توافق ژنو 3 و اجماع ملی در مساله هسته ای
بیان رویداد
سوم آذر 1392 نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی ایران است که روند قدرت دیپلماتیک ایران را در عرصه بین المللی به اثبات رساند. اثبات حقانیت هسته ای ایران در برابر جهانیان حاصل چندین دهه تلاش متخصصان، مردم و رهبری بود که با بومی نمودن انرژی هسته ای قدرت بلامنازع ایران را در عرصه بومی سازی به اثبات رساند. این توافق چه تاثیری بر آینده سیاسی ایران دارد؟ جایگاه مردم، رهبری و کارگزارن در تثبیت این وضعیت چیست و در نهایت چشم انداز این توافق در اجماع ملی چیست؟
تحلیل رویداد
جمهوری اسلامی ایران برخلاف دو مدل کره شمالی و لیبی، مدلی از توسعه در پیش گرفت که در عین توجه به صنعت بومی سازی و مقاومت در برابر عوامل بیرونی راهی میانه در پیش گرفت. نه مانند کره شمالی مدلی تسلیحاتی و حرکت به سوی سلاح هسته ای در پیش گرفت و نه مانند لیبی دوره معمر قذافی مساله هسته ای را در نمیه راه به قدرت های خارجی واگذار نماید. این مدل میانه محصول مجموعه ای از توانایی های ملی است که حول مردم، رهبری، قدرت کارگزاران قابل تبیین است. برای فهم این محور می توان به تحلیل و قدرت این سه عنصر پرداخت.
الف) مردم : مساله هسته ای ایران مدیون مقاومت و پایداری مردمی است که در سخت ترین شرایط بحران های سیاسی را پیش سرگذاشتند. انقلاب 1357، جنگ تحمیلی و در نهایت جنگ تحریمی پرونده مناسبی از استقامت و پویایی ملی دارد. جنگ تحریمی سخت ترین و ملموس ترین جنگی بود که در نتیجه آپارتاید هسته ای بر مردم ایران تحمیل شد. آپارتاید هسته ای در شکل و محتوای رژیم حاکم بر معاهده منع گسترش سلاح هسته ای یا همان ان پی تی وجود دارد و نمونه بارز آن رژیم صهیونیستی و وجود بیش از 200 کلاهک هسته ای است. در این نظام آپارتاید گونه، استقامت مردم علیه نظام تبعیض آمیز امری محرز و آشکار بود. مردم سخت ترین شرایط را تحمل کردند تا عزت، اقتدار و ثبات کشور حفظ شود. فشار اقتصادی و تحریم های ظالمانه بر مردم ایران گرچه ناخوشایند هر ایرانی مسلمان بود اما کارنامه ای درخشان از مقاومت و پایداری بود که نعمت استقلال یک کشور را به اثبات رساند. استقلالی که در گروه ایثار و تقدم منافع ملی بر منافع گروهی، حزبی و جناحی بود. مردمی که با تربیت فرزندان هسته ای ، تحمل بیماران سرطانی، حضور پرزنگ در مناسبت ها و تلاش در راستای جهاد اقتصادی و استقلال اقتصادی اصلی ترین نقش را در پویایی مساله هسته ای داشتند.
عنصر مردم در مساله هسته ای ایران نوعی قدرت نرم بود که با تحمل شرایط دشوار اقتصادی و حمایت از استقلال کشور مقدمات ثبات سیاسی را فراهم نمود. این قدرت نرم در انتخابات 24 خرداد 1392 و حمایت از ثبات اقتصادی و سیاسی کشور امری مشهود بود. حماسه سیاسی 24 خرداد زمینه ساز حماسه ای بزرگتر بود که همان حماسه اقتصادی یعنی شکسته شدن سازمان تحریم های ظالمانه است. تحریم های کنگره آمریکا، کاخ سفید، اتحادیه اروپا و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد نمونه ای بارز از تلاش های ظالمانه قدرت های بزرگ علیه جمهوری اسلامی ایران بود که بر اساس گزارشات آمانو و پیشتر محمد البرادعی هیچ نوع انحرافی در برنامه هسته ای نداشت. قدرت نرم افزاری مردم در مقابله با این تحریم ها اصلی ترین و مهمترین عنصر قدرت ساز در مناقشه هسته ای ایران و به تعبیر دکتر ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، جلوه ای از توان مردمی ایران بود.
ب) رهبری: قدرت کاریزمایی مقام معظم رهبری در همسویی بین مردم و کارگزاران امری آشکار بود که در لابه لای بیانات ایشان مشهود است. حمله شدید الحن ایشان در سخنرانی تاریخی خراسان شمالی و ظالمانه خواندن این تحریم ها علیه مردم ایران انکار ناپذیر است. برآورد استراتژیک ایشان از نام گذاری سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی، و پیشتر سال جهاد اقتصادی بخشی از اقدامات ایشان در مواجه با مساله هسته ای بود. این اقدامات نوعی بسترسازی استراژیک بود که به مردم نوعی قوت قلب می داد. هم مردم و هم رهبری درک صحیحی از مقاومت مردمی ایران علیه تحریم ها داشتند. حمایت های ایشان از حقوق مسلم هسته ای ایران و دیدارهای تاریخی با خانواده های شهدای هسته ای ایران نماد عزم جدی ایشان برای تثبیت حق هسته ای ایران بود.
