اسب حیوان نجیبی است
در ستایش آزادی بیان و اطلاعات
دیپلماسی ایرانی: چندی است خبر استفاده از گوشت اسب در اروپا در رسانه های گوناگون خودنمایی می کند. اصل خبر چند خط است و کوتاه. آدمیان برخلاف توقع خود گوشت اسب را خورده اند بی آن که بدانند. نگرانی های پیرامون خبر اما گسترده تر و عمیق تر است. این که اتفاق چگونه رخ داده، میزان شیوع آن تا چقدر بوده، چه خطراتی مردم را در این میانه تهدید می کند؟ و مهمتر این که آیا بار دیگر نیز ممکن است حوادثی از این دست به وقوع بپیوندد یا نه؟
من در باب سوالات نخستین پاسخی ندارم. اعتراف می کنم که اساسا صلاحیتی و کنجکاوی نیز برای دانستن پاسخ آنها ندارم. به تجربه انسانی خود لیکن بر این باورم که پاسخ سوال آخر مثبت است! نه این که من پیشگو باشم یا در جام و آینه دیده باشم که باز اسبها قربانی زیاده خواهی انسان ها می شوند و سلامت نوع بشر به مخاطره می افتد! بلکه فکر می کنم ماهیت انسان و جامعه انسانی پدیدآورنده خطاهای متعدد است. به بیان دیگر چنین می اندیشم که ناکارآمدی، وجود نقاط ضعف و نقصان، سواستفاده برخی از نیاز برخی دیگر را ظاهرا در جوامع بشری سر پایان یافتن نیست. اندیشمندان و مصلحان و دلسوزان هر روز به دنبال راههای بهتر برای مقابله چنین پدیده هایی هستند: تلاش ستودنی انسان با تمام محدودیت هایش برای تدبیر و ساماندهی زندگی همنوعان. اما امتداد همین تلاشها نشان دهنده استمرار نواقص جامعه بشری است. ناکارآمدی و خلل، شکل های تازه می گیرد و نخبگان راهکارهای تازه را جستجو می کنند.
پس گویا سریال حوادث نامطلوب در دنیایی با مختصات کنونی را پایانی نیست و نکته قابل تامل این است که این سریال تنها بازیگرانی از جوامع کمتر توسعه یافته و غیر صنعتی ندارد. این بار می بینیم که ماجرای گوشت اسبها گریبان اروپای پیشرفته را گرفته است. گویا انسان به ذات انسانیش در چنین داستانی اسیر آمده است. ضرب المثل آشنای فارسی را از خاطر نباید برد که آدمی جایز الخطاست. خرد جمعی بر این اصل متفق است که انسان بنا به طبیعت خود از خطا و اشتباه مصون نیست.
اما انسان به ذات انسانی و بر مبنای کرامت انسانیش از آزادی به رسمیت شناخته شده ای باید برخوردار باشد که می تواند راهی مناسب برای پیشگیری، کنترل و مقابله با حوادث تلخ و مصیبت بار و کاستن از اثرات منفی آنها باشد. آزادی بیان، رسانه ها و اطلاعات - که با اندکی اغماض و تساهل می توان آنها را در یک بسته گنجاند- را می توان یکی از راه های انسان معاصر برای این مقصود دانست. رسانه های آزاد که بتوانند از نحوه تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها پرده بردارند و به شهروندان اطلاعاتی صحیح مخابره کنند بی تردید می توانند در بسیاری موارد مانع وقوع حوادثی ناگوار باشند. حتی اگر رسانه ها و مطبوعات به عنوان یکی از ارکان دموکراسی و چشم هوشیار مردم در این مرحله نتوانند نقشی بیافرینند و مرهمی باشند، بعدتر در مواجهه با یک پدیده می توانند به کمک شهروندان بیایند. در بسیاری موارد در هنگام وقوع مواردی از این دست، بازار شایعات است که داغ می شود و شهروندان را بیمناک می کند. آنها در چنین شرایطی مشتاقند بدانند که گستره حادثه چه میزان بوده و آیا خطری آنها را تهدید می کند یا نه و بهترین راه مقابله با خطر چیست؟ آنها همچنین می خواهند بدانند مسئولان پیدایی حادثه چه کسانی بوده اند و با آنها چگونه برخورد خواهد شد؟ پاسخی منطقی، نزدیک به واقعیت و در کوتاهترین زمان ممکن ارمغان رسانه های آزاد و جریان آزاد و شفاف اطلاعات هستند: دستاورد حق شهروندان به آزادی بیان. نباید از خاطر برد که آزادی بیان تنها به معنای بیان آزادانه نیست بلکه آزادی جستجو و دسترسی به اطلاعات را نیز در برمی گیرد. سکه دلخواه آزادی بیان، دو رو دارد: جستجو و دستیابی به اطلاعات و نشر و بیان آزادانه آن. شهروندان ابتدا باید بدانند تا بتوانند تحلیلی صحیح از ماجرا داشته و نظرات و عقاید خود را بیان کنند. تضمین بیان آزادانه در گرو دانستن آزادانه است. از همین رو مواد مرتبط در اسناد بین المللی از جمله ماده 19 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی بر این دو بعد پای فشرده اند: «هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا بهر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.»
حق شهروندان در دسترسی به اطلاعات در اختیار نهادهای دولتی نیز در این چارچوب قابل بررسی است. با پذیرش این حق، دولت دیگر مالک و صاحب مطلق اطلاعاتی که در اختیار دارد تلقی نمی شود. بلکه به نمایندگی از شهروندانش است که چنین امتیازی دارد لذا باید این اطلاعات را در اختیار آنها نیز قرار دهد. شفافیت، ویژگی چنین تصویری از رابطه دولت و شهروندان است. در این تعبیر ارائه اطلاعات اصل است و تنها در موارد بسیار استثنایی می توان برخلاف این اصل عمل کرد.
شاید در این نقطه از داستان باشد که تفاوت در پیشرفتگی کشورها چهره بنماید. گرچه در بروز و ظهور بحران و ماجرا و تخلف، همه کشورها با یکدیگر وجوه اشتراکی پنهان ناشدنی دارند نقطه اختلاف در نحوه مواجهه با وقایع ظاهر می شود. ارائه اطلاعات بهنگام، جریان آزاد اطلاعات و رسانه های آزاد و در یک کلام احترام به حق دانستن شهروندان و دسترسی به اطلاعات را نشانه پیشرفت و توسعه یافتگی یک جامعه می توان دانست. امری که بر مبنای آن می توان عملکرد دولتها را به نقد کشید و عیار دولت را در نحوه تعامل با شهروندانش سنجید.
*دکتری حقوق عمومی و مدرس دانشگاه
نظر شما :