تقلای توکیو برای نزدیکی به واشنگتن
ایران گره تعلق اقتصادی ژاپن را گسست
دیپلماسی ایرانی: شینزو آبه نخست وزیر ژاپن روزهای پنجشنبه و جمعه را در ایالات متحده گذراند.نخستین سفر آقای نخست وزیر به ایالات متحده پس از ابقای مجدد باراک اوباما در کاخ سفید. سفری که با حاشیه های پررنگ تر از متن همراه بود. هنوز از سومین آزمایش هسته ای کره شمالی چند روزی نگذشته بود که آبه بار سفر بست تا با حضور در خاک سرزمینی که سابقه حمله هسته ای به ژاپن را در کارنامه خود دارد حمایت کاخ سفید نشین ها از توکیو در برابر پیونگ یانگ را به تصویر بکشد. جدا از مساله کره شمالی ، مناقشه های ارضی میان ژاپن و چین همچنان ادامه دارد. در این مناقشه نیز ژاپنی ها به کمک امریکا نیاز مبرم دارند. چین سالهاست که با سرعت فاصله اقتصادی و سیاسی میان خود و آمریکا را کاهش می دهد و همین مساله تبدیل به دغدغه ای برای امریکایی های شده است که مبنای کار استراتژیک خود در جهان را چرخش از خاورمیانه به سمت آسیای شرقی قرار داده اند. شاید همین تبیین استراتژی جدید مبنایی شد تا نخست وزیر ژاپن از فرصت طلایی بوجود آمده برای نزدیکی بیشتر به امریکا استفاده کرده و در دیدار با باراک اوباما در کاخ سفید با صدای بلند تاکید کند که به زودی کشورش را به یک هم پیمان قوی تر برای آمریکا تبدیل خواهد کرد. موافقت بر سر تشدید تحریم های کره شمالی و لزوم فشار بر چینی ها برای محدود کردن فعالیت های هسته ای کره شمالی از موارد مورد توافق دوجانبه در این سفر بود. رابطه استراتژیک میان ژاپن – آمریکا، تنش های موجود میان چین و ژاپن و تاثیر فشارهای واشنگتن بر توکیو برای اعمال محدودیت در رابطه تجاری با ایران پس از تشدید تحریم ها را با علی ماجدی، سفیر سابق ایران در ژاپن در میان گذاشتیم. متن این گفتگو به شرح زیر است:
شینزو آبه نخست وزیر ژاپن در جریان سفر اخیر خود به ایالات متحده تاکید کرد که تمام تلاش خود را برای تبدیل شدن کشورش به متحدی قوی تر برای امریکا به کار خواهد گرفت. دلایل تقلای ژاپن برای نزدیکی بیش از اندازه به آمریکا را در چه می دانید؟
در خصوص سفرهایی که نخست وزیر ژاپن به کاخ سفید دارد و در تحلیل سیاست گذاری ها در کشور ژاپن باید گفت که در این کشور خرد جمعی حاکم است و معمولا وظیفه نخست وزیرها اجماع سازی است. بدین معنا که نقش اول نخست وزیر برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر در ابتدا قانع کردن حزب خود است و پس از آن در پارلمان نیز سعی می کند تا مخالفان را نیز قانع کند، اگر قانع نشدند با رای اکثریت کار خود را انجام می دهد اما حتی سعی بر آن دارد تا حزب مخالف خود را نیز متقاعد کند. بنابراین اصل سیاست ژاپن بر این محور بنا شده است و به معنای دیگر برخلاف امریکا و بسیاری از کشورهای دیگر که نخست وزیر و یا رئیس جمهور قدرت بالایی دارد، در ژاپن عقل جمعی است که حکومت می کند. امروزه نیز که سیاست دوباره به LDP بازگشته، چه در این دوران و یا در دوران دموکرات ها که دوران کوتاه سه ساله ای حاکم بودند، ژاپن از نظر امنیتی سیاست کاملا همسو با امریکا داشته است و دارد.
بنابراین نباید در این رابطه تردیدی کرد به دلیل آنکه ژاپن دارای بمب اتم نیست، نه اینکه نتواند بلکه امریکا به آنها اجازه نداده است. (ممکن است اگر امروزه قصد دسترسی به بمب اتم را داشته باشد به این سمت حرکت کند و به راحتی نیز به آن دست پیدا کند، اما در حال حاضر ندارد) در حقیقت ژاپن مجمع الجزاری است که بخش عمده آن به شکل جغرافیای طبیعی است، از سوی دیگر کره شمالی و مساله روسیه است و از این سو چین قرار دارد که هر سه کشور دارای بمب اتم هستند، بنابراین چتر امنیتی هسته ای ژاپن وابسته به امریکاست. در نتیجه باید گفت سیاست های امنیتی ژاپن کاملا همسو با امریکاست، چراکه امریکا اجازه نداده تا ژاپن به سلاح هسته ای دسترسی داشته باشد.
