حاشیه‌نگاری شرق از مذاکرات

۱۰ آذر ۱۳۹۲ | ۱۳:۲۰ کد : ۱۹۲۵۳۹۵ سرخط اخبار

اجازه دهید ابتدا به شما بگویم که چرا مذاکرات ژنو بعد از حدود هشت سال مذاکره پی درپی در رسانه ها اینقدر اهمیت یافته است؛ قطعا مهم ترین دلیل اهمیت آن، رسیدن به توافق بین ایران و کشورهای مذاکره کننده (1+5) بر سر فعالیت هسته ای کشور ماست.

اما این سکه روی دیگری هم دارد؛ در این مذاکرات تعداد زیادی خبرنگار ایرانی که در رسانه های داخل کشور کار می کردند، حضور داشتند و توانستند از نزدیک اخبار لحظه به لحظه این مذاکرات را پوشش دهند. در مذاکرات پیشین این خبرگزاری ها بودند که با یک یا دو خبرنگار و عکاس امکان پوشش اخبار را پیدا می کردند و به دنبال آن خبرنگاران روزنامه ها، سایت ها و هفته نامه ها -هر چند پرتیراژ و پربازدید کننده - مجبور به استفاده از فرآورده خام تولیدی خبرنگاران خبرگزاری ها بودند.

آنچه به سبک خبر خبرگزاری ها تنظیم شده – نقل قول هایی که متن خبر را تشکیل می دهد و نپرداختن به تصاویر- موجب می شد که ما به عنوان خبرنگارانی که در همان حوزه کار می کردیم نیز چیزی بیشتر از مخاطب ندانیم. اما مذاکرات ژنو برای تعداد زیادی خبرنگار فرصتی بود که از نزدیک یک اتفاق تاریخی را رصد کنند و اخبار آن را بدون واسطه به مخاطبان خود ارایه کنند. این موضوع برای خبرنگاران روزنامه ها به ویژه روزنامه های اصلاح طلب که در هشت سال گذشته مزه توقیف و تذکر را بهتر از بقیه اجزا کار خود چشیده بودند، امتیاز ویژه تری بود.

اگرچه روایت های مختلفی از موضوع اجازه حضور خبرنگاران روزنامه ها در شبکه های اجتماعی منتشر شد، اما علاوه بر اینکه بپذیریم چه کسی یا کسانی برای این موضوع پادرمیانی کرده اند، هویداست که نظر مثبت شخص وزیر خارجه و سخنگوی این وزارتخانه نقش تعیین کننده تری در ماجرا داشت. روزنامه «شرق» نیز این امکان را یافت که در جریان مذاکرات ژنو به واسطه حضور یک خبرنگار، اخبار و گزارش ها را از منظر خود به اطلاع مخاطب برساند. در ادامه سه نوبت تجربه پوشش خبری مذاکرات ژنو را فراتر از اخبارش با هم مرور می کنیم.


از پاویون مهرآباد تا پاویون GENEVA
اواسط اکتبر (یعنی مهرماه) مذاکره اول آغاز می شد، روابط عمومی وزارت خارجه از تعدادی رسانه که از قبل تعیین شده بود، خواست تا خبرنگار خود را معرفی کنند، بعد از نامه نگاری های اینچنینی و انجام انگشت نگاری در سفارت سوییس، بخش تشریفات وزارت خارجه، ویزای خبرنگاران را گرفت و خبرنگاران همراه با تیم مذاکره کننده و وزیر خارجه از پاویون دولت در فرودگاه مهرآباد به مقصد ژنو عازم سفر شدند.

در هر سه پرواز هواپیمایی «معراج» با خلبان «سیه جانی» با همان میهمانداران مسافران را به مقصد می رساند. در سفر اول، وزیر خارجه با کمردرد شدید مواجه بود به همین دلیل نتوانست در هواپیما در جمع خبرنگاران حضور پیدا کند؛ برخلاف سفرهای بعدی که با آمدن در بخش انتهایی هواپیما، به خبرنگاران سلام و خسته نباشید گفت. تصاویری از «ظریف» که روی تخت و زیر پتو در پرواز دراز کشیده، همان روز گرفته شد و قرار بود کسی آن را منتشر نکند. اما خبرنگاری بدقولی کرد و ساعات ابتدایی روز اول مذاکره، آن را منتشر کرد. سیدعباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکره کننده که بعد از ظریف ریاست مذاکره را برعهده دارد و با مدتی سخنگویی ارتباط بیشتری با خبرنگاران داشت، اغلب در جمع خبرنگاران حضور پیدا می کرد و از خط مشی مذاکره ای که در پیش دارند، صحبت می کرد.

