روحانی مذاکره کننده محکمی که تمایل به توافق دارد
جک استراوی ۶۷ ساله، بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ میلادی، وزیر خارجه بریتانیا بود. همان سالهایی که مذاکرات درباره برنامه هسته ای ایران آغاز شد.
جک استراو، در همین سال ها، بسیار تلاش کرد که شاید توافق با ایران حاصل شود، اما چنین نشد. حال دولت جدید ایران در هفته های اخیر بار ها اعلام کرده که در پی دستیابی به توافق است؛ دولتی که اعضای آن، همان مذاکره کنندگان با جک استراو در سال های تصدی او بر وزارت خارجه بریتانیا.
جک استراو، نماینده پارلمان بریتانیا، درباره تجربه همکاری با افرادی چون رییس جمهوری ایران و وزیر امور خارجه اش با رادیو فردا به گفتگو نشسته اشت.
اگر بخواهیم کمی وارد جزییات شویم، قدرت های جهانی چگونه باید با ایران مذاکره کنند، که شاید این مذاکره به نتیجه ای مثبت منجر شود؟
در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، کشورهای اروپایی از جمله آلمان، فرانسه و بریتانیا رابطه خوبی با ایران داشتند. باید یادآوری کنم که ایران کمک های بسیار مفیدی به آمریکا وکشورهای متحدش برای برکناری طالبان از قدرت و بر روی کار آوردن حکومتی تازه در افغانستان کرده و همچنین تلاش های ایران در مبارزه با قاچاق مواد مخدر، از جمله نمونه هاییست که ایران ثابت کرده که چه توانایی هایی دارد.
پرونده هسته ای ایران، پرونده ای پیچیده است. و به موازات با آن ما شاهد تحریم هایی هستیم که برخی از آنها از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و بیشتر آنها از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا اعمال شده است. آنچه که من در زمان تصدی وزارت خارجه بریتانیا در تلاش برای انجام آن بودم این بود که راههای اعتماد سازی را بین طرفین شناسایی کنم و شاید از بار تحریم های بکاهیم.
اما این را هم باید در نظر داشت که بازیگران بیرونی و در این مورد جامعه بین المللی همیشه می تواند بر سیاست داخلی یک کشور تاثیر بگذارند. و من در آن زمان شاهد این بودم که چگونه قدرت خاتمی به دلیل برخی تصمیم های نامناسب آمریکا تحت الشعاع قرار گرفته بود. یکی از آن ها گنجاندن ایران در یک گروه با حکومت های بسیار بدی چون کره شمالی و عراق با عنوان محور شرارت بود. و من امیدوارم که چنین اشتباهی را دوباره شاهد نباشیم. برخی در غرب هستند که دوست دارند این افسانه و داستان را پیش ببرند که هیچ چیز در ایران تغییر نکرده است، به نظر من این حقیقت ندارد. و در هر حال همیشه راهی ساده برای آزمایش این موضوع وجود دارد. ما می توانیم وضعیت را برای دولت جدید در ایران برای مذاکره تسهیل کنیم؛ دولتی که خواستار رویکردی متفاوت در مواجهه در غرب است.
سوال بعدی من درباره همین دولت جدید است. کسانی که شما تجربه همکاری با آنها را داشتید. کسانی مثل حسن روحانی و محمد جواد ظریف که روزی مذاکره کننده یا سفیر بودند و امروز دولت جدید در ایران را تشکیل داده اند. نظر شما درباره آنها چیست؟ آیا افرادی با اراده قوی سیاسی هستند؟ جامعه بین المللی درباره آنها چه فکر می کند؟
تجربه کاری من با دکتر روحانی، آقای ظریف و بسیار همکاران دیگر آنها، نشان می دهد که آنها افرادی بسیار حرفه ای هستند. آنها تسلط کامل بر پرونده هسته ای داشتند، و در عین حال آنها بسیار متعهد به جمهوری اسلامی ایران و میراث آن کشور هستند.
کسی نباید فکر کند که آنها ممکن است روزی به یکباره میراث و منافع ایران را واگذار کنند. همانگونه که یک سیاستمدار بریتانیایی دست از منافع ملی کشورش نمی کشد. اما به هر حال به نظرم اینها افرادی واقع بین هستند و مذاکره را می فهمند. آنها مذاکره کنندگانی محکم هستند اما تمایل به توافق هم دارند. البته تجربه من به عنوان وزیر خارجه بریتانیا این است که من با سیاستمداران بسیار سخت تری از دکتر روحانی و افراد دولت محمد خاتمی گفتگو کرده ام.
منظورتان از سرسخت بودن دقیقا چیست؟افرادی مثل روحانی یا ظریف چگونه می توانند آدم های سختی در مذاکره باشند؟
دراینباره حدس و گمانه زنی نمی کنم، در هر مذاکره ای اگر طرفین بخواهند به نتیجه ای دست یابند، همه باید با موضوعاتی توافق کنند، که به صورت یکجانبه شاید با آن موافقت نمی کردند. در نتیجه برای اینکه چیزی از روی میز بردارند، باید چیزی هم روی میز بگذارند. و این شیوه ای است که برای همه مذاکرات باید در نظر گرفته شود. دکتر روحانی و آقای ظریف این را می فهمند. آنها دیپلمات های بسیار با تجربه ای هستند. دکتر روحانی در کارزار انتخاباتی خود درباره تمایلش به عادی سازی روابط با غرب گفته بود. در نتیجه او برنامه ای سنگین دارد و به نظرم غرب باید به او برای تحقق این برنامه هایش کمک کند.
