بیست و ششمین بخش از مصاحبه عمرو موسی با روزنامه الحیات
روزی که بشار حرفش را پس گرفت
دیپلماسی ایرانی: عمرو موسی مرد نام آشنایی است. کسی که دبیر کل اتحادیه عرب بوده و قبل از آن سال ها وزیر امور خارجه مصر بوده است. وی از دهه هفتاد وارد وزارت امور خارجه مصر و از ابتدای دهه هشتاد وارد دنیای سیاست شد. البته دوران سیاسی او با تصدی پست وزارت خارجه مصر در ابتدای دهه نود میلادی آغاز شد. موسی که متولد 1936 است، یکی از مهم ترین و بارزترین مقام های عالی رتبه دوران ریاست جمهوری سی ساله حسنی مبارک محسوب می شود.
در ابتدای انقلاب مصر در ژانویه 2011 موسی به جمع مخالفان او پیوست و خود را به عنوان یک چهره انقلابی مخالف حکومت نشان داد. موسی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری مصر نیز نامزد شد و به رغم این که گمان می رفت برنده اصلی انتخابات باشد، شکست سنگینی خورد و از میان آرای حدود 51 درصدی رای دهندگان مصری رتبه چهارم را به دست آورد و از گردونه رقابت ها حذف شد.
یک دهه وزیر امور خارجه مصر بودن و یک دهه ریاست اتحادیه عرب را بر عهده داشتن، آن هم در دورانی که مصر و خاورمیانه و جهان عرب سیلی از حوادث را تجربه کردند و عمرو موسی در بسیاری از آنها حاضر و سرگرم آبود و در بسیاری دیگر تنها شاهد آنها بوده، باعث شده است تا وی صاحب خاطرات و اطلاعات شنیدنی و مهمی باشد. موسی در مصاحبه ای طولانی با روزنامه الحیات با غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور جهان عرب که یکی از تحلیلگران به نام لبنانی نیز محسوب می شود، به گفت وگو نشسته و به بیان این خاطرات پرداخته است که در چند شماره در این روزنامه منتشر شدند. البته آن چه در این مصاحبه نمود دارد نظرات موسی درباره تحولات خاورمیانه است که با خاطرات او عجین شده اند. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این مصاحبه را ترجمه و منتشر کند. اکنون بیست و ششمین بخش آن در اختیار خوانندگان قرار می گیرد:
آیا وقتی وزیر امور خارجه بودی، در تعامل با معمر قذافی به مشکلاتی بر خوردی؟
مشکلاتی وجود داشت برای این که قذافی بر اساس اطلاعاتی که سازمان های امنیتی لیبی به او داده بودند رفتارش را بر این پایه گذاشته بود که عمرو موسی به ایالات متحده متمایل است، و این امریکایی ها بودند که او را برای وزارت امور خارجه نامزد کردند. این چیزی بود هم خودم از زبانش شنیدم و هم از زبان برخی از مسئولان سوریه که گفتند شایعاتی قریب به این مضمون به گوششان رسیده است. عمر سلیمان، خدا بیامرز، خودش همین حرف را به من گفت. بعد از این که عصمت عبدالمجید از وزارت امور خارجه خارج شد و به اتحادیه عرب رفت، در پایتخت های عربی این سوال مطرح بود که چه کسی قرار است جانشین او شود، در آن زمان مصر هنوز در وضعیت خوب سیاسی اش به سر می برد.
به دلیل این رویکرد قذافی چندان مایل نبود که با من تعامل زیادی داشته باشد. اما بعد از مدتی که با وزیر امور خارجه جدید کار کردند، به ویژه بعد از این که دیدند با همان شیوه با آنها تعامل می کند، بدون این که به مواضعشان اهتمام ورزد یا منتظر واکنششان باشد، این شایعه کم کم از بین رفت و روشن شد که صحیح نیست و قذافی قبول کرد که با احتیاط هایی با من تعامل کند. من هم تعامل با او را آغاز کردم، و من هم احتیاط هایی داشتم، البته تعامل اصلی با مصر از طریق ارتباط مستقیم با رئیس جمهور و نماینده شخصی دو طرف بود. همچنین از طریق سازمان امنیت و شخص عمر سلیمان و از طریق اسامه الباز، اما تعامل جدی و مستقیم میان ما به معنای واقعی کلمه در امور سیاسی و قضایای عربی به صراحت کامل و اعتماد در سال های آخر دوران وزارت امور خارجه ام آغاز شد بعد از آن هم زمانی که دبیر کل اتحادیه عرب شدم، این تعامل آغاز شد.
--
عمرو موسی پس از آن که به وزارت امور خارجه مصر پیوست دهه ها در دستگاه دستگاه دیپلماسی این کشور سپری کرد. در سال 1958 به عنوان سفیر کشورش در هند فعالیت کرد سپس نماینده مصر در سازمان ملل شد. بعد از آن به دبیر کلی اتحادیه عرب منصوب شد که در این دوره یکی از نقش های موثری که داشت خنثی کردن بحران لبنان در پی ترور رفیق حریری، نخست وزیر اسبق لبنان بود.
