اخوان مصر و اردوغانیسم ترکیه سرنوشتی مشابه را پیمودند
دو تجربه سیاسی در یک راه پراشتباه
دیپلماسی ایرانی: همه این خون هایی که در جهان عرب از خلیج فارس گرفته تا دورترین نقطه آن ریخته می شود، علی رغم ادعاهای مبارزان و جنگجویان درگیر به سبب وابستگی دینی یا طایفه ای نیست، که عده ای به سبب آن پرچم های سیاه در میدان های "جهاد" برافراشته اند. سقوط تجربه اسلام سیاسی در تونس و سودان و ترکیه و مصر به دلیل دین یا توطئه های خارجی یا به دلیل وجود ایجاد ایمان یا غیاب آن نیست. وقتی انسان تصدی شئون سیاسی و اجتماعی خود را بر عهده می گیرد مسئول همه چیز می شود. از کشتار و ویرانی گرفته تا بازسازی و عمران. از قانون گرفته تا آزادی ها. از زمان حال گرفته تا آینده. سیاست به ظاهری اجتماعی تبدیل شد که در برابر قانون پیشرفته و رو به جلو، درست یا غلط خضوع می کند. این یک ظاهر آسمانی یا ماورائی نیست. این امور از بدیهیات در علوم سیاسی و اجتماعی محسوب می شوند.
از دو وجه می توان این مساله را بررسی کرد. از نگاه اخوان المسلمین در مصر و از نگاه حزب عدالت و توسعه در ترکیه. دو حزب قدیمی که هر کدام قواعد خاص خودشان را دارند و هر دو بر دعوت دینی و ممزوج شدن در جامعه حساب کرده اند. اخوان مصر جمعیت های خیریه و موسسه های اقتصادی ایجاد کردند و به هزاران فقیری که جای دولت آنها را به آغوش کشیدند، کمک کردند و توانستند از منابعی که برخی معروف و برخی مجهول هستند، اموال کلانی به دست آورند که این کار به تبلیغات و نشر ایده هایشان کمک کرد. همچنین رهبران دینی با خواسته های سیاسی از آنها حمایت کردند. بازرگانانی که همیشه با اشراف دولت بر ثروت و توزیع آن مبارزه کرده اند، با اخوانی که به بازار آزاد اعتقاد داشتند، هم زبان شدند و برای توجیه این همراهی شان هم به نصوص دینی رجوع کردند. از سرمایه داری امریکا سخن گفتند و از خوبی ها و هبه هایی که اخوان توزیع می کنند، همه آنها هم با ایمانی بزرگ همراه بود، بدون توجه به این حقیقت که کار درست برای فقرا این است که بنشینند و مشکلاتشان را حل کنند نه این که آزادی های آنها را برای مطالبه حقوقشان به دست بگیرند، به حزب گرایی روی آوردند با این زمینه که طرفداران قابل توجهی دارند و به واسطه آنها می توانند به قدرت برسند. در این میان مردم نیز امیدوار بودند که خوبی های آنها ادامه داشته باشد و افزایش یابد. اما بعد از آن که به قدرت رسیدند مشخص شد که آنها هیچ تصوری از اقتصاد ندارند، و هیچ رویکرد استراتژیکی نیز در چنته ندارند، هر آن چه کردند تلاشی برای ماندن در قدرت بود، و بهره برداری از نهادهای دولتی، بی توجه به این که آن چه انجام می دهند آزمونی برای آنها در کسوت رسیدنشان به قدرت است. آنها امروز فراری شده اند و می روند که به عملیات سری زیر زمینی روی آورند، حرکتی که مخاطرات بسیاری هم برای خودشان و هم برای جامعه به دنبال می آورد. بی شک دولت مصر خطای بزرگی مرتکب شد وقتی که آنها را جریان تروریستی دانست و اعلام کرد که احکام مختص به قانون ویژه با مبارزه با تروریسم را علیه آنها به اجرا می گذارد. آنها هم به خطا رفتند وقتی که کار را به جایی رساندند که سیاستمداران مصری با آنها بر این اساس تعامل کردند، و آنها را مسئول تحولات تاریخی دانستند و خواستار شفافیت در عملکردشان شدند و مجازات کردند و هر آن کسی که در خارج و داخل به آنها کمک می کند و پول داد مورد بازخواست قرار دادند.
