کرملین در مشکلات داخلی غرق شده است؟
پوتین گرفتار میان ملی گراها و مهاجران آسیایی
دیپلماسی ایرانی: نام شوروی همیشه یادآور کشور پهناوری است که نیمه شرقی قدرت جهان را در دست داشته است. از زمانی که این اتحاد فروپاشید به جمهوری های کوچکی تبدیل شد که روسیه باز هم سعی داشت تا در مرکز این قدرت باشد.ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه از زمان پا گذاشتن به کرملین هر روز با اعتراضی نو از سوی هموطنانش روبه رو شده است. یک روز اعضای اپوزیسیون به خیابان های مسکو می آیند تا حضور او در کرملین برای سومین بار را به باد انتقاد بگیرند و روز دیگر ناسیونالیست ها با مخالفت با سیاست های مهاجرت پذیری دولت، پوتین را تهدید به بیرون رانده شدن از کرملین می کنند. دلایل افزایش موج اعتراض ها به حکومت مرکزی در روسیه، ریشه های سیاست مهاجرت پذیری کرملین ، اخبار رسیده در خصوص بالاگرفتن اختلاف میان ولادیمیر پوتین و دمیتری مدودف نخست وزیر روسیه و در نهایت تاثیر انتخابات ششم نوامبر 2012 امریکا بر رابطه با مسکو را با دکتر محمود شوری در میان گذاشتیم. ماحصل این گفتگو به شرح زیر است:
روسیه پس از انتخاب مجدد آقای پوتین برای سومین بار به عنوان رئیس جمهوری این کشور شاهد اعتراض های متفاوت به حکمرانی وی بوده است. آیا در روسیه منسجم شاهد شکاف های داخلی جدی هستیم؟
روسیه کشوری است که به لحاظ شرایط داخلی در وضعیت پویا و در حال گذاری قرار دارد. در حقیقت جامعه سیاسی روسیه با انتخاب های متعددی مواجه است که یکی از آنها مسیر تجربه کشورهای غربی است. همان مسیری که غربی ها در چند قرن گذشته دنبال کردند.
حق انتخاب های دیگر جامعه روسیه بازگشت به فرهنگ ملی و بومی خود و تاکید بر توانمندی های داخلی روسیه است. این مسائل سبب شده تا در شرایط فعلی جامعه روسیه جامعه پویایی به لحاظ مسائل سیاسی داخلی باشد. اتفاقاتی که به ویژه پس از انتخاب مجدد پوتین شاهد بودیم، از این مساله نشات می گیرد، کسانی که آینده متفاوتی را برای روسیه انتظار می کشیدند و به دنبال این بودند که روسیه همانند دموکراسی های غربی کشوری باشد که از تنوع مدیریتی برخوردار باشد، این انتخاب برای آنها خوشایند نبود هر چند که اکثریت مردم انتخاب را انجام داده بودند. طبیعتا این نیروها با استفاده از توانمندی هایی که هم به لحاظ سیاسی و هم از نظر حزبی داشتند، سعی کردند با گسترش اعتراضات خود این نقد خود را به شیوه حکومت داری در روسیه اعلام کنند.
البته این روند بخشی از اعتراض ها را شامل می شد، اما بخش دیگر اعتراض متعلق به کسانی است که در نقطه مقابل قرار دارند که همان جریان های ملی گرا و یا جریان هایی هستند که اندیشه های گذشته را دنبال می کنند همانند حزب کمونیست که در این اعتراض ها نقش داشتند. به طور خلاصه باید گفت جامعه سیاسی روسیه به احتمال زیاد در آینده نیز شاهد این اعتراض ها خواهد بود، به دلیل آنکه به هر میزانی که از اختلاف های سیاسی در روسیه زمان بیشتری می گذرد، خود را بیشتر نشان می دهد. بنابراین در آینده شاهد تظاهرات های بیشتری علیه پوتین چه از سوی ملی گرایان و چه از سوی غرب گرایان و یا حتی کمونیست ها خواهیم بود.
ناسیونالیست های روسی روز گذشته با تجمع در مسکو مخالفت خود با سیاست مهاجرت پذیری روسیه از کشورهای آسیانه میانه و قفقاز را اعلام کردند. انگیزه کرملین از بازگذاشتن درهای روسیه بر روی مهاجران این مناطق چیست؟
نگاه اصلی که پوتین در سیاست منطقه ای خود دنبال می کند، به سمت کشورهای جمهوری شوروی سابق است. در توضیح باید گفت که پوتین از جهات مختلفی به این جمهوری ها توجه دارد، یک بعد آن علاوه بر ابعاد استراتژیک، بحث پیوندهایی است که این کشورها می توانند از نظر اقتصادی با روسیه داشته باشند و به نوعی بازار روسیه محسوب شوند. برای اینکه روسیه بتواند این پیوندها را برقرار کند، به نحوی شاید در ذهن پوتین بازگشت به دوران شوروی سابق است که نگاه آنها متوجه مرکز بود و هزینه هایی را برای این مناطق پرداخت می کرد. در نتیجه امروزه پوتین نیز قصد دارد تا این روند را ادامه دهد و برای این کار باید هزینه هایی را پرداخت کند که یکی از آنها اجازه دادن به مهاجرینی از این کشورهاست که تقاضای کار در روسیه دارند. این مساله یکی از انتقادهایی بوده که معترضین روسی ملی گرا از پوتین داشتند. اما اگر روس ها قصد داشته باشند تا برتری خود را حفظ کنند، باید بتوانند تا به برخی از این گونه تقاضاها پاسخ گویند.
