آیا رئیس جمهور به پروتکل های دیپلماتیک بی توجه است؟

سفرهای بی جواب و کاهش پرستیژ ملی

۰۲ آبان ۱۳۹۱ | ۱۴:۲۸ کد : ۱۹۰۸۰۹۱ خاورمیانه یادداشت
دکتر علی بیگدلی، استاد دانشگاه و تحلیلیگر سیاست خارجی در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به سفرهای رئیس جمهور به آذربایجان و کویت و نادیده گرفتن پروتکل های دیپلماتیک می پردازد و معتقد است این گونه رفتارها به کاهش پرستیژ ملی می انجامد.
سفرهای بی جواب و کاهش پرستیژ ملی

دیپلماسی ایرانی: در علم سیاست منافع ملی تعریف شده است که محصول عملکرد سیاست خارجی است. به عبارت دیگر متولیان سیاست خارجی به دنبال کسب منافع ملی هستند. در کنار منافع ملی پدیده دیگری تعریف شده است به نام پرستیژ ملی که تقریبا هموزن و برابر با منافع ملی است. درواقع اگر کشوری نتواند پرستیژ خود را بالا ببرد نمی تواند بر سر میز مذاکره با کشورهای دیگر از قدرت کافی برخوردار باشد که منا فع ملی خود را دنبال کند. بنابراین منافع ملی و پرستیژ ملی در کنار همدیگر تعریف و تبیین می شوند.

در بحث پرستیژ ملی آداب دیپلماتیک و تشریفات مورد توجه قرار می گیرد. یعنی در رشته های تحصیلی، علوم سیاسی و روابط بین الملل، نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از دانشگاه های جهان، یکی از موضوعاتی که مورد بررسی، تحقیق و تدریس قرار می گیرد، آداب دیپلماتیک یا تشریفات است. در این بحث دانشجویان و دانش پژوهان با تشریفات دیپلماتیک و نیز مجموعه قوانین و مقرراتی است که ریشه در نزاکت دارد آشنا می شوند. بنابراین در روابط دیپلماتیک، آداب و تشریفات از ضرورت ها به شمار می رود. به طور کلی آداب دیپلماتیک را باید مجموعه ای گرد هم آمده از شیوه های برخورد در جشن ها، سوگواری ها، سفرهای خارجی هیات های سیاسی و دیپلماتیک، احترامات تشریفاتی، پذیرایی های دیپلماتیک و... دانست. در یکی از سرفصل های این مبحث حول محور سفرهای خارجی هیات های سیاسی و دیپلماتیک و احترامات تشریفاتی، موضوعی که مورد تاکید قرار گرفته این است که مقام استقبال کننده از هیات مهمان باید همسنگ و هم سطح باشد.

با عرض تاسف باید گفت که  در سالهای اخیر سیاست خارجی کشورمان توجه کافی به این مفهوم پرستیژ ملی و خصوصا پروتکل ها و تشریفات دیپلماتیک نداشته است. خصوصا آقای احمدی نژاد در رفتارهای سیاست خارجی خود چندان مسئله پرستیژ را در نظر نگرفته است و گاه می بینیم که نگاه و عملکرد ایشان به سیاست خارجی مبتنی بر اصول و ضوابط دیپلماتیک نبوده و صرفا بر اساس رویکردهای احساسی و عاطفی عمل شده است.

به عنوان مثال در روزهای گذشته آقای احمدی نژآد به کشورهای آذربایجان و کویت سفر کرده است. این درست است که هر دو این سفرها برای شرکت در اجلاس های چندجانبه بوده است و دیداری دو جانبه محسوب نمی شود ولی به هر حال به نظر می رسد کمی به پروتکل های مرسوم دیپلماتیک بی توجهی شده است.

روابط ایران و آذربایجان در یکی دو سال گذشته به دلیل برخی مسائل تیره شده است. آذربایجان روابط خود را با اسرائیل افزایش داده است و گفته می شود پایگاههایی نظامی در اختیار این کشور قرار داده است. مسلما ایران به حضور اسرائیل در کنار مرزهای خود حساس بوده و واکنش ایران به سردی روابط منجر شده است. اخراج برخی دیپلمات ها و بازداشت جاسوسان از سوی دو طرف مسئله ای بوده که این تنش را نشان می داده است. سفر آقای احمدی نژاد به آذربایجان بدون توجه به این تنشها صورت گرفته است.

درست است که آقای احمدی نژآد برای شرکت در دوازدهمین نشست سالانه ی سران کشورهای عضو "اکو" به باکو پایتخت آذربایجان سفر کرده است ولی فراموش نکنیم که رئیس جمهور جمهوری آذربایجان هنوز بازدید سفر پیشین آقای احمدی نژاد به باکو را پس نداده و به تازگی علیرغم وعده حضور در نشست سران کشورهای غیرمتعهد در تهران، ساعاتی مانده به اجلاس به بهانه سفر به بلاروس، سفر از پیش تنظیم شده اش را به ایران لغو کرد.

دیدار آقای احمدی نژاد از کویت نیز همچون سفرش به جمهوری آذربایجان، بدون ملاحظات دیپلماتیک مرسوم صورت می گیرد. درست است که این سفر نیز در چارچوب حضور در یک نشست منطقه ای و به منظور شرکت در اولین اجلاس سران گفتگوی همکاری آسیایی صورت می گیرد ولی وقتی به این موضوع توجه کنیم که سفر هفت سال پیشین او به کویت که دیدار رسمی بالاترین مقام ایرانی از آن کشور از زمان انقلاب ۱۳۵۷ بود، هنوز بی پاسخ مانده است، کمی مسئله متفاوت می نماید.

