفانه معطوف یه یافتن راه حل است و نه  سرکوب طرف مقابل . هدف روشنگری در برنامه هسته ای است و متن برنامه اقدام مشترک هم ساعتی پس از امضای آن در ژنو ، در اختیار عموم قرار گرفت.

ایران بر اساس متن برنامه اقدام مشترک به چه محدودیت هایی در برنامه هسته ای خود تن داده است؟ در شرایطی که در این توافقنامه بر قید برگشت پذیر بودن تمام فعالیت ها تاکید شده است باز هم منتقدان این متن ادعا می کنند که تهران در برابر هیچ ، همه چیز را واگذار کرده و از عدم موازنه داده – ستانده سخن می گویند.

زمانی که شما وارد روند مذاکره می شوید بهتر است که بر سر اصول راهنمای مذاکرات توافقی ایتدایی شکل یگیرد  . در این مذاکرات هم دو طرف بر متوقف شدن برخی فعالیت های خود متعهد شدند. برای فهم بیشتر مطلب باید تاکید کنم که در گام نخست از برنامه اقدام مشترک دو طرف دکمه " pause " را فشار داده اند. این بدان معناست که هم فعالیت های هسته ای ایران و هم تحرکات ضدایرانی 1+5 در قالب تحریم ها در همان نقطه ای که قرار دارد، می ایستد. بنابراین منتقدانی که ادعا می کنند تیم هسته ای ایران در ازای امتیازهای ناچیز گرفته شده امتیازهای فراوانی داده است به این نکته اساسی توجه ندارند که ایران در این گام، امتیاز هیچ کدام از فعالیت های هسته ای خود را به طور کامل و برای بازه زمانی نامحدود واگذار نکرده است .

اکنون سوال اینجاست که ایران بر اساس برنامه اقدام مشترک کدام فعالیت های هسته ای خود را با فشار دادن دکمه " pause " در حالت ایست نگاه داشته است و مصداق این توقف در جبهه 1+5 چیست؟ طرف مقابل ایران بر اساس این برنامه در گام اول تحریم های بیشتری تصویب نخواهد کرد و آنچه که تا به امروز تصویب شده به قوت خود باقی می ماند اما تحریم بیشتری به این لیست اضافه نخواهد شد. به زبان دیگر طرف غربی در روند تصویب تحریم های بیشتر دکمه " pause " را فشار داده است. اما همین روند در حالت متوقف نگاه داشتن برنامه های هسته ای ایران مسائل گسترده تری را شامل می شود : تعداد سانتریفیوژها، میزان مواد ذخیره شده، میزان فعالیت تاسیسات هسته ای چون فردو و سایت های جدید در دست ساخت و تاسیسات اراک همگی مشمول حالت pause  قرار گرفته اند. البته شایان ذکر است که زمانی که کلمه تحریم به تنهایی آورده می شود گمراه کننده هم می شود.اگر بنا بر اندازه گیری سانتیمتری اقدام های به حالت تعلیق درآمده ایران و طرف مقابل باشد می توان انواع تحریم هایی را که فعلا معلق می ماند را هم به شکل دانه به دانه قید کرده تا لیست را طولانی تر کنیم.  باید دقت داشت که ایران هیچ فعالیت هسته ای را متوقف نمی کند بلکه همه فعالیت ها در همین اندازه فعلی حفظ خواهد شد و نه بیشتر.

اما در بخش دیگری از برنامه اقدام مشترک ما برخی عقب نشینی ها را داوطلبانه می پذیریم که به اصلاح انگلیسی ان را “ roll back " می گویند. ایران تنها در یک حوزه از فعالیت های هسته ای خود این عقب گرد را پذیرفته است که آن هم غنی سازی 20 درصد است . در این بند از تعهدات، ایران هم تبدیل ذخایر 20 درصدی اورانیوم غنی سازی شده را پذیرفته و هم میزان غنی سازی را از 20  به 5 درصد خواهد رساند. در قبال این عقب گرد ایران هم طرف غربی بحث عقب نشینی از تحریم ها را روی میز گذاشته است . بنابراین در مرحله pause  غربی ها متعهد شدند که تحریم های بیشتر را افزایش ندهند و در مرحله roll back  غربی ها با کاستن پاره ای از تحریم ها موافقت کردند.

