پذیرش روحانی از سوی غرب و خشم تل آویو نشین ها
چرا نتانیاهو عصبانی است؟
دیپلماسی ایرانی: تاکنون مانورهای صلح رئیس جمهور ایران، حسن روحانی جواب داده و هنوز هم جواب می دهد. باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده مشتاق بود که در سازمان ملل متحد با همتای ایرانی خود صحبت کند که در نهایت چنین چیزی پذیرفته نشد. در نهایت اوباما موفق شد با حسن روحانی تماس تلفنی بگیرد. این اولین تماس بین سران دو کشور از زمان حمله به سفارت آمریکا در ایران در سال 1979 بود.قطعا روحانی با لحن شیرین، رفتار آرام و انکار تمایل ایران برای ساخت بمب اتمی، نخبگان غربی را متعجب کرد. رسانه های غربی با هیجان اعلام می کنند که روحانی " میانه رو" و " تحصیل کرده غرب" است.
چنین چیزی به این معناست که روحانی مانند محمود احمدی نژاد- که در گذشته به پایان رسیدن موجودیت صهیونیست را فریاد می زد، نیست. آمریکایی ها از هزینه های مالی و جانی در خاورمیانه خسته شده اند. ما به شکل قابل درکی تشنه هرگونه نشانه پیش دستی از جانب ایران هستیم. کارشناسان ما می گویند که دو احتمال بیشتر وجود ندارد، یا ایران نیاز ندارد و به این ترتیب بمب می خواهد، و یا اگر بمب به دست آورد، حداقل مهار می شود.
بدون شک چنین استقبالی از نخست وزیر رژیم اسرائیل، بنیامین نتانیاهو نشد. به نظر می رسید او، در مقایسه با روحانی، در برابر مخاطبانش در سازمان ملل متحد، در نیویورک، خشن به نظر می رسید. نتانیاهوی کژخوی اکنون با صدای گوشخراش فریاد می زند که: روحانی تنها می خواهد تا زمانی که ایران بتواند یک بمب هسته ای آزمایش کند، زمان بخرد و اینکه مقامات ایران " گرگی هستند در لباس میش".
چرا نتانیاهو به نظر ما بسیار سرکش، بی اعتنا به تلاش روحانی برای مذاکره و آماده برای شروع جنگی غیر ضروری است؟ چگونه اسرائیل با ادعای برخورداری از دموکراسی که می خواهد ایران بمب اتمی نداشته باشد، به نظر غضبناک تر و خشن تر از حکومت دینی که قصد به دست آوردن بمب اتم را دارد، است؟
در اصل این امکان وجود دارد که روحانی یک پراگماتیست حقیقی است و مشتاق است تاسیسات اتمی ایران را برای بازرسی باز کند تا از حمله پیش دستانه و ادامه تحریم های فلج کننده جلوگیری کند.
اما اگر ابر قدرت جهان توانایی امتحان کردن چنین شانس کوچکی را داشته باشد، آقای نتانیاهو چنین توانایی را ندارد. تقریبا نیمی از یهودی ها در اسرائیل زندگی می کنند.بعد از جنگ جهانی دوم، بازماندگان هولوکاست اسرائیل را به عنوان آخرین شانس به عنوان پناهگاهی برای یهودیان در معرض خطر در نظر گرفتند.نتانیاهو می پذیرد که درس گرفتن از تاریخ خوشایند نیست. جهان، چه باستانی و چه مدرن، قادر است در حالی که هزاران نفر تلف می شوند به خواب برود، چه در رواندا با سلاح های برنده، چه با سلاح شیمیایی صدام حسین بر کردها و چه با رخداد اخیر از بین رفتن صد هزار نفر در سوریه.
قرن ها پیش از سلاح های هسته ای، تمامی مردم در جنگ ها، بدون اینکه اثری از آثار آن بر جا بماند و یا بعدها توضیحی داده شود، جان خود را از دست دادند. پس از جنگ سوم میان کارتاژ و روم، فضای فیزیکی، زبان و مردم کارتاژ توسط روم محو و نابود شد. امپراتوری عظیم آزتک پس از مواجهه با هرنان کورتس، ظرف دو سال از بین رفت. از بیزانس، واندال و پروس اکنون صرفا نامی باقی نمانده است- بسیاری حتی نمی دانند که این نام ها اشاره به مردمی دارد که شکست خورده اند و یا کشورهایی که از بین رفته اند.
نتانیاهوی بدبین نیز همچنین به خاطر دارد که قبل از وقوع جنگ جهانی دوم، خشم و اعتراض های ضعیفی به تعرضات نظام مند هیتلر به یهودیان- و همچنین عجز و ناتوانی در مواجهه با قلع و قمع آن ها در طول جنگ- وجود داشت. پس از گذشت یک دهه از پایان هولوکاست، یهودی ستیزی و نفرت از اسرائیل در خاورمیانه تقریبا به یک مذهب تبدیل شده بود.
در عصر مدرن و سلاح های گرم، ایده از بین بردن یک ملت به این اندازه دست یافتنی نبوده است. اما اخلاق جمعی هرگز با سرعت تکنولوژی پیش نمی رود. هرگونه ادعای مدرن در مورد اصول اخلاقی برتر جهانی، که در سازمان ملل متحد تعیین شد، که از هرگونه نابودی این چنینی پیشگیری کند، به همان اندازه ای که در سال 1941 معتبر بود، اعتبار دارد. باز هم از توتسی های رواندا بپرسید.
ممکن است ما در مورد حسن روحانی بدون عواقبی مهلک اشتباه کنیم. آقای نتانیاهو تاریخ را بررسی می کند و نتیجه گیری می کند که خطای جانبی ندارد. این واقعیت به تنهایی اجازه می دهد تا ما به اندازه ای آرمان گرا و پای بند به اصول اخلاقی به نظر برسیم و اسرائیل به نظر مشکوک و تندخو.
منبع:Hoover Institution.
نظر شما :