حساسیتهای مسئله سوریه
دیپلماسی ایرانی: با گذشت 17 ماه از آغاز ناآرامی ها در سوریه، در هفته های گذشته درگیری ها در این کشور به بالاترین سطح از خود رسیده است و سرعت تحولات تشدید یافته است. انفجار در یکی از ساختمان های سازمان امنیت ملی سوریه که به کشته شدن چندین مقام عالی رتبه این کشور، از جمله وزیر دفاع این کشور منجر شد و همچنین درگیریهای شدید در دمشق و حلب، گوشه هایی از این تحولات هستند که نشان می دهد که سوریه نیز در حال نزدیک شدن به سرنوشت کشورهایی است که پیش از این دستخوش تحولات گسترده شدند.
اما از ابتدای به راه افتادن ناآرامی های سوریه این اعتقاد وجود داشت که تحولات سوریه تفاوت هایی با تحولات کشورهای دیگر نظیر مصر، تونس و لیبی دارد.
اولین تفاوت این است که برخلاف کشورهای دیگر که تحولات از شهرهای بزرگ و به دست جوانان فیس بوکی آغاز شد، شروع نا آرامی های جدی در سوریه به روستاها مربوط بود. در مراحل بعدی بود که ناآرامی های شدید به شهرهایی مثل درعا، حمص و حما رسید. با این حال همچنان شهرهای حلب و دمشق که مراکز اقتصادی و سیاسی سوریه محسوب می شدند، چندان شاهد اعتراضات گسترده نبود. مدتی بعد حلب هم دستخوش درگیریها و ناآرامی ها شد و حالا پس از یک سال و نیم از آغاز این تحولات درگیری های شدید به دمشق رسیده است. بنابراین تفاوت تحولات سوریه با بسیاری از حرکت های کشورهای عربی که پایگاه آن طبقات متوسط و شهری بود پایگاه اولیه این تحولات روستاها و شهرهای دورافتاده بود.
از سوی دیگر برخلاف دیگر کشورها که فروپاشی سیاسی بسیار سریع اتفاق افتاد و بسیاری از مقامات دولتی در سطوح بالای کشور به صف مخالفین پیوستند، واقعیات نشان می دهد که ثبات سیاسی نظام اسد زیاد بوده و تعداد افرادی که از حکومت جدا شده اند چندان زیاد نبوده است. یکی از دلایلی که برای این وضعیت می توان ذکر کرد این که است که حکومت سوریه به حمایت یک حزب تاریخی به نام حزب بعث پشت گرم است. ما به دلیل برخوردهایی که با عراق دوره صدام داشتیم و درکی که از حزب بعث عراق به دست آوردیم می دانیم که حزب بعث در حفظ ساختار مورد حمایت خود بسیار جدی است. این سخن به این معنی نیست که حزب بعث در سوریه قدرت و قوت سابق را داراست. به طور قطع و یقین این حزب در اثر تحولات ماههای اخیر به شدت تضعیف شده است ولی ساختار خود را حفظ کرده است. ارتش سوریه را نیز باید در این چارچوب در نظر گرفت. ارتش سوریه بر اساس همین تربیت و ساختار حزبی شکل گرفته است. بنابراین فرماندهان ارتش و مقامات حزبی و خصوصا مجموعه هایی که به شکل تاریخی با خانوانده اسد و حزب بعث در تماس بوده اند توانسته اند خود را حفظ کنند. درست است با جدا شدن برخی از مقامات حزبی مثل ریاض حجاب، نخست وزیر سوریه و یا برخی از نظامیان قدرت آنها تضعیف شده است ولی ساختار این دو نهاد کماکان حفظ شده است. این دو نهاد پشتوانه اصلی بشار اسد برای برخورد با معترضان هستند.