بخش سوم هم نظارت بر فعالیت های هسته ای ما یا همان monitoring  است . در این مرحله باید ادعاهای هسته ای ایران چک شده و مورد بررسی قرار بگیرد. بر اساس موافقت ایران با تن دادن به این راستی آزمایی ، به پرسش هایی که از گذشته وجود داشته و پاسخ های ان هنوز غرب را متقاعد نکرده است جواب خواهد داد. در این مرحله دو بخش وجود دارد : enhance monitoring   و transparency  : افزایش نظارت ها و شفاف سازی . انتقادی که شاید بتوان بر این مرحله وارد دانست این است که در این مرحله برابری میان تعهد ایران و 1+5 وجود ندارد. این بدان معنا است که ایران یک سیستم ناظر بر سنجش میزان تعهد طرف مقابل به تعدیل تحریم های وعده داده شده مشخص نکرده است. البته این هم یک ایراد حقوقی است و تاثیری عملی چندانی  در روند کلی داستان نخواهد داشت .  در بخشی از این قولنامه " برنامه اقدام مشترک " امده است که ایران باید در نطنز ، فردو و اراک فعالیت های خود را به شکل موقت تعدیل کند و در واقع ظرفیت آن ثابت بماند. اما در نهایت ایران می تواند به افزایش ظرفیت هم بپذدازد. با این توضیحات می بینیم که ما تمام فعالیت ها را به حالت pause  درنیاورده ایم بلکه بخشی از فعالیت ها می تواند ادامه یابد.

ایراد دیگری که من بر این قولنامه وارد می دانم  مربوط به بخشی از متن قید شده در گام اول برنامه اقدام مشترک است که در آن اینگونه امده است :" دولت آمریکا در چارچوب اختیارات قانونی رئیس جمهور و کنگره از تحمیل تحریم های جدید مرتبط با برنامه هسته ای ایران خودداری خواهد کرد. " به نظر من پذیرش این قید چندان به صلاح نبوده است چرا که این اتفاق همین ماجرایی است که ما در حال حاضر در امریکا در خصوص اصرار برخی سناتورها برای تحریم های بیشتر ایران با آن روبه رو هستیم. اگر سنا قانون تحریم های بیشتر ایران را وضع و رئیس جمهور ان را وتو کند و کنگره بر اساس قانون توانستند وتوی رئیس جمهور را هم بی تاثیر کنند، این ماده نقض نشده است و امریکا تعهد خود را زیر پا نگذاشته است . البته در نگاهی دقیق تر متوجه می شویم که تیم هسته ای ایران هم در گام نهایی این برنامه اقدام مشترک جمله ای را قید کرده است که به نوعی توازن را میان نقش کنگره در امریکا و مجلس در ایران در پیشبرد این قولنامه برقرار می کند :" ایران پروتکل الحاقی را در چارچوب اختیارات رئیس جمهور و مجلس تصویب و اجرا می کند. "

آیا شما با اطلاق عنوان " توافقنامه " به متن امضا شده میان دو طرف موافق هستید؟ این عنوان به خودی خود نوعی بار حقوقی را برای هر دو طرف امضا کننده ایجاد می کند که می تواند برخی جزئیات را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال برخی منتقدان با توافقنامه خواندن این متن ادعا می کنند که مذاکره در خصوص جزئیات پایان گرفته است و با اتمام فرصت چانه زنی ، طرفین باید به توافقنامه عمل کنند.

به نظر من آنچه که در جریان مذاکرات میان ایران و 1+5 امضا شد را نمی توان توافقنامه دانست بلکه بهترین مصداق همان عبارت " برنامه اقدام مشترک " است . برای فهم بیشتر کلام می توان این متن مشترک را به نوعی قولنامه تشبیه کرد که طرفین در ان بر سر نوعی بده و بستان توافق می کنند. البته باید توجه داشت که قرار نیست در این به اصطلاح قول نامه  دو طرف به حداکثر ایده ال های خود دست یابند بلکه به نوعی سازش و مصالحه تن می دهند. البته در این قول نامه این قید آمده است که هرکدام از طرفین می توانند در صورت عدم رضایت در مسیر اجرای این برنامه اقدام مشترک آن را کان لم یکن تلقی کنند. به زبان دیگر در این قولنامه بر برگشت پذیر بودن برنامه اقدام مشترک تاکید شده است . بنابراین قید عبارت برگشت پذیر بودن که دو بار در متن تکرار شده  از اهمیت بسزایی برخوردار است .  انتقاد کسانی که ادعا می کنند اگر امریکا در مرحله نهایی حقوق ایران را به رسمیت نشناخت ، ایران متضرر شده است از پایه و اساس اشتباه است چرا که ایران در هر مرحله ای از این برنامه اقدام مشترک می تواند از ادامه مسیر انصراف داده و از قید برگشت پذیر بودن استفاده کند.البته در متن ، این موضوع با ظرافت حقوقی بیشتری قید شده است اما به زبان ساده تر هر دو طرف می توانند بهانه ای پیدا کرده و قرارداد را ملغی نمایند. باید توجه داشت که بنای طرفین امضا کننده برنامه اقدام مشترک راضی بودن همگان در گام نهایی است بنابراین بر اساس این بنا دو طرف در مکانی خواهند ایستاد که تامین کننده نیازهای هر دو طرف باشد.