دلیل دیگری که برخی از تحلیل گران مطرح می کنند این است که روس ها بر این باورند اگر این حجم نیرو به روسیه وارد نشود، ممکن است از کشورهای خاورمیانه به سوی روسیه گسیل شوند که مردم نیز متاثر از جریان های افراطی و مذهبی شوند. این مساله نیز می تواند تهدیدی برای روسیه و ساز و کارهای امنیتی که روسیه در منطقه ایجاد کرده باشد.
آنچه ذکر شد دلایلی هستند که روسیه درهای خود را بر روی مهاجران از آسیای مرکزی و قفقاز باز کرده و طبیعتا این وضعیت می تواند بازار کار را برای مردم روسیه دچار مشکل کرده و فضا رابرای آنها تنگ تر کند که چنین سیاستی از سوی مردم مورد اعتراض واقع شده است.
دمیتری مدودف نخست وزیر روسیه اخیرا در اظهارنظری خواهان آزادی اعضای گروه موسیقی دختران مخالف پوتین شده است. این در حالی است که رئیس جمهوری خواهان ادامه حبس آنهاست. آیا رفتارهای اینچنینی از مدودف را می توان نشانه ای از بروز اختلاف های داخلی در بدنه حاکمیت روسیه خواند؟
با توجه به نگرش هایی که در دوران ریاست جمهوری دیمتری مدودف شاهد بودیم، وی نگرش نرم تری نسبت به پوتین در سطح سیاست داخلی و خارجی دنبال می کند. در دوران ریاست جمهوری مدودف نیز شاهد برخی از این اختلاف نظرها میان پوتین و مدودف بودیم، اما در همان دوران نیز بسیاری منتظر بودند که این اختلاف نظرها ابعاد جدی تری پیدا کند و عملا به جدایی این دو منجر شود، اما اینگونه نشد و شاهد بودیم که مدودف با اختیار خود از کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری خودداری کرد و مجددا به قدرت رسیدن پوتین را پذیرفت. این اختلاف نظرها میان دو شخصیتی که در راس قدرت کشور بزرگی همانند روسیه قرار دارند، طبیعی است. اما اینکه تا چه اندازه این اختلاف ها جدی شود بعید به نظر می رسد با توجه به روحیه ای که مدودف در این سال ها از خود نشان داده، این اختلاف نظرها به مشکل حادی منجر شود.
ششم نوامبر زمان برگزاری انتخابات در امریکا است.نتیجه این انتخابات چه تاثیری بر سیاست کاخ سفید در قبال کرملین خواهد گذاشت؟ آیا میت رامنی در صورت پیروزی سیاست متفاوتی از اوباما را دنبال خواهد کرد؟
آنچه که به طور تاریخی شاهد بودیم، این بوده است که دموکرات ها و جمهوری خواهان در حوزه سیاست خارجی بر موضوعات متفاوتی تمرکز کردند. به عبارت دیگر دموکرات ها بر مسائلی همچون حقوق بشر و گسترش دموکراسی و آزادی سیاسی تاکید داشتند. در حالیکه نگاه جمهوری خواهان بیشتر نگاه استراتژیک بوده و به برتری استراتژی امریکا در سطح بین المللی می اندیشند. طبیعتا این دو نوع نگاه دو نوع سیاست خارجی را نتیجه می دهد. اما در شرایط فعلی بعید به نظر می رسد که اگر هر کدام از کاندیداها به قدرت برسند، به این اصول در سیاست خارجی خود نسبت به روسیه بازگردند. آنچه که برای هرکدام از این دو به عنوان رئیس جمهور امریکا تعیین کننده است، شرایط منطقه ای و بین المللی است که امریکایی ها به دنبال مدیریت آن هستند. به عبارت دیگر نوع رابطه با روسیه در متن بزرگ تری از مسائل منطقه ای و بین المللی تعریف می شود و نه درمتن اصولی که دو حزب اعمال می کنند.
بنابراین همانطور که بسیاری از تحلیلگران روسی به این مساله اذعان داشتند، بعید است که اتفاق خیلی متفاوتی در نوع روابط امریکا و روسیه شاهد باشیم.یک دلیل عدم تفاوت بحث سوریه است که موضوع اختلاف این دو کشور است و اگر هر کدام از دو کاندیدا که به قدرت برسند، نمی توانند مسیر دیگری غیر مسیری که تا به امروز دنبال شده، دنبال کنند. تنها اتفاقی که ممکن است روی دهد این است که در صورت پیروزی جمهوری خواهان امریکایی ها در مساله سوریه جدی تر وارد شده و شاید تا اندازه ای اختلافات آنها در این مورد با روسیه جدی تر شود.در سایر حوزه ها نیز همانند سپردفاع موشکی به نظر می رسد که این مساله همچنان موضوع اختلاف امریکا و روسیه باقی بماند و عملا بعید است که این مساله به سرانجام مشخصی حداقل در آینده نزدیک برسد.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
نظر شما :