بیست و سومین بخش از مصاحبه عمرو موسی با روزنامه الحیات
قدرت نرمی که در چنته قطر است
دیپلماسی ایرانی: عمرو موسی مرد نام آشنایی است. کسی که دبیر کل اتحادیه عرب بوده و قبل از آن سال ها وزیر امور خارجه مصر بوده است. وی از دهه هفتاد وارد وزارت امور خارجه مصر و از ابتدای دهه هشتاد وارد دنیای سیاست شد. البته دوران سیاسی او با تصدی پست وزارت خارجه مصر در ابتدای دهه نود میلادی آغاز شد. موسی که متولد 1936 است، یکی از مهم ترین و بارزترین مقام های عالی رتبه دوران ریاست جمهوری سی ساله حسنی مبارک محسوب می شود.
در ابتدای انقلاب مصر در ژانویه 2011 موسی به جمع مخالفان او پیوست و خود را به عنوان یک چهره انقلابی مخالف حکومت نشان داد. موسی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری مصر نیز نامزد شد و به رغم این که گمان می رفت برنده اصلی انتخابات باشد، شکست سنگینی خورد و از میان آرای حدود 51 درصدی رای دهندگان مصری رتبه چهارم را به دست آورد و از گردونه رقابت ها حذف شد.
یک دهه وزیر امور خارجه مصر بودن و یک دهه ریاست اتحادیه عرب را بر عهده داشتن، آن هم در دورانی که مصر و خاورمیانه و جهان عرب سیلی از حوادث را تجربه کردند و عمرو موسی در بسیاری از آنها حاضر و سرگرم آبود و در بسیاری دیگر تنها شاهد آنها بوده، باعث شده است تا وی صاحب خاطرات و اطلاعات شنیدنی و مهمی باشد. موسی در مصاحبه ای طولانی با روزنامه الحیات با غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور جهان عرب که یکی از تحلیلگران به نام لبنانی نیز محسوب می شود، به گفت وگو نشسته و به بیان این خاطرات پرداخته است که در چند شماره در این روزنامه منتشر شدند. البته آن چه در این مصاحبه نمود دارد نظرات موسی درباره تحولات خاورمیانه است که با خاطرات او عجین شده اند. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این مصاحبه را ترجمه و منتشر کند. اکنون بیست و سومین بخش آن در اختیار خوانندگان قرار می گیرد:
قصه رقابت حافظ اسد و عرفات بر سر قضیه فلسطینی چه بود؟
به اعتقاد من حافظ اسد تسلیم شد، او نه می توانست بر یاسر عرفات تسلط یابد نه می توانست از او خلاص شود برای این که در آن دوران نمی دانست که بعد از یاسر عرفات چه اتفاقی خواهد افتاد. طبیعتا سیاست سوریه بر اساس تخریب، استهزا و کوچک کردن یاسر عرفات بود و تلاش می کرد این مساله را شایع کند که او دروغ گو است. اما همه این ها تاثیر زیادی بر عرفات نگذاشت. سوری ها نمی توانستند علیه یاسر عرفات کاری کنند و برایشان سخت بود که همان اسلوبی که برای ابراز قدرت علیه دیگران استفاده می کردند علیه او نیز استفاده کنند.
یاسر عرفات مرحله خاصی در تاریخ فلسطین بود که به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ کس دیگری نبود برای این که شخصیت کاملا غریبی داشت که یک برچسب خاص فلسطینی بر او بود، با کشورهای عربی از منطق قدرت برخورد می کرد، از این حیث که همیشه به شدت به قضیه فلسطینی و مردم فلسطین و رشادت های آنها اهمیت می داد، اما هم زمان از موضع ضعف نیز برخورد می کرد، برای این که بتواند حمایت مالی کسب کند و در هر دو حالت از غیر ممکن ممکن می ساخت.