 بیش از آنکه خود را درگیر مسائل حقوقی کنیم باید متوجه توافق سیاسی این روایت باشیم چرا که امکان بر هم زدن حقوقی این قولنامه در هر حالت وجود دارد. خلاصه کلام این است که اراده سیاسی در هر دو طرف منجر به نیل به این توافقنامه شده است و همین اراده  و انگیزه سیاسی هم می تواند بر روند پیشبرد این برنامه اقدام مشترک تاثیرگذار باشد. شاید از منظر حقوقی به دلیل برخی ایرادهایی که می توان وارد دانست امکان بر هم زدن این برنامه اقدام مشترک در هر دو طرف وجود داشته باشد اما هرکدام از طرفین به دلیل تبعات سیاسی منفی این اتفاق تمام تلاش خود را برای عدم از هم پاشیده شدن ان به کار می گیرند. در بررسی انتقادهای وارد شده اگر وارد طرح دعوای حقوقی می شویم باید پاسخ را هم بر مبنای جزئیات حقوقی دریافت کنیم و اگر وارد طرح دعوای سیاسی هم می شویم باید پاسخ هم مبتنی بر اصول سیاسی باشد نه موشکافی جزئیات حقوقی. برای به پایان رساندن این برنامه اقدام مشترک هم ایران باید از برخی مواضع خود کوتاه بیاید و هم طرف مقابل باید از برخی ایده آل های خود بگذرد و تنها انگیزه برای این چشم پوشی ها هم تصمیم سیاسی است که می تواند نقش موتور محرک را داشته و در نهایت برنامه اقدام مشترک را به شکل یک توافقنامه حقوقی لازم الاجرا در آینده دراورد.در حقیقت برنامه اقدام مشترک زیرساخت ها را مهیا کرده و به نوعی با pause  دادن به فعالیت های دو طرف، شانسی را برای شکل گیری توافقنامه نهایی فراهم کرده است .

  انتقاد کسانی که ادعا می کنند اگر امریکا در مرحله نهایی حقوق ایران را به رسمیت نشناخت ، ایران متضرر شده است از پایه و اساس اشتباه است چرا که ایران در هر مرحله ای از این برنامه اقدام مشترک می تواند از ادامه مسیر انصراف داده و از قید برگشت پذیر بودن استفاده کند

آیا ایران در گام نخست تمام ابزارهای چانه زنی خود را واگذار کرده است و یا برگه ای برای مذاکره در مرحله اخر هم در اختیار دارد؟

ما در برنامه اقدام مشترک فقط یک عقب نشینی یا به اصلاح roll back  را تجربه کرده ایم و آن هم غنی سازی 20 درصدی و البته ذخیره غنی سازی با این درصد است . در سایر حوزه ها سرمایه های ما دست نخورده باقی خواهد ماند. بنابراین تعداد سانتریفیوژهای ما تغییری نخواهد کرد و در سایر حوزه ها هم فعالیت های تحقیقاتی ادامه خواهد داشت. همانطور که در ابتدای بحث هم تاکید کردم ایران تمام فعالیت ها را به حالت pause  نگاه داشته است و عقب نشینی جز در یک حوزه نداشته ایم.

تا چه اندازه انتقادها بر تیم هسته ای در خصوص پذیرش نظارت های بیشتر بر فعالیت های اتمی ایران را صحیح می دانید؟ برخی منتقدان از پذیرش انچه که نظارت های خطرناک می دانند سخن می گویند.