تفاوت دیگری که باید مورد اشاره قرار داد نظام طائفی و مذهبی است که در سوریه وجود دارد. این وضعیت فرصت بازی را برای حاکمیت سوریه ایجاد کرد که هم مسیحیان و هم علویان را از این که آینده بسیار تاریکی در انتظار آنهاست بترساند و بر اساس این ترس آنها را در سایه این ترس در چارچوب حمایت از حکومت نگه داشته است. این اقدام این خطر را به دنبال دارد که جنگ طائفی شکل بگیرد؛ کما این که کم و بیش اتفاقات اخیر در سوریه این نگرانی را افزایش داده است و بسیاری از صاحبنظران در حال حاضر تحولات سوریه را بر اساس نگاه طائفه ای تحلیل می کنند و وقایع روزهای اخیر به این تحلیل کمک می کند. چنین تحلیل هایی نگرانی های جدی را در داخل سوریه، منطقه و جامعه بین المللی به وجود آورده است. بر اساس اختلافات مذهبی موجود در سوریه این امکان وجود دارد که گروهی در این کشور بر سر کار بیایند که بر اساس مخالفت های طائفه گرایی با طوایفی مثل علویان یا مسیحیان برخورد کند و دست به قتل عام این طوایف بزند. از این رو می توان این تفاوت را در نظر گرفت که دولت در سوریه خود را در چتر چنین مسئله ای قرار داده است و تلاش می کند که از تنوع مذهبی در سوریه استفاده می کند.
مسئله سومی که منجر شده که شرایط در سوریه و با لیبی متفاوت باشد این است که سوریه در منطقه بسیاری حساسی واقع شده است. همسایگی سوریه با لبنان، رژیم اشغالگر قدس، عراق، ترکیه و خصوصا بخش کردستان عراق و ترکیه این نگرانی را ایجاد کرد که هرگونه گسترش درگیری ها در سوریه به مناطق دیگری هم کشیده شود. مثلا در لبنان این نگرانی جدی و واقعی وجود دارد که به محض این که در سوریه جنگ مغلوبه شود و تحولاتی در بخش های مختلف قدرت در سوریه به وجود بیاید، این تحول در اختلافات طائفه ای در لبنان تاثیر گذار باشد. بر این اساس گفته می شود که شیعیان لبنان مایل به سقوط دولت سوریه نیستند و از سوی دیگر اهل سنت در کنار اهل سنت سوریه خواهان سقوط بشار اسد هستند. به دنبال ناآرامی های سوریه ماههاست که درگیری های پراکنده در لبنان به وجود آمده است و تضمینی وجود ندارد که افزایش درگیری ها در سوریه، در لبنان درگیری ها بالا نگیرد. همچنین در صورتی که کنترل امور در سوریه از دست دولت خارج شود و مجموعه ها و گروههای مختلف در مناطق گوناگون سوریه حاکم شوند قطعا وضعیت امنیت در اسرائیل به خطر خواهد افتاد. از سوی دیگر عراق کشوری است که در یک دهه اخیر دچار بحران بوده است و سر ریز شدن درگیری های سوریه می تواند نزاع های سابق در این مناطق را تشدید کند. وجود کردها در شمال عراق نیز از دیگر موضوعات مهم در این راستا است. عراق و ترکیه به شدت نگران این هستند که فروپاشی نظام اسد به کردها در این منطقه قدرت دهد و امنیت ملی این دو کشور را تحت تاثیر قرار دهد. لذا موقعیت سوق الجیشی سوریه به گونه ای است که نگرانی های مختلفی برای جامعه جهانی وجود دارد و از این لحاظ متفاوت از کشوری همانند لیبی است و جامعه جهانی به راحتی نمی توانند دست به اقدام نظامی برای سرنگونی بشار اسد بزنند.
با این وجود این نکته را نباید فراموش کرد که نیروهای خارجی و غربی هم به این نکته توجه دارند و می دانند که اگر در زمان طولانی این اتفاقات و ضعیت بحرانی کنونی در سوریه ادامه یابد همه این احتمالات محقق می شود و مسائل در منطقه بسیار دشوار می شود. بنابراین گروه موسوم به دوستان سوریه، که غرب و حامیان آن هستند تلاش می کنند که با روسیه به توافق برسند تا قبل از این که چنین تحولات و حوادثی امکان وقوع یابد، مسئله سوریه را حل کنند. هرچند روسیه و چین نیز با وتوی قطعنامه شورای امنیت نشان دادند که به راحتی با تغییرات در سوریه موافقت نمی کنند و بر موضع خود ایستاده اند. به نظر می رسد روسیه در استراتژی خود در قبال دولت سوریه، چین و برخی دیگر تلاش می کنند که مانع از تحولات شود و وقت بخرد بلکه تحولات به گونه ای پیش رود که یا حکومت اسد را حفظ کنند و یا فضا را به شکلی ببرند که دولتی در سوریه روی کار بیاید که وضعیت کلی در سوریه را به هم نزند. /16
نظر شما :