روزی که رفیق حریری به تاریخ 14 فوریه 2005 ترور شد تو کجا بودی؟
من در دفترم در اتحادیه عرب بودم و خودم را برای سفر به عدن در یمن برای حضور در نخستین نشست شورای اقتصادی و اجتماعی اتحادیه در خارج از مقر خود که قرار بود علی عبدالله صالح آن را افتتاح کند، آماده می کردم. در حال دیدن شبکه الجزیره بودم که ناگهان خبر داد که انفجار عظیمی در بیروت رخ داده است و رفیق حریری آسیب دیده است. کانال های ماهواره ای را عوض می کردم که به شبکه العربیه رسیدم که در آن جا خبر مرگ رفیق حریری را شنیدم. با مدیر دفترم تماس گرفتم و از او خواستم که فورا ترتیب سفرم به لبنان را بدهد و با وزیر امور خارجه یمن، ابو بکلر القربی تماس گرفتم و گفتم که به دلیل حادثه ای که افتاده است، نمی توانم در آن جا حاضر شوم و می خواهم که به لبنان بروم. کمی بعد پرزیدنت علی عبدالله صالح با من تماس گرفت و گفت که باید در یمن حاضر شوی، گفتم که معذرت می خواهم جناب رئیس جمهور، اوضاع در لبنان استثنائی است و من از شما عذر می خواهم. همان روز به بیروت سفر کردم و در مراسم عزاداری و تشیع شرکت کردم و با شماری از مسئولان عرب از جمله عبدالحلیم خدام که آن موقع معاون رئیس جمهوری سوریه بود، دیدار کردم و درباره اوضاع امنیتی پیچیده در بیروت با او صحبت کردم. در این موقع بود که دوست عزیزم نبیه بری دستور داد که تحت تدابیر ویژه امنیتی محافظت شوم. بعد از عزاداری در منزل حریری به سوریه رفتم که بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه از من استقبال کرد و صحبتمان واقعا صریح بود از جمله گفته شد که بشار اسد زیاد حرف می زند اما کم عمل می کند ضرورتا در همه حالات صحیح نیست. گفتم جناب رئیس جمهور من در حالی از لبنان آمدم که همه به دلیل حادثه ای که افتاده است، هاج و واج مانده اند. آن چه بر رفیق حریری گذشت، چیز چندان ساده ای نیست، اکنون موضوع وجود سوریه با قدرت مطرح شده و مطالبات واقعا بسیاری بر سر عقب نشینی نیروهای سوری مطرح شده است، و من این پیام را به شما انتقال می دهم و می بینم که اتهامی روشن به سوریه بر سر ترور رفیق حریری وجود دارد، اکنون زمان مناسبی برای تغییر سیاست سوریه در برای آن چه رخ داده، است. به من گفت من اولین رئیس جمهوری سوریه هستم که نیروهایش را از لبنان بیرون می آورد، هنگامی که به قدرت رسیدم نزدیک به 60 هزار نیروی نظامی در لبنان بود، من این رقم را الآن به 35 هزار نیرو کاهش داده ام و اکنون هم آماده ام که عقب نشینی کنم و نیروهای اضافی را نیز عقب خواهم آورد، برای من مانعی نیست که همه نیروها را بیرون بیاورم برای این که روابط سوریه با لبنان به اندازه ای که بر اساس اصول تاریخی است بر اساس اصول نظامی نیست و الی آخر. و من نه از نفوذ سوری و نه از روابط لبنانی – سوری به صرف تحریک یا عقب نشینی ارتش نمی ترسم. پرسیدم آیا می توانم اعلام کنم که ارتش سوریه تصمیم به عقب نشینی از لبنان گرفته است؟ گفت بله، می توانی آن را اعلام کنی و من به تو گفتم که ارتش را از آن جا خارج خواهم کرد. بیرون آمدم و اعلام کردم که پرزیدنت بشار اسد تصمیم به خروج نیروهای سوری گرفته است و این عقب نشینی به زودی انجام خواهد شد، و گمان کنم گفتم که این عملیات در چارچوب یک زمان معین صورت خواهد گرفت. با برادر فاروق الشرع دیدار کردم. با او نهار خوردم و هر چه خواستم موضوع را باز کنم شرع اجازه نداد که صحبت به عقب نشینی نیروها بکشد. می خواست از موضوع فرار کند. از طریق زمینی سوریه را به بیروت ترک کردم و با هواپیما به قاهره باز گشتم، وقتی برگشتم شب شده بود. در ماشین رادیو را روشن کردم و به بی بی سی گوش کردم: «مسئولان سوری آن چه دبیر کل اتحادیه عرب از زبان پرزیدنت بشار اسد درباره آن چه به او بر سر عقب نشینی نیروهای سوری از لبنان گفته بود، تکذیب کردند.» عصبانی شدم و فورا با فاروق الشرع تماس گرفتم، پرسید: می خواهی چه کار کنیم؟ گفتم می خواهم این بیانیه را تکذیب کنید برای آن که آن چه من گفتم و تو شخصا شنیدی آن چیزی بود که پرزیدنت بشار بر سر آغاز عقب نشینی نیروهای سوری بر اساس عقب نشینی کامل گفته بود. گفت خوب، موضوع را با رئیس جمهور در میان می گذارم. دقایقی بعد وزیر اطلاع رسانی سوریه با من صحبت کرد و گفت به او دستور داده شده که به من یادآوری کند که هر چه بخواهیم می گوییم و هر چه بخواهیم انجام می دهیم. روشن بود که رئیس جمهور دستور به تصحیح داده بود تا تاکید کنند که او چنین حرفی را به دبیر کل زده است نه آن طور که تقل شده. این چیز مهم است که دلالت بر صدقیت دارد، در حالی که معاونان یا دولتمردان سوری تلاش کردند تا سرپوشی بر عقب نشینی نیروهای سوری از لبنان بگذارند، من مخالف این نوع از عقب نشینی بودم، شاید رئیس جمهور هم با من بود و عملا کاهش نیروها را آغاز کرد و از حرفی که در این مساله زده بود سر باز نزد.
