سر ریچارد دالتون از مذاکره هسته ای با تهران می گوید
درس هایی از 10 سال شکست در مورد ایران
دیپلماسی ایرانی: سر ریچارد دالتون از سال 2002 تا 2006، سفیر انگلیس در ایران بود. او هم اکنون در برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتم هوس، فعالیت دارد. آنچه در زیر می خوانید یادداشتی است که اخیرا به قلم او در روزنامه گاردین منتشر شده است.
تمایل جدیدی برای حل مجادله هسته ای ایران وجود دارد. اما موفقیت به آموختن درس هایی از سال ها تلاش به شکست منجر شده، بستگی دارد.
نخست، باید برای از بین بردن بی اعتمادی تلاش کرد. به این ترتیب موقعیت مذاکره کنندگان تقویت می شود و میزان ارایه پیشنهادهایی که امکان رد شدن آنها وجود دارد کاهش می یابد. در اغلب موارد رد پیشنهادها این تصور را ایجاد می کند که طرق مقابل جدی نیست.
نشانه های اولیه خوب است: باراک اوباما و حسن روحانی، روسای جمهور آمریکا و ایران امید به آغاز مذاکرات چندجانبه و برقراری کانال های محرمانه برای مذاکرات دوجانبه را افزایش داده اند. رهبری به نرمش قهرمانانه در مذاکرات اشاره می کنند و کاخ سفید به کنگره می گوید اعمال تحریم های جدید علیه ایران در شرایط کنونی، اشتباه است.
دوم، نباید انتظار زیاد داشت. باید عادت درخواست های بیش از حد را کنار گذاشت. باید راه حل های ایده آل و پیشنهادهای موثر ارایه کرد.
در نشست اواسط ماه نوامبر در ژنو، هدف توافق بر سر نگرانی های فوری طرف های مذاکره کننده هسته ای با ایران است. این نگرانی ها شامل غنی سازی 20 درصدی، ذخایر اورانیوم غنی شده 3.5 درصدی و 20 درصدی و سایت فوردو است. در مقابل ایران انتظار دارد در مقایسه با بسته پیشنهادی آلماتی، تحریم های بیشتری لغو شوند.
شش قدرت جهانی – آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان- در مورد ارایه امتیازهای زیاد به ایران مانند توقف تحریمهای مالی و نفتی اتحادیه اروپا محتاط هستند. چرا که در این صورت اهرم های اندکی در روند مذاکره با ایران و دستیابی به توافق نهایی در سال آینده، باقی می ماند. در عین حال مذاکره کنندگان ایرانی باید در جریان مذاکرات نظر دیگران در تهران را به یاد داشته باشند که می خواهند تنها در صورت لغو تمامی تحریم ها، امتیازهایی ارایه کنند.
سوم، نباید سیاست های مبهم را دنبال کرد. غرب و اسرائیل با اعمال تحریم ها در حالی که می گویند هدف آنها مردم ایران نیستند، تصویر خود را پیش چشم ایرانیان خراب کرده اند. ایران امتیازهای کارآمدی ارایه کرده است که به طور مثال می توان به محدود کردن سطح غنی سازی تا 5 درصد اشاره کرد. البته در زمان طرح این پیشنهادها، امتیازهایی در مورد لغو تحریم ها درخواست شد که در زمان خود قابل مذاکره نبود.
چهارم، حفظ اتحاد. شش کشور در به نمایش گذاشتن اتحاد خود در اهداف مذاکره ای ناتوان عمل کرده اند. چین و روسیه یک توافق مرحله ای در مورد ایران را ترجیح می دهند که در نهایت برنامه های هسته ای متداول و تحت نظارت، شامل حق غنی سازی را برای ایران حفظ می کند. اما غرب در مورد چنین ایده ای مردد است و از تهران می خواهد باتوجه به درخواست شورای امنیت سازمان ملل، فعالیت های غنی سازی خود را متوقف کند. اکنون با تحولاتی که پس از روی کار آمدن دولت روحانی ایجاد شده، به نظر می رسد که اغلب کشورهای این گروه با نظر چین و روسیه هماهنگ تر شده و به این نتیجه رسیده اند که باید به ایران بگویند در مقابل اقدامات مورد درخواست، شکل نهایی برنامه های هسته ای تهران چگونه خواهد بود.
هرچند در مورد ایران نیز مشکل اتحاد در مواضع وجود داشت اما به نظر می رسد در دوره روحانی این مشکل کمرنگ تر شده و شرایط سیاسی داخلی ایران هیچگاه تا به این اندازه برای توافق مناسب نبوده است.
پنجم، تقویت نمایندگان. تردیدها، انعطاف پذیری نمایندگان را کاهش می دهد. روندی که با ملاقات وزرای خارجه ایران و آمریکا در نیویورک آغاز شد، شروع خوبی است و باید این امکان وجود داشته باشد که آنها در صورت نیاز باز هم با یکدیگر دیدار کنند.
مانع ششم، باور نداشتن به حل مشکل است. ابتکار عمل جدید تازه آغاز شده است. آمریکا و اروپا نمی خواهند ریسک زیادی را متحمل شوند و سرمایه سیاسی داخلی را برای ایده های جدید هزینه کنند، به خصوص زمانی که با لابی گری های قوی مواجه هستند. برخی می گویند بهترین نتیجه از نشست پیش رو ، دستیابی به توافقی اولیه است که به همه ثابت کند می توان در این راه به نتیجه رسید.
اسرائیل تردید دارد که هیچ راه مذاکره ای بتواند خواسته های اش را برآورده کند. این یک چالش است. روسیه ، چین و کشورهای اروپایی منافع و دیدگاه های متفاوتی دارند و باید صدای خود را به گوش واشینگتن، ریاض ، اورشلیم و ابوظبی برسانند. افکار عمومی آنها مانند افکار عمومی آمریکا به نفع دیپلماسی است.
اما دیپلماسی با چه نتیجه ای؟ بحث بر سر توانایی ایمن یا غیر ایمن ایران آغاز شده است. اکنون موضوع این است که آیا ریسک ها به اندازه ای کاهش می یابد که توافق نهایی انجام شود. مذاکرات باید بعد علنی نیز داشته باشد تا به کشورهای منطقه و پیمان منع اشاعه هسته ای اطمینان داده شود که راه حلی در دسترس است.
در نهایت، هیچ طرفی برای کاهش نگرانی های امنیتی دیگران تلاش نکرده است. اسرائیل، ایران، آمریکا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، نگرانی های موجهی در مورد پتانسیل تهدید ها دارند.
خوشبختانه، پافشاری قدیمی آمریکا در زمینه اینکه ایران باید با زور پشت یک خط قرار گیرد، در حال ضعیف شدن است. شاید ایران رویکردی را که در سال 2003 در مورد آمریکا پیش گرفته بود، احیا کند. رویکردی که به موجب آن تمایل به بحث و مذاکره در خصوص موضوعات منطقه ای داشت. به گمان من این بار باید به ایران پاسخ مثبت داد و این پیشنهاد را نادیده نگرفت.
تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
نظر شما :