بیداری اسلامی چه هدفی را دنبال می کند؟

تولید تمدن یا تلاش برای تصاحب قدرت

۱۰ مرداد ۱۳۹۱ | ۱۹:۱۱ کد : ۱۹۰۴۸۵۵ اخبار اصلی خاورمیانه
یادداشت اختصاصی سید حسین حسینی، رئیس سابق پارلمان لبنان برای دیپلماسی ایرانی.
تولید تمدن یا تلاش برای تصاحب قدرت

دیپلماسی ایرانی : به نظر می ­رسد که ملت­های مسلمان، و از جمله آنها، ملت عرب، اینک از خوابی عمیق و طولانی برخاسته ­اند. می­گویم "برخاسته ­اند" چرا که معتقدم باید بین "بیدار شدن" و "برخاستن" از خواب فرق بگذاریم.

برای تحقق بیداری اسلامی باید به این حقیقت توجه کنیم که بین نقطه اوج تمدن اسلامی و انحطاط مادی و معنوی که اینک ملل مسلمان با آن دست به گریبان هستند، زمانی طولانی سپری شده و تجربه ­های فراوانی حاصل آمده است.

برای اینکه برخاستن از خواب به بیداری بیانجامد، باید به این تجربه­ ها و آنچه در این فترت طولاتی رخ داده توجه شود. اینک بگوئیم آنچه در گذشته رخ داده فاسد و غلط بوده مشکلی را حل نمی­کند. لازم است برای حرکت به سوی آینده، تجربه ­های گذشته را همراه خود داشته باشیم، تراکم این تجربه ­هاست که راه آینده را روشن می­کند.

از سوی دیگر نمی­توانیم تجربه تمدن غرب را نادیده بگیریم و سیطره این تمدن را تجاهل کنیم. آری، تمدن غرب اینک دچار بحران است، اما اگر این بحران در جوامع غربی نبود، برای ما امکان نداشت که بحران این تمدن در جوامع خودمان را درک کنیم.

چه باید کرد؟

پناه گرفتن در اسلام یا پناه بردن به اسلام فعال بودن خود را در تجربه جمهوری اسلامی ایران نشان داد. اما این فعالیت تدافعی بود و اینک باید فعالیت تهاجمی خود را در روند سازندگی به اثبات برساند.ما نمی­توانیم صرفاً با ردّ  راه ­حل­هایی که دیگران ارائه می­دهند مشکلات خود را حل کنیم. همچنین ما نمی­توانیم وجود دیگران را از صحنه حذف کنیم و بر ضرورت­ها و مشکلات ناشی از این وجود، خط بطلان بکشیم.تمدن غرب که هدف والای آن تسلط بر طبیعت بود به این سرانجام رسید که ما انسان­ها "موجوداتی طبیعی" هستیم، مانند همه دیگر مواد موجود در طبیعت.ما اگر صرفاً در پی کنترل روابط بین انسان­ها با هدف تسلط برطبیعت باشیم، بدیهی است که نمی­توانیم از تجربه تمدن غرب عبور کنیم.

در اینجاست که مسأله "تمدن اسلامی" و "بیداری اسلامی" مطرح می­شود. خواستگاه اصلی مشروعیت این اندیشه همانا "توحید است، یعنی ایجاد الفت و سازش بین تمامی عناصر و مؤلفه­ها در یک موجودیت واحد. سرزمین ما سرزمین توحید است، مشکل ما نیز همان توحید است، اما توحید چیزی است و پنداشتن هر جزء به عنوان یک واحد مستقل، چیزی دیگر!

ما با تقلید از غرب نمی­توانیم به تمدن غرب دست یابیم، مضافاً به اینکه تلاش برای رسیدن به غربی که خود دچار بحران است کاری عبث و در مسیر انسانیت، بی­فایده است. در عین حال ما نمی­توانیم غرب و مفهوم بحران آن را نادیده بگیریم.و در اینجاست که باز به تمدن اسلامی و ارزشهای این تمدن می­رسیم که در رأس آن ایجاد الفت و سازگاری بین انسان­ها، اندیشه ­ها و اشیاء است. عصرما آکنده از داده­هایی نوین است، بنابراین ایجاد الفت و سازگاری بین انسان­ها، اندیشه ­ها و اشیاء باید به روش­های نوین باشد.

وابستگی قومی و تمدنی چیزی نیست که آن را باز یابیم، بلکه فرمولی است که باید آن را جستجو کنیم و آن را در حال و آینده بیابیم. برماست که تنها آنچه را در وجودمان اصلی و دائمی است بازیابیم در عین حال باید آگاه باشیم که این کافی نیست.در این منطقه، پایداری و غلبه برچالش­های غربی و صهیونیستی برهانی است برای اثبات مشروعیت اندیشه هویتی، اما با وجود این برهان، ما به یک برهان داخلی نیز نیاز داریم که قوام آن موفقیت اما در ایجاد الفت بین مؤلفه­ های فرمولی است که با آن به رویارویی با فرمول استبداد، سلطه ­جویی و حذف دیگری می­رویم.

تمدن اسلامی توانسته است افراد مسلمان و غیرمسلمان، عرب و غیرعرب را در مصلحت وجود و هویت گردآورد. به همین دلیل سیاست­های مبتنی بر بزرگنمایی کشمکش­های کوچک به هزینه روابط ریشه ­دار و اصلی، به سرعت رنگ می­بازند چرا که ناشی از تنگ­ن ظری و منافع زودگذر هستند. اما مؤلفه­ های اصیل و دیرپا در هویت و وجود همچنان به حیات خود ادامه می­دهند.

غلبه و برتری جویی امری طبیعی است، اما تفاوت بسیاری وجود دارد بین این که نتیجه این امر تولید تمدن باشد یا صرفاً کشمکش برای رسیدن به قدرت!ویژگی کشمکش­های جاری در جوامع عربی و اسلامی ما فقر است که به کشمکش­ برای دستیابی به قدرت می­انجامد. ما در خلأ این کشمکش به سر می­بریم و در روزگاری هستیم که آرمان­های دینی، قومی و ملی را به بند کشیده­ ایم.باید این آرمان­ها را از بند برهانیم، روابط بین خود و دیگران را تصحیح کنیم تا بتوانیم به آزاد کردن سرزمین بپردازیم.


نظر شما :