در پاسخ به منتقدانی که از حاکم شدن سیستم نظارت بر برنامه هسته ای ایران گلایه دارند باید این سوال را مطرح کرد که شما از برنامه هسته ای به دنبال چه دستاورد نهایی هستید؟ اگر به دنبال بمب هسته ای هستید حق با شماست و حرکت کردن در مسسیر نظارت خطرناک است . اما حقیقت این است که بر اساس جمع بندی نظام جمهوری اسلامی ایران ، ما به دنبال بمب نیستیم و شخص من هم در مقاله ای که با یکی از همکارانم  پیش از این نوشته ایم با استناد به 14 دلیل تاکید کرده ایم که ایران به دنبال بمب هسته ای نیست. در این فضا نظارت بر فعالیت های هسته ای نمی تواند چالشی برای ایران باشد. به نظر من، از آنجا که ایران به دنبال تسلیحات هسته ای نیست باید در مسیر تقویت نظام های راستی آزمایی حرکت کند. این بدان معناست که ایران باید سردمدار تقویت نظام های راستی آزمایی چه از منظر قوانین و چه از منظر کاربردی و اجرایی باشد. ایرانی که می گوید به دنبال تسلیحات هسته ای نیست باید با تقویت سیستم های راستی آزمایی در سطح بین المللی، از عدم تعقیب تسلیحات هسته ای توسط سایر کشورها مطمئن شود.

منتقدان بحث نظارت بر برنامه هسته ای ایران ادعا می کنند که با این نظارت در حقیقت ایران تمام توانمندی های خود را که اکثر کشورها در هاله ای از ابهام قرار می دهند عیان و در اختیار غرب قرار می دهد. به بیان دیگر این طیف اعتقاد دارند که نظارت های تعیین شده شبکه تامین ایران را به خطر می اندازد.

مساله ای که در این بحث مغفول مانده  و منتقدان نیز متوجه ان نبودند بحث  دسترسی مدیریت شده است. بر اساس برنامه اقدام مشترک قرار نیست تاسیسات نظامی و یا تمام فعالیت های هسته ای ایران در اختیار نظارت بی حد و حصر قرار گیرد. در بحث نظارت ایران می تواند و باید سردمدار ترویج سیستم های نظارت بر فعالیت های هسته ای تمام کشورها بخصوص کشورهای منطقه و همسایگان خود باشد. مساله دیگر این است که به دلیل فعالیت های هسته ای ایران در گذشته و پرسش هایی که بی پاسخ مانده است اکنون حجمی از شک و تردید باقی مانده که می توان با تعریف راه هایی در باب نظارت به این مشکل هم پایان داد.  دسترسی مدیریت شده  یکی از همین راهکارها است . در دسترسی مدیریت شده ایران بخش هایی را که مایل به رونمایی بین المللی از انها نیست در معرض نظارت و بازرسی قرار نخواهد داد و تنها بخش های مدنظر خود را مشمول قاعده بازرسی می کند. این قاعده مدیریت دسترسی در سطح بین المللی مسبوق به سابقه است و ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق هم نوعی از مدیریت دسترسی به امکانات نظامی و هسته ای یکدیگر را پذیرفته بودند. در برنامه اقدام مشترک هم دسترسی مدیریت شده قید شده است .  متاسفانه منتقدان این نظارت اطلاعی از دسترسی مدیریت شده ندارند. البته نباید فراموش کرد که همانگونه که پیش از این هم گفته ام نوعی سیستم پاداش دهی به مخالفت با این برنامه قدام مشترک هم در امریکا و هم در ایران وجود دارد که در هرصورت به انتقادهای بی حد و حصر خود از ان ادامه خواهند داد. اکثر این منتقدان در حقیقت کسانی هستند که به دنبال دستیابی به ایده آل های حداکثری خود بوده و همواره امتیازهای داده شده را از دستاوردهای به دست امده بیشتر می دادند.

مساله ای که در این بحث مغفول مانده  و منتقدان نیز متوجه ان نبودند بحث  دسترسی مدیریت شده است. بر اساس برنامه اقدام مشترک قرار نیست تاسیسات نظامی و یا تمام فعالیت های هسته ای ایران در اختیار نظارت بی حد و حصر قرار گیرد

یکی دیگر از ایرادهای وارد شده بر برنامه اقدام مشترک پذیرش نقش آژانس بین المللی انرژی اتمی بر تعهدات ایران در برنامه اقدام مشترک است. نقش آژانس در مذاکرات ایران با 1+5 را چگونه ارزیابی می کنید؟

از ابتدای اغاز مذاکرات ایران با کشورهای غربی از ده سال پیش تا به امروز آژانس همواره نقش موازی خود را حفظ کرده بود و این همکاری میان آژانس با کشورهای طرف مذاکره با ایران همواره وجود داشته است . اما آنچه که منجر به عدم حل این پرونده در این سالها شده است فقدان یک توافقنامه سیاسی بود. ایران از ابتدا می دانست که در صورت نیل به توافق سیاسی با غرب ، آژانس هم پاسخی برای پرسش های خود به طرق مختلف خواهد یافت. ورود آژانس به مذاکرات داستان  امروز نیست و این امر کلا اجتناب ناپذیر بود. ایران در نهایت راهی برای پرهیز از پاسخ دادن به پرسش های آژانس نداشته است . پیش از این  در زمان مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی هم اگر توافقنامه سیاسی مابین ایران با E3 وجود نداشت ، پرونده هسته ای ایران بسیار زودتر به شورای امنیت ارجاع داده شده بود.