دوماه پیش نیز وقتی آقای احمدی نژاد به همراه هیئتی بلند پایه از وزیران و نزدیکان خود، برای پنجمین بار به عربستان رفت تا در اجلاس اضطراری سران سازمان همکاری های اسلامی شرکت کند، بسیاری او را به خاطر این "دید" های بدون "بازدید" مورد انتقاد و نکوهش قرار دادند. این موضوع حتی مورد اشاره آقای امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه نیز واقع شد. او در مصاحبه ای با ایرنا گفته بود که «آقای دکتر محمود احمدی نژاد بارها به عربستان سفر کردند. رییس جمهوری به دلیل روابط همسایگی خیلی از پروتکل ها را کنار گذاشتند. منتظر این نماندند که اگر یک سفر رفتند، حتما آقای ملک عبدالله بیاید؛ اگر می گفتند که ملک عبدالله بیمار است، آقای احمدی نژاد می گفتند که اشکالی ندارد، من می روم. اگر می گفتند اجلاس بین المللی است، آقای احمدی نژاد نگفتند که چون ایشان نیامده پس من این اجلاس را شرکت نمی کنم؛ چند مرحله این سفر را به حُکم همسایگی و با حسن نیت انجام دادند.»

بنابراین همانطور که معاون وزیر خارجه هم تصریح می کند آقای احمدی نژاد بسیاری از سفرهای خارجی خود را بدون توجه به پروتکل های دیپلماتیک مرسوم انجام داده اند. ایشان اشاره می کنند که این سفرها به حکم همسایگی صورت می گیرد ولی آیا سفر ایشان به برزیل هم به حکم همسایگی صورت گرفت؟ متاسفانه در جریان سفر اخیر ایشان به برزیل برای شرکت در اجلاس «ریو +20»  نیز مسائل پروتکلی رعایت نشد به نحوی که در بدو ورود ایشان و هیات همراه به این کشور، هیچ مقام دولتی از برزیل به استقبال نرفته و تنها رییس سازمان محیط زیست و سفیر جمهوری اسلامی ایران در برزیل از این هیات استقبال به عمل آورد. علاوه بر این دیدار روسای جمهوری ایران و برزیل در حاشیه اجلاس سران زمین که گویی از پیش برنامه ریزی شده بوده به یکباره و یک طرفه از سوی رییس جمهوری برزیل لغو شد. در مقابل نقض چنین پروتکل های دیپلماتیک از جانب برزیل، ایران واکنشی نشان نداد.

این گونه رفتارها نشان دهنده فقدان یک سیاست خارجی منضبط و قوی است. در واقع به نظر می رسد که سفرهای خارجی آقای احمدی نژاد تابع هیچ قانون و مقررراتی نیست. یعنی هر زمان بر اساس تصمیم گیری های غیر کارشناسانه و شخصی ممکن است سفری صورت بگیرد و یا لغو شود. در واقع مجموعه رفتارهایی که ما در سالهای گذشته در سیاست خارجی از خود نشان داده ایم ما را به نقطه کنونی رسانده است. باید دانست اگر ما قواعد بازی را رعایت نکنیم سنگ روی سنگ بند نمی شود. بنابراین به نظر من هیچ کدام از این دو سفر بر اساس معیار پرستیژ ملی نباید صورت می گرفت.

البته باید این نکته را ذکر کرد که در مسائل پروتکلی این وزارت خارجه است که باید حرف اول و آخر را بزند. در در کشورهای دیگر هم اینگونه است که در این دست مسائل رئیس جمهور تابع نظرات وزارت خارجه است. چرا که وزارت خارجه در جریان جزییات مسائل و رفتارها هست و دیپلمات ها ریزترین مسائل را بررسی می کنند. بنابراین اگر از یک سو وزارت خارجه ما قدرتمند و دقیق باشد و از سوی دیگر آقای احمدی نژاد به نظرات کارشناسی وزارت خارجه توجه کند،  اینچنین اتفاقاتی رخ نمی دهد. اگر ساختار درست باشد وزارت خارجه با بررسی کامل مسائل سیاسی و پروتکلی به رئیس جمهورانجام یا عدم انجام سفری را توصیه می کند. اما آقای احمدی نژاد به نظر می رسد که بسیاری از تصمیمات را خود شخصا می گیرند و به توصیه های وزارت خارجه توجه نمی کنند.

بنابراین باید از افت و نزول جایگاه وزارت خارجه در دوران ایشان سخن گفت و وزارت خارجه دچار نوعی سرخوردگی شده است. وزیر خارجه ما آقای صالحی شخص متین و تحصیل کرده ای هستند ولی متاسفانه با توجه به نوع رفتارهای آقای احمدی نژاد توان مقابله با بسیاری از تصمیمات و رفتارهای ایشان را ندارند. اگر دقت کنیم می بینیم که به نظرات، تصمیمات و سخنان وزارت خارجه توجه نمی شود . مراکز متعددی در مسائل مربوط به وزارت خارجه دخالت می کنند و به جای این وزارت خانه تصمیم گیری و حتی اجرا می کنند. این در نهایت به ضعف و سرخوردگی هرچه بیشتر نیروهای وزارت خارجه شده است. /16

انتشار اولیه :جمعه 28 مهر 1391 / بازانتشار: سه شنبه 2 آبان 1391

کلید واژه ها: پرستیژ سفرهای احمدی نژاد دکتر علی بیگدلی


نظر شما :