تجربه حزب عدالت و توسعه در ترکیه با تجربه اخوانی ها در مصر در بسیاری از رفتارها و مسیرهایی که پیمودند، مشابه است. حزب به پول هایی که بازرگانان به آن می دادند، اعتماد کرد. بر مدارس دینی نظارت کرد و کارهای خوب بسیاری برای فقرا انجام داد. وقتی که به ریاست شماری از شهرداری های کشور رسید، قبل از آن که دولت را در اختیار بگیرد، به پاکدستی معروف شد. مهمترین حامیان مالی و معنوی آن مردان دینی و بازرگانانی مثل فتح الله گولن ساکن امریکا بودند. این فرد صدها مدرسه و شرکت ایجاد کرده است و کارهای بازرگانی متعددی در سراسر جهان انجام می دهد که ارزش آن به میلیاردها دلار می رسد. در کنار گولن بازرگانان دیگری نیز از حزب حمایت می کنند، همچنین شبکه های رسانه ای و فارغ التحصیلان مدارس دینی نیز همگی از حامیان آن هستند، همه آنها گروه فشاری برای تعامل با مصالح حزب تشکیل دادند. اما بعد از 12 سال از زمانی که رجب طیب اردوغان قدرت را به دست گرفت و نخست وزیر شد، به همراه شریکش عبدالله گل، به شیوه حزبی رفتار کرد. دقیقا مثل کاری که اخوان المسلمین در مصر کردند، هر کسی که او حمایت نمی کرد را از قدرت دور کرد و مخالفان را از نهادهای دولتی پاکسازی کرد.
اردوغان درگیری شدیدی را با نهاد نظامی کشور در دستور کار قرار داد. افسران و فرماندهان عالی رتبه نظامی را به دلیل تلاش برای کودتا علیه او محاکمه کرد. موازی کاری ها را تقویت کرد و ارتشی دیگر در موازی با ارتش دیگر ایجاد کرد. قضات و مسئولان عالی رتبه را به بهانه فساد محاکمه کرد. اما وقتی که تغییر به فرماندهی پلیس رسید، جایی که گولن نفوذ واقعی عمیقی در آن دارد، درگیری میان این دو آغاز شد. اتهامات فضاحت بار و فساد وزرا و مسئولان نزدیک به اردوغان رفته رفته علنی شدند تا آن جه که وضعیت را به جایی رسانده اند که او را تا مرز سرنگونی از قدرت کشانده اند، در حالی که او در آستانه انتخابات است.
اما در سیاست خارجی، دو طرف مصری و ترکی خطایی غیر قابل قبول مرتکب شدند. حماس را به آغوش گرفتند برای این که شاخه ای از اخوان است اما مقاومت را از خود دور کردند. جمعی از دشمنان را بیشتر از دوستان در عراق و سوریه و ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به دور خود جمع کردند. رهبران منطقه تلاش کردند که از منطق اخوانی با آنها تعامل کنند در حالی که پیچیدگی ها را فراموش کردند. جامعه اسلامی را به فراموشی سپردند و مثل هر جامعه ای دیگر خواستار توسعه شدند بدون این که به عوامل اجتماعی توجه کنند. در حالی که فراموش کردند نمی توانند همه افراد جامعه را در یک قلب واحد چه دینی چه غیر دینی قرار دهند.
اخوان در مصر و ترکیه دو ظاهر اجتماعی هستند که روابط دین و سیاست را نشان می دهند که می توانند تغییر کنند.
نویسنده: مصطفی زین/ منبع: الحیات
نظر شما :