تا چه اندازه با این ایراد که تیم هسته ای ایران با امضا کردن برنامه اقدام مشترک در حقیقت تلویحا قانونی بودن قطعنامه های شورای امنیت را پذیرفته است ، موافق هستید؟

این بحث از پایه و اساس اشتباه و غیرحرفه ای است . ایران به عنوان یک عضو از جامعه بین المللی نقش سازمان ملل و شورای امنیت را پذیرفته است . عدم به رسمیت شناخته شدن قطعنامه های شورای امنیت از سوی ایران دردی از تحریم ها را دوا نخواهد کرد. هدف از مذاکرات با 1+5 لغو همین تحریم ها است. منتقدانی که ادعا می کنند در این دور از مذاکرات ایران به نوعی این قطعنامه ها را به رسمیت شناخته است باید از پیله ای که آنها را خارج از دنیای واقعی و قوانین نظام بین الملل قرار داده  خارج شوند. در نظام بین الملل گاهی همین قطعنامه های شورای امنیت است که سندی برای حمله نظامی به یک کشور می شود  و البته که بر اساس همین قطعنامه ها است که بار کشتی های ایران بر روی دریا و همچنین محموله های هوایی ایران در خاک کشوری دیگر مورد بازرسی قرار می گیرد.آقایانی که تحریم های شورای امنیت را کاغدپاره می خوانند آیا برای خروج پرونده هسته ای ایران از حالت بحرانی راهکاری جز بحث و تبادل نظر با اعضای شورای امنیت در قالب مذاکرات هسته ای دارند؟

در متن برنامه اقدام مشترک درباره پایان گام نهایی به صراحت در خصوص " داشتن دوره زمانی بلندمدت مشخص که مورد توافق قرار خواهد گرفت " صحبت شده است. منتقدان این گام تاکید می کنند که قید عبارت بلند مدت می تواند برنامه هسته ای ایران را دچار خسران جدی کند. آیا بحث زمان از پتانسیل کافی برای تخریب روند کلی مذاکرات برخوردار است؟

علیرغم اینکه ایران کشوری با سابقه چندهزار ساله است اما در چند دهه اخیر اصرار ایرانی ها بر انجام سریع امور و تعجیل در مسائل تبدیل به چالشی جدی شده است. عامل مهم تجربه انقلاب است. در تمامی انقلاب ها سرعت یک فاکتور اساسی است . این بدان معنا است که اگر تغییری در بازه زمانی 10 ساله و به تدریج شکل بگیرد ما آن را انقلاب نمی خوانیم بلکه انقلاب برای ما زمانی مصداق پیدا می کند که تمام تحولات بسیار سریع اتفاق افتاده باشد. باید توجه داشت که بازه زمانی 20 یا 30 سال در شرایطی که آن را به صبر استراتژیک تعبیر کنیم یعنی همان کاری که کشورهایی چون چین و ژاپن انجام دادند ، برای ایران با این قدمت تاریخی چندان زیاد نخواهد بود. بنابراین در بحث هسته ای هم باید این مساله را به نوعی در گذر زمان حل کرد. در حال حاضر پرونده هسته ای ایران به دلیل اتفاق هایی در گذشته که دیگر تقسیم تقصیر در آن فایده ای ندارد به مرحله امروزی رسیده است و باید مانع از شکل گیری بحران جدی شد. پیشرفت های هسته ای ایران در امور تحقیقاتی همچنان ادامه خواهد داشت اما مساله تعداد سانتریفیوژها در شرایطی که زندگی روزمره مردم تحت تاثیر تحریم ها با سختی پیش رود ، چندان معقول نیست.

برای مطالعه گفتگوی پیشین دیپلماسی ایرانی با دکتر ناصر هادیان اینجا را کلیک کنید.

انتشار اولیه: جمعه 27 دی 1392 / باز انتشار : چهارشنبه 2 بهمن 1392

کلید واژه ها: برنامه اقدام مشترک فعالیت های هسته ای ناصر هادیان


نظر شما :