موضوعی که در زمینه به نتیجه رسیدن گفتگوها از سوی برخی مطرح می شود، این است که مناقشه هسته ای ، تا زمانی که ایران و آمریکا مستقیم گفتگو نکنند، حل نخواهد شد. نظر شما در اینباره چیست؟
ببینید این مناقشه با گفتگوی غیر مستقیم هم قابل حل شدن است. زمانی که ما سه کشور اروپایی با ایران گفتگو می کردیم، بخشی از مذاکره ما از جانب خودمان بود و اما بخشی از کار ما هم این بود که ببینیم چه موضوعاتی برای آمریکا قابل قبول هست یا خیر. نه به خاطر اینکه ما چاپلوسی آمریکا را بکنیم، بلکه چون برخی چیزهایی که طرف ایرانی توقع داشت تنها از سوی آمریکا می توانست برآورده شود.
به هر حال آمریکا تحریم هایی اعمال کرده که یکجانبه است و در عین حال هر شرکت یا بانک اروپایی ای را که با ایران مذاکره کند تحت الشعاع قرار می دهد. درنتیجه ما با آمریکا صحبت می کردیم و سعی مان این بود که به تدریج با ایران به توافق برسیم. مطمئننا اگر ایران و آمریکا مستقیم گفتگو می کردند کار راحتتر می شد. شکی نیست که آنچه که ایران بیش از هر چیز در پی آن است، عادی سازی روابط با آمریکاست. اینکه چنین عادی سازی ای در یک مرحله یا چند مرحله رخ بدهد، گمانه زنی است. احساس من این است که چنین چیزی در دو یا سه مرحله رخ می دهد. سیاستمداران آمریکایی می خواهند ببینند پیش از هرگونه ارتباط مستقیمی، واکنش ها در گفتگوهای ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین پنج به علاوه یک ( که آمریکا هم عضو آن است) چه خواهد شد.
آیا تجربه در پرونده هسته ای، شما را به نتیجه ای درباره احتمال اهداف نظامی برنامه هسته ای ایران رسانده است یا خیر؟
من فکر نمی کنم ایران برنامه نظامی احتمالی خود را آغاز کرده باشد. این هم گمانه زنی خواهد بود اما قضاوت من این است که اولا آن ها برنامه نظامی ندارند، و دوم این که ایران می خواهد دانش نظامی شدن را داشته باشد تا درصورت نیاز به تولید سلاح بپردازند. اما تا کنون ضرورت این کار را احساس نکرده اند، شاید بتوان گفت شبیه موقعیتی که ژاپن در یک مقطع داشت. این را می گویم چون توسط سازمان های اطلاعاتی آمریکایی در سال ۲۰۰۷ میلادی اعلام شده، و از آن زمان تا کنون هم چیز دیگری منتشر نشده است.
اما در عین حال ایران هم آنچه را که آژانس تقاضا کرده بوده انجام نداده و این موضوع است که همه مشکلات را به وجود آورده است و به تحریم ها انجامیده و این موضوع است که باید روشن شود، تا به وضعیتی عادی برسیم. اگر آنچه که رهبر ایران و دکتر روحانی مبنی بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران بارها تکرار کرده اند درست باشد، دستیابی به توافق نسبتا آسان است.
سوال آخر من این است که با توجه به کمک ایران به آمریکا در افغانستان، و پیشنهاد کمک در عراق که قبول نشد، شما موقعیت ایران را در موضوع سوریه چطور ارزیابی می کنید؟ آیا رابطه ای بین این ها می بینید؟
من فکر می کنم که بسیاری از اشتباهات در مواجهه با ایران از سوی غرب انجام شده است. مطمئننا اگر قدرت خاتمی آنطور که دیدیم، تحت تاثیر وضعیتی که نومحافظه کاران آمریکایی پیش آوردند ، قرار نگرفته بود، شاید در این هشت سال گذشته، شخص دیگری رییس جمهور ایران بود.
من فکر نمی کنم که ارتباط مستقیمی در این وضعیت کنونی وجود داشته باشد اما آنچه که برایم مسلم است این است که ایران باید بخشی از هرگونه راه حل برای وضعیت امروز سوریه باشد. دو کشور همسایه های نزدیک به هم هستند، شیعیان زیادی در سوریه زندگی می کنند که ایران خود را در قبال آنها مسئول می داند.
مثل هر کشور دیگری که قدرت دارد، ایران می تواند کارهای خوبی در منطقه اش انجام دهد یا اینکه ضرر وارد کند. این خوب نیست که درباره ایران یا نقش احتمالی آن در وضعیت سوریه گلایه می شود. آنچه باید انجام دهیم، دخیل کردن ایران در هرگونه گفتگو برای پایان دادن به بحران سوریه است.
این یک واقعیت است که ایران نفوذ زیادی در این منطقه دارد. ایران در سوریه، عراق و لبنان نفوذ دارد. و ما باید مطمئن شویم که از چنین نفوذی ، به صورت کارآمد استفاده شود.
نظر شما :