  قبل از رسیدن به شهر ژنو، ردشدن از رشته کوه پربرف آلپ، برای همه ما جالب بود، تقریبا همه خبرنگاران و عکاسان تلاش می کردند از یکی از پنجره های کوچک هواپیما کادری برای عکاسی پیدا کنند تا عکسی از این رشته کوه رویایی در عکس هایشان داشته باشند. با گذشتن از رشته کوه آلپ و تکان های شدید پرواز لای ابرها، به یکباره فضای سبز گسترده ای از پنجره های کوچک هواپیما مشخص می شود بعد از آن خانه هایی با سقف شیروانی رنگی، درست مانند نقاشی های کودکی ما. بعد رودخانه ای عریض که گویی شهر را به دو نیم تقسیم می کند و دوباره فضای سبزی که به محوطه فرودگاه می رسد. فرودگاهی پرافق که در دوردستش درختان سرسبزی دیده می شوند. ساختمان پاویون اختصاصی فرودگاه ژنو با حروف «GENEVA» مشخص شده است، کارکنان فرودگاه با احترام، نقش میزبانی را برعهده می گیرند، خودروهای تشریفات هیات مذاکره کننده را می برند و چند ون که از نمایندگی تهران در ژنو راهی فرودگاه شده اند، خبرنگاران را به هتل رساندند. هتل CROWN PLAZA توسط وزارت خارجه برای خبرنگاران رزرو شده بود اما در سفرهای بعدی، هزینه هتل توسط خود خبرنگار، پرداخت شد. البته برخی خبرنگاران هم از این قاعده مستثنا بودند و وزارت خارجه هزینه آنها را پرداخت کرد.


شهری متفاوت
روز اول حضور در ژنو برای خبرنگاران تجربه جالبی بود، حضور در شهری کاملا متفاوت از تهران. هوای نمناک و تمیز شهر، با باران هایی که اندکی می بارید و اندکی می ایستاد؛ سیستم حمل ونقل عمومی منظمی که زمان حضورشان در ایستگاه روی تابلویی، مشخص بود و افق بازی که خیلی از ما را به دیدن شهر راغب می کرد. گروهی از خبرنگاران با هم به راه افتادیم و در اولین ایستگاه، سوار اتوبوس خط 10 شدیم. خطی که مسافران را از فرودگاه به مرکز شهر می رساند. به کمک نقشه هایی که از پذیرش هتل گرفته بودیم و برنامه MAP موبایل هامان سعی می کردیم، گم نشویم. برای کسانی که اولین بار چنین شهری را می دیدند، تصاویر جالب، کم نبود. بوق نزدن، ایستادن همه خودروها پشت خط عابر پیاده و چراغ زرد و اجازه دادن به عابر برای ردشدن از خط عابر.

 معماری یکسان و همدست اروپایی، دوچرخه ها و موتورهای پارک شده بسیار زیاد و نظم سرویس حمل ونقل عمومی که با کارت تاریخ دار حمل ونقلی که هتل داده بود می توانستیم از آن استفاده کنیم. البته برای سوار یا پیاده شدن نیازی به نشان دادن کارت نبود اما گاهی بازرسان حمل ونقل، کارت مسافران را چک می کردند و درصورتی که کارت نداشتیم جریمه سنگینی نوشته می شد. شب اول پیش از آنکه کنجکاوی ما ارضا شود، هوا تاریک شد و در ناباوری ما، مغازه ها بسته و شهر خلوت شد، ساعت حوالی هفت بود اما تنها اتوبوس ها رفت وآمد می کردند با انگشت شمار مسافر. البته هزینه خروج از هتل برای گروه کنجکاو ما بازماندن از شامی بود که قرار بود در محل میهمان پذیر سفارت ایران در ژنو نصیبمان شود و آنچه نصیبمان شد، خورش کرفس باقیمانده از چند شب پیش بود که به شوخی به هم می گفتیم از خانه همسایه قرض گرفته اند.

در تمام روزهای مذاکرات ژنو حکایت غذای خبرنگاران همین بود، غذایی که از دفتر نمایندگی آورده می شد اما عموما ما هیچ وقت در شرایط مناسب غذاخوردن نبودیم.


خبرنگاران بین هتل تا CICG
ساختمانی در ژنو به نام CICG محل برگزاری همایش های مختلف بود که در جریان سه دور مذاکره بر سر فعالیت هسته ای ایران، برای استقرار خبرنگاران اختصاص یافته بود. خبرنگاران تمام خبرگزاری ها و روزنامه های بزرگ دنیا اینجا جمع بودند، طبقه «منفی یک» هرکدام کنار هم نشسته بودند، برخلاف خبرنگاران ایرانی که اغلب جوان و کم سن هستند، بین خبرنگاران خارجی می شد افراد پرسن وسالی را دید که صاحب اسم های معروفی هستند. برخی از آنها سال هاست که در حوزه مسایل هسته ای ایران کار می کنند و با منابع خبری مهمی مانند کاخ سفید یا نهادهای بین المللی در ارتباط هستند.