ژاپن از نخستین کشورهای آسیایی بود که در بحث تحریم ایران به واسطه برنامه هسته ایش همراهی با غرب را آغاز کرد. رویکرد دستگاه دیپلماسی ژاپن در قبال ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
از نظر سیاست خارجی نیز باید اذعان داشت، ژاپنی ها همواره مدعی بودند که سیاست آنها در مورد ایران و برمه سیاست های مستقل نسبی بوده است. در نتیجه در آن دوران (دوران اصلاحات) با ایران همراهی می کردند و همیشه بر این نکته تاکید داشتند که در رابطه با ایران از امریکا تبعیت نمی کنند. علاوه بر آن سیاست خارجی ژاپن به اروپا نزدیک تر و محافظه کارتر است. یعنی در تمام طول دوران پس از انقلاب، رابطه ایران با ژاپن هیچ گاه دچار فراز و نشیبی نبوده که هر کدام از این کشورها در کشور دیگر دارای سفیر نباشند. ناگفته نماند که حجم روابط تجاری ایران و ژاپن افزایش و کاهش داشته، اما در حال حاضر نیز با وجود آنکه حجم مبادلات کاهش پیدا کرده اما بازهم نسبت به اروپا بیشتر است.
امروزه به دلیل فشارهای بین المللی و شاید هم به میزان تعامل کمتر ایران با ژاپن رابطه ایران و ژاپن دچار نوعی حبس شده است، اما ژاپن همچنان رابطه خود را به نسبت اروپایی ها از نظر رابطه تجاری نگه داشته است. البته باید خاطرنشان ساخت که ژاپن همیشه از سوی امریکا تحت فشار همکاری کمتر با ایران بوده است. در نتیجه نباید در این رابطه تردید کرد، اما این هنر دیپلماسی ایران است که بتواند فشارها را کمتر کند.
ژاپن تا اندازه ای به انرژی نیاز دارد که در دوران اصلاحات به این مساله توجه شد که آن مشارکت در حوزه آزادگان بود و فرصت خوبی بدست آمده بود، اما متاسفانه آن هم از دست رفت. ایران باید ژاپن را در پروژه های نفتی خود مشارکت می داد و روابط را با این کشور در همان سطح نگه می داشت. در حالیکه این روند حفظ نشد و اگر گره ای خورده شود، به راحتی باز نمی شود ولی متاسفانه این گره بسته نشده به راحتی باز شد.
شینزو آبه در مصاحبه با روزنامه واشنگتن پست تاکید کرد که چین به شدت نیازمند چالش با همسایگان خود در زمین اختلافات ارضی است تا از این طریق قدرت رهبران حزب کمونیست افزایش پیدا کند.این اظهار نظر واکنش شدید وزارت امور خارجه چین را به دنبال داشت. رابطه میان چین و ژاپن در سایه نزدیکی توکیو به واشنگتن چه فراز و نشیب هایی را تجربه می کند؟
در آسیا ژاپن و چین بیش از آنکه دشمن باشند، با یکدیگر رقیبند. در عالم سیاست همیشه رقابت وجود دارد و این رقابت در زمینه اقتصادی و سیاسی وجود دارد. بنابراین امریکا و ژاپن در زمینه امنیت با یکدیگر کاملا همسو هستند، در زمینه اقتصادی تا اندازه ای رقیب یکدیگرند. سیاست های ژاپن در حقیقت بیشتر همسو با اتحادیه اروپاست تا با امریکا و شاید حتی محافظه کارتر از اروپاییان هم باشند.
امروزه حزب LDP نسبت به حزب دموکرات در این کشور توانسته کارنامه بهتری داشته شد، با توجه به اینکه در دوران دموکرات ها تقویت ارزش ین به جایی رسید که به قرارداد تجاری 1985 که یک دلار حدود 80 ین و یا به زیر 80 ین بازگشت و این شرایط لطمه زیادی به اقتصاد ژاپن وارد کرد. فشار امریکا نیز سبب شد تا اقتصاد ژاپن دچار مشکل شود. اما امروزه شاهد هستیم که یک دلار به 93 ین رسیده و پیش بینی من این است که در سال آینده مجددا از این میزان هم افزایش خواهند داشت. بنابراین به نظر می رسد که LDP موفق تر از حزب رقیب خود عمل می کند، همچنین قدرت چانه زنی آنها در مسائل اقتصادی با امریکا بیشتر است.
به کلامی دیگر چین و ژاپن رقیب هستند، البته تجاوزهای ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم سبب شده تا کشورهای شرق آسیا همانند کره ای ها و چینی ها خاطرات خوبی از ژاپن نداشته باشند. امروزه کشورهای کوچک تر آسیای شرقی نیز از قدرت فعلی چین واهمه دارند و همچنین از سوابق تهاجمی ژاپن می ترسند. در نتیجه امنیت در نقطه شرق آسیا هنوز به تعادل نرسیده است و بر همین اساس هم ژاپنی ها تمایل دارند به دلیل دغدغه های هسته ای، امریکایی ها همچنان در منطقه حضور داشته باشند و هم سایر کشورها نیز حضور امریکا را پذیرا هستند چراکه دو قدرت بزرگ در آن منطقه حضور دارند. این مسائل واقعیت استراتژی آن منطقه است، حال ممکن است که تنها تاکتیک ها متفاوت باشد.
در پایان باید به طور خلاصه گفت که چین و ژاپن هم رقیب سیاسی و هم اقتصادی هستند، هر دو کشور به انرژی نیاز دارند و به انرژی نگاه خاورمیانه ای دارند، اما ژاپن قدرت چین را از نظر سیاسی ندارد، یک علت آن است که از نظر امنیتی به امریکا وابسته است به دلیل چتر هسته ای و نکته دیگر این است که در زمینه انرژی رقیب چین است. دو کشور ژاپن و چین به دنبال نفوذ بیشتر در منطقه خود و در خلیج فارس هستند تا بتوانند بهره بردای خود را انجام دهند./ 14
انتشار اولیه: دوشنبه 7 اسفند 1391 / بازانتشار: جمعه 11 اسفند 1391
نظر شما :