دشمنی های دیگری که در جمع جامع عربی و جمع اتحادیه عرب وجود داشت، کدام بودند؟
روابط مغرب و الجزایر همیشه به دلیل موضوع صحرای غربی در حالت شدیدترین تنش ها قرار داشت. در اوایل حکومت زین العابدین بن علی در تونس توافق کاملی میان او و حسنی مبارک نبود، بلکه توافق زمانی میان دو طرف سیر صعودی به خود گرفت که هر دو رئیس جمهور در وضعیت مشابهی در مواجهه با اخوانی ها و تنش های اسلام گرایان و مراحل خشونت آمیز قرار گرفتند و به یکدیگر نزدیک شدند. و چیز واقعا غربی که وجود دارد این است که علی رغم این که ما درباره مصر و سوریه و کشورهای عربی خلیج فارس صحبت کردیم، حقیقت این است که دو جامعه عربی ای که از لحاظ ظرفیت ها و عملکرد و واکنش ها بیش از همه به هم نزدیک بودند، تونس و مصر بودند. علی رغم این که چنین چیزی در طرح های فکری در مراحل مختلف وجود نداشت، مثل طرح وحدت میان مصر و سوریه، مصر و سوریه و عراق، مصر و سوریه و عربستان، اما با این حال نزدیکی حقیقی جوامع عربی زمانی خودش را نشان داد که در تونس شاهد انقلاب شدیم و چند روز بعد از آن متاثر از آن در مصر انقلاب رخ داد و امور دیگری خودشان را نشان دادند. این تاثیرگذاری و نزدیکی در محدودیت ها و واکنش ها به طور جدی خودش را میان مصر و تونس نشان داد.
بعد از آغاز بهار عربی این سوال مطرح شد که راز افزایش نقش قطر بیش از هر زمانی در هر مکان چیست؟
پاسخش روشن است، به قدرت نرم و آرام آن باز می گردد. قطر اندازه بسیار بسیارز یادی از قدرت نرم را در اختیار دارد که در قرن بیست و یکم فقط به کشورهایی که دارای قدرت سنتی هستند باز نمی گردد، ضرورتا نباید مساحت بزرگی در اختیار داشت، در حالی که هر قدرتی می تواند از تولیدات عصر مدرن مثل رسانه، قدرت مادی و قدرت الکترونیکی استفاده کند، قطر در نهایت این قدرت قرار گرفته است برای این که زمینه های برخورداری از قدرت نرم را دارد و چیزی غیر از آن را نیز در اختیار دارد. قطعا باید کوچکی حجم آن و کم بودن مشکلات معیشتی را نیز به آن افزود، مردم از لحاظ مادی راحت هستند و تا زمانی که مردم راحت باشند نیازی به انقلاب نیست، علاوه بر آن دلایل متعدد و قوی ای وجود دارد که باعث بهبود اداره امورش می شود. امیر حمد بن خلیفه، خودش قدرت حقیقی است که به او شیخ حمد بن جاسم کمک می کند. امیر به بهترین شکل ممکن امور را اداره می کند و به آسانی واقعا بسیاری از تصمیم های سخت را می گیرد. ببین چگونه فکری را مطرح می کند و می تواند حمایت امریکایی ها را جلب کند در حالی که هیچ کس دیگری چنین کاری نمی تواند بکند، پایگاه امریکایی ها در اولویت های امیرکایی ها نبود در حالی که امیر حمد به امریکایی ها گفت که هزینه آن را خود تقبل می کند و همه هزینه های آن را می پردازد و از وجود آن حمایت می کند و با قدرت حاضر است آن را در خاک خود بپذیرد. مهم این است که قدرت نرم است که در زمان فعلی سلاح مهمی محسوب می شود، اگر این قدرت دو سال پیش وجود داشت شاید این قدر منفعت نداشت که حالا دارد.
آیا قطر برنامه اخوانی کردن منطقه را پیش می برد؟
بعید نیست که از لحاظ دینی چنین کاری بکند، این موضوع در چارچوب فرهنگ قطری وجود دارد برای همین روشن است که می تواند آن را از لحاظ رسانه ای مطرح کند و همان طور که می گویند پول بابت آن صرف کند. من نمی دانم برنامه اش چیست اما می دانم که نزدیکی بسیاری میان این گونه جریان های اسلامی وجود دارد. و این جریان ها برنامه خاصی برای خودشان دارند که می خواهند عملی کنند و قصد ندارند هیچ برنامه دیگری را نیز اجرا کنند و این برنامه ای است که همه از جمله خود قطر باید در برابر آن تمکین کنند.
ادامه دارد...
نظر شما :