برای خبرنگاران ایرانی اتاقی در طبقه دوم فراهم شده بود که می توانستند در آنجا مستقر باشند. البته تعداد کمی از خبرنگاران آن اتاق را برای استقرار انتخاب می کردند بقیه یا در سالنی که همه خبرنگاران حضور داشتند، مستقر شده بودند یا در لابی هتل اینترکنتینانتال. هتل تا محل خبرنگاران فاصله یک کیلومتری داشت که می شد با اتوبوس خط 5 به آنجا برسیم اما گاهی سرعت کار خبر موجب می شد که خود را به باد و باران های بی قرار شهر بسپاریم تا به سرعت به محل اصلی خبر برسانیم. یکی از هتل های گران شهر، محل استقرار هیات مذاکره کننده هفت کشور بود؛ محلی که می توانستیم وزرای خارجه کشورهای بزرگی مانند آمریکا، فرانسه، روسیه، آلمان، انگلیس و چین را در کنار وزیر ایرانی خود ببینیم.

در هنگام عبور و مرور وزیر خارجه آمریکا، مراتب امنیتی شدیدی حاکم می شود. عبور و مرور بقیه وزرای خارجه راحت تر انجام می شود. تنها ماموران امنیتی هستند که جلو خبرنگاران را می گیرند تا وارد مسیر عبور و مرور وزرای خارجه نشوند و با صدای هماهنگی با هم «هیس» می کشند که خبرنگاری سوال نپرسد. گاهی هم وزرای خارجه برای مواجه نشدن با خبرنگاران، از در پشتی هتل خارج می شوند. خبرنگاران اما در روزهای مذاکره در لابی هتل سرگردانند، پخش شده روی مبل های هتل که با نورهای موضعی روشن می شود و گاهی به دنبال پریز برقی تا لپ تاپ هایشان را شارژ کنند. گاه به دلیل کمبود جا مجبور به نشستن روی زمین می شوند که گویا خیلی به مذاق مدیریت هتل خوش نمی آید و کارکنان هتل از خبرنگاران می خواهند که از روی زمین بلند شوند حتی اگر جای دیگری برای نشستن نداشته باشند. البته همه این موارد با احترام انجام می شود.


از چرت تا نشست خبری
هتل اینترکنتینانتال برای خبرنگاران جایی برای دستیابی به خبر توافق در مذاکرات ایران و 1+5 بر سر فعالیت هسته ای ایران بود، اما برای بسیاری دیگر محلی برای نشستن در کافه و نوشیدن یا حضور در میهمانی های مجلل بود. همزمان با دور دوم مذاکرات، عروسی در طبقات هتل برپا بود و هنگام دور سوم مذاکرات نیز جشن خیریه ای به نفع کودکان بی سرپرست در حال برگزاری بود. موسیقی اسپانیایی که میهمانان بار هتل را سرگرم کرده بود، چرت خبرنگاران را هم می پراند.

در مذاکراتی که تا شب دیروقت به طول می انجامید خبرنگاران زیادی بودند که به چرت یا حتی خواب رفته بودند و با سروصدای نشست خبری یا عبور یک عضو مذاکره چرتشان پاره می شد. اگرچه خبرنگاران بزرگی برای پوشش خبری مذاکرات ژنو در این محل حضور یافته بودند اما آنها عموما ارتباطی با منابع خبر ایرانی نداشتند. حضور سخنگوی هیات مذاکره کننده در جمع خبرنگاران داخلی موجب می شد تا آنها به منبع خبر برای خبرنگاران خارجی تبدیل شوند.

برخی خبرنگاران تلویزیون های ژاپنی و عربی هم از فرط بی خبری از مذاکرات پشت درهای بسته، با خبرنگاران صدا و سیمای ایران مصاحبه می کردند چون به واسطه استقرار دوربین هایشان در طبقه همکف بیشتر در چشم بودند. مذاکره کننده ها پشت درهای بسته مذاکره می کردند و نصیب خبرنگاران، خبر رفت و آمد مذاکره کنندگان و شروع و پایان مذاکره دو یا چندجانبه بود یا خبر گرفتن از «مایکل مان»، سخنگوی «کاترین اشتون» که بیشتر به گپ و گفت با او منجر می شد نه دست پیدا کردن به خبر.

همانطور هم صحبتی با «آلن ایر»، سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه که او نیز خبری نمی داد بلکه فقط با خبرنگاران ایرانی هم صحبت می شد. البته از همین هم صحبتی ها متوجه شدم که او خیلی علاقه مند به خواندن کتاب فارسی است و در روزهای مذاکره در حال مطالعه کتاب «آقای سفیر» است. این کتاب به مرور خاطرات جواد ظریف پرداخته است.

شب های آخر مذاکره برای مذاکره کنندگان شب سختی بود اما برای خبرنگاران شب درازتری بود چون تازه بعد از پایان مذاکره و نشست های خبری، آنها باید به سرعت خبر و گزارش های خود را به رسانه های شان در تهران می رساندند؛ رسانه ای که دو ساعت دیرتر از وقت ژنو، منتظر دریافت گزارش های خبرنگارانشان از ژنو بودند. بعد از فشار کار و بیش از 28 ساعت بیداری آن هم وقتی که اتاقت را در هتل برای چندمین بار تحویل داده باشی، می توان روی مبل یا صندلی یا روی زمین هم پلاس شد، آن هم وقتی خیالمان از بابت توافق ژنو راحت شده باشد.

منبع: شرق

کلید واژه ها: مذاکرات ژنو


نظر شما :