حقیقت این است که حافظ اسد اعتقاد داشت که سوریه نخستین کشور صاحب نفوذ در لبنان است و برای این کار نیز به داده های تاریخی و جغرافیایی استناد می کرد. بشار اسد نیز همین احساس را داشت با توجه به این که اختلافات اشخاص و مراحل آنها سپری می شوند.
وقتی متوجه ترور حریری شدی ذهنت کجا رفت؟
دو فکر یا دو فرضیه وجود داشت، یا گروه های شبه نظامی دینی لبنانی نزدیک به حزب الله که بُعد سوری دارند یا خود نیروهای سوریه یا این که موضوع کاملا لبنانی با آگاهی سوریه بود یا این که لبنانی – سوری بود، هر فرضیه احتمالات خودش را داشت اما قطعا جنایت عظیم و وحشتناکی را به دنبال داشت.
آیا رفیق نزد تو از دست سوریه ها برای دخالت سیاسی در لبنان شکایت می کرد؟
از آنها شکایت نمی کرد اما به آنها اشاره می کرد، او احساس می کرد که می تواند با سوریه تعامل کند، اگر چه بعضی وقت ها سوری ها در سطح دیدارهایشان یا پیام هایی که برای او می فرستدند به او اهانت می کردند، این مساله مشکلات بسیاری ایجاد کرده بود برای این که کسانی که این رفتارها را می کردند منتظر پاسخ می ماندند خود او هم می دانست که هزینه چنین رفتارهایی بسیار است و باید هزینه های آن را پرداخت کند. حقیقت این است که رفیق حریری در رای اش به اندازه بسیاری انسان مستقلی بود و می دانست که امور دنیا، نه فقط امور لبنان و سوریه به کدام سمت و سو می رود، درکی از روابط بین المللی و عربی داشت. وقتی که دبیر کل اتحادیه عرب شدم شخصا از ضعف حضور مصر که می توانست در بسیاری از امور موازنه ایجاد کند، شکایت کرد.
آیا رفیق حریری درباره قطعنامه 1559 لبنان چیزی به تو گفته بود؟
یادم نمی آید اما بعضی وقت ها نظر مرا در چگونگی تعامل با سازمان ملل می پرسید.
آیا بعد از ترور حریری مذاکرات با پرزیدنت اسد را ادامه دادی؟
بله، ما درباره موضوع لبنانی بعد از تسلط بسیاری که حزب الله بر امور یافت و ضعف شدیدی که دیگر جریان های سیاسی داشتند و مانورهای سیاسی ای که به کشور آسیب زد، سعی می کردیم با یکدیگر در گفت و گو باشیم. لازم بود که اتحادیه عرب در غیاب مصر برای ایجاد توازن در این موضوع دخالتی انجام دهد. میان لبنان و سوریه زیاد در رفت و آمد بودم و درباره مذاکره میان جریان های مختلف لبنانی از جمله مواضعشان در قبال سوریه گفت و گو می کردم. در طول بیش از دو سال دیدارهای بسیاری را در این زمینه با پرزیدنت بشار اسد انجام دادم، و این زمانی بود که داخل لبنان در نهایت نشاط به سر می برد، با بسیاری از طرف های سوریه و طرف هایی از سوی حزب الله و همچنین دبیر کل آن سید حسن نصر الله دیدار می کردم تا این که آن مرحله در توافق نامه دوحه که قطر تاثیر بسیاری بر آن گذاشت، پایان یافت. روشن بود که که ابزارهای قطر تاثیری بسیاری در تکاپوی لبنانی ها داشت، همچنین هوشیاری شیخ حمد بن جاسم، نخست وزیر قطر و نقش مستقیمی که امیر حمد بن خلیفه داشتند که به کارهای عظیمی از سوی اتحادیه عرب که ابزارهای کمک بسیاری را برای رسیدن به توافق نامه دوحه ایجاد کرد، کمک شایانی به حل این مساله کرد.
ادامه دارد...
نظر شما :