رویکرد جامع مقام معظم رهبری به فرآیند توان داخلی و استقلال اقتصادی کشور در و تاکید بر مقاومت هسته ای جلوه ای از تلاش های ایشان برای حقانیت مردم ایران بود. اما حمایت ایشان از تیم هسته ای ایران بخش عمده ای از نقش بی بدیل رهبری در همسویی مردم و کارگزاران بود. کارگزاران نظام بالاخص در دولت های پیشین و دولت جدید تفاوت تاکتیکی در برخورد با منافع ملی داشتند. اما هر دو دولت عدالت محور و اعتدال محور در برآوردهای استراتژیک رویکردی یکسان داشتند. مقام معظم رهبری با حمایت از تیم هسته ای کشورمان به چالش های تاکتیکی پایان دادند و با تبیین سیاست نرمش قهرمانانه به حمایت از تیم هسته ای و حفظ اصول استراتژیک پرداختند. ایشان در دیدار با فرماندهان سپاه در 26 شهریور ماه 1392 به تبیین سیاست نرمش قرمانانه پرداختند و فرمودند: ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی ، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسم گذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتی گیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنّی نرمشی نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند، آماج حمله ی طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.
سیاست نرمش قهرمانانه در واقع حلقه اتصال همسویی مردم و کارگزاران بود. البته این سیاست تناسب منطقی با سه اصل مدنظر ایشان در حوزه سیاست خارجی داشت. سه اصل معروف عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی با سیاست نرمش قهرمانانه ارتباط منطقی دارد. مساله ای که لیدر دولت اعتدالگرا ، دکتر روخانی هم با تاکید بر صحت آن از تلاش های بی دریغ مقام معظم رهبری حمایت نمودند. مقام معظم رهبری با حمایت از تیم هسته ای کشورمان آنان را فرزندان این خاک و بوم نامید و با حمایت از هیات دیپلماتیک ایران اطمینان ویژه ای به تیم ایرانی حاضر در ژنو داشتند. مساله مهمتر تاکید ایشان بر مساله حضور مردم بود که در نامه معظم له به روحانی آمده است "بدون شک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود ".
ج)کارگزاران نظام: موفقیت هسته ای ایران محصول تلاش یک دولت نیست و تمامی دولت های پیشین و دولت جدید در حفظ اصول استراتژیک و تثبیت حق مسلم کشورمان نقش داشتند. غنی سازی 20 درصدی و افزایش سانتریفیوژهای تاسیسات هسته ای ایران محصول تلاش چندین دهه دانشمندان هسته ای کشورمان بود که زمانی حتی حاضر به پذیرش غنی سازی 5 درصد هم نبودند. آنچه که کاملا مشهود است، قدرت چانه زنی ایران در افزایش تعداد سانتریفیوژها و غنی سازی 20 درصد بود. تیم هسته ای ایران با حفظ دستاوردهای چندین ساله وارد مذاکره شد، طبیعتا باید برآیند این مذاکرات هم مطلوب تلاش های ایران می بود. کارگزاران نظام در نهادهای مختلف از وزارت خارجه،شواری عالی امنیت ملی،مجلش شورای اسلامی، سازمان انرژی اتمی و دیگر نهادهای اجرایی در موفقیت هسته ای ایران نقش داشته اند و تداوم موفقیت های دیگر نیز مرهون هماهنگی و انسجام کارگزاران نظام است.
چشم انداز رویداد
با توجه به مواد توافق ژنو به خوبی می توان فهمید که این توافق موقتی و کوتاه مدت است و نباید برای تثبیت وضعیت هسته ای ایران همکاری استراتژیک مردم، رهبری و دولت تداوم یابد. مردم ایران به خوبی به وضعیت موجود آگاهند، رهبری نگرشی جامع دارند و دولت نیز برآمده از مردم و ارده مردمی است. بنابراین کلیت نظام سیاسی ایران هرچند این موفقیت ها را کوتاه مدت می داند اما این موفقیت ماحصل محور رهبری، مردم و کارگزاران نظام است. با توجه به این همکاری ایران می تواند برنامه ای جامعه برای دور نهایی مذاکرات داشته باشد. این همسویی به هیچ وجه مورد دلخواه غرب و قدرت های بزرگ نیست و در در دور بعدی مذاکرات تلاش خواهد نمود تا با ایجاد شکاف از موفقیت های احتمالی ایران ممانعت نماید. بنابراین باید گفت در عین توجه به موفقیت های کنونی و توان داخلی نباید از روندهای آینده غافل ماند. آنچه محرز است باید توان داخلی را افزایش داد و راه را برای هر اهرمی که بستر ساز توان خارجی است مسدود نمود.
نظر شما :