واشنگتن پیام وتوی پکن را شنید
ایران ،دلیل حمایت چین از سوریه
دیپلماسی ایرانی: وتوی روسیه و چین در نشست اخیر شورای امنیت سازمان ملل علیه سوریه که پس از انفجارهای خونین دمشق رخ داد و به کشته شدن وزیر دفاع، معاونش و رئیس شورای عالی امنیت ملی سوریه انجامید، برای بسیاری تعجبآور بود. جامعه غربی انتظار داشت که روسیه و چین با مشاهده این حمله که ضربهای سهمگین به حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه وارد کرد از مواضع خود کوتاه بیایند و روی خوش به غرب برای انجام تحرکات تازه علیه سوریه از خود نشان دهند. اما چنین نشد، در نشست روز پنج شنبه شورای امنیت روسیه و چین قاطعانه قطعنامه شورای امنیت علیه سوریه را وتو کردند تا به جامعه غربی نشان دهند که همچنان از اسد حمایت میکنند و بر ادامه مواضع خود اصرار دارند. در این میان وتوی چین بیش از وتوی روسیه خود را نشان داد. چرا که روسیه همواره به نفع اسد موضع گرفته است و علنا از او دفاع میکند اما چین کمتر همانند روسیه لب به سخن می گشاید و در عرصه بینالمللی خودی نشان میدهد.
روزنامه السفیر چاپ لبنان این اقدام سوریه را شوکآور توصیف کرده و آورده است: همه شوکه شدند، چین با قدرت خودش را نشان داد. از حق وتوی خود در شورای امنیت استفاده کرد و در کنار روسیه برای حمایت از حل سیاسی بحران سوریه ایستاد، چین علنا بیان کرد که با هر گونه دخالت در امور داخلی هر کشوری مخالف است. میگوییم شوکه شدیم چرا که چین نقش چندان تاثیرگذاری در تحولات خاورمیانه نداشته است. میتوان به طور جدی گفت که چین اعتماد به نفس یافته و با استفاده از چهره پراگماتیک خود در راستای دفاع از مصالح خود آن هم فراتر از مرزها گام برداشته است. کشوری که در عالم صنعت و اقتصاد بینالمللی کشوری کلیدی محسوب میشود، اکنون میخواهد در عرصه سیاسی نیز خودی نشان دهد و برای رسیدن به این هدف نیز ابایی ندارد که با جهانگرایی امریکاییها مقابله کند.
در ادامه این یادداشت آمده است: چین معاصر شباهت چندانی به چین مائو تسه تونگ ندارد. بیشتر شبیه چین دینگ سیائو پینگ است. همان کسی که کمونیست سرمایهداری را ترویج میکرد. ایده مائو شکست خورد اما ایده پینگ موفق شد. اکنون این اندیشه توانسته است یک نظام اوتوکراتیک به تمام معنا در چین بنا کند. در چین قدیم کمونیست مولد و مصرف کننده فکری بود، اما در چین جدید اندیشه چینی تبدیل به مولد و صادرکننده شده است. چین با پنج قاره جهان جنگیده و اکنون به یک قدرت عظیم تبدیل شده است که در امور دنیا با آرامش دخالت می کند. میخواهد نظام جدید بینالمللیای تاسیس کند، بدون جنگ، بدون وجود وکیل مدافع و بدون شیون و فغان. حکمت چینی امور را با سکوت و آرامش دنبال میکند.
نویسنده این یادداشت در ادامه به روابط امریکا و چین اشاره میکند و با استناد به مطالعاتی که توسط لیونل فیرون، پژوهشگر فرانسوی صورت گرفته است، مینویسد: در وضعیت کنونی روابط چین و امریکا تحولات شگرفی را در افق خود میبیند، پیشبینی می شود در همین چارچوب استراتژی دو طرف در قبال تحولات جهانی نیز تغییر کند. این تحولات با آغاز بهار عربی به خصوص در ایستگاه سوریه و بحران جاری در آن رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است. مواضع چین در قبال این تحولات میتواند استراتژی تازهای را در دنیای سیاست رقم بزند. چین از لحاظ اقتصادی پیشرفت بسیاری کرده است و اکنون میخواهد از لحاظ سیاسی نیز جایگاه در شان خود را در سطح جهانی بیابد. چین میداند که امریکا برای محاصره و محدود کردن آن نقشه کشیده است و ایجاد پایگاههای نظامی در مناطق پیرامونی آن نیز به همین دلیل است، برای همین قصد دارد تحرکات تازهای را آغاز کند تا بگوید، من چین هستم. در این نقطه از کره خاکی.
نویسنده این یادداشت سپس به رقابت چین و امریکا در خاورمیانه میرسد و مینویسد: پکن و واشنگتن بر سر خاورمیانه اختلافهای بسیار دارند. امریکا خاورمیانه را یکی از مهمترین مراکز دنیا میداند که باید دائما توسط آن تحت کنترل باشد، نفت، اسرائیل و موقعیت استراتژیک مختلف چیزی نیست که امریکا بتواند نسبت به آن کوتاهی کند. چین در آسیا، اروپا، امریکا و افریقا حضور موثر دارد ولی خاورمیانه برای آن جایگاه نخست و در اولویت نیست. البته از قدیم بر روی ایران حساس بود و به آن اهتمام میورزید و اکنون نیز سوریه هم برای آن حائز اهمیت شده است. اما به طور کل توجه چندانی به جهان عرب نداشته است. برای چین به واسطه نفوذ و حضور گسترده امریکا در کشورهای عربی به ویژه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس این کشورها چندان قابل اطمینان نیستند.
در ادامه این یادداشت به دلایل این که چرا سوریه برای چین اهمیت یافته است، باز هم به اظهارات لیونل فیرون اشاره شده و آمده است: این که چرا چین در کنار روسیه بر حل بحران سوریه از راههای سیاسی و نه نظامی اصرار دارد، به دلیل این است که چین ایران را شریک اصلی خود میداند و سوریه نیز برای ایران شریکی بالقوه و استراتژیک است. کما این که سوریه شریک اساسیای برای روسها نیز محسوب میشود. سقوط نظام اسد بر شریکشان ایران اثر میگذارد و این مساله سادهای نیست که چینیها بتوانند نسبت به آن چشمپوشی کنند. به مصلحت روسیه و چین است که ایران قدرتمند باقی بماند، سقوط سوریه باعث تضعیف ایران خواهد شد و مخاطرات بسیاری را برای آنها به وجود خواهد آورد و برای همین تلاش میکنند که سوریه سقوط نکند تا ایران ضعیف نشود تا مصالحشان در دنیا در معرض خطر قرار نگیرد.
نویسنده این یادداشت در پایان مینویسد: چینیها همچنین احساس میکنند که امریکاییها آنها را در لیبی فریب دادند و برای همین دیگر نمیخواهند در سوریه آنها را فریب دهند. چرا که اگر در سوریه فریب بخورند آنگاه ممکن است ایران را هم از دست بدهند و این هزینههای بسیاری را به روی دستشان میگذارد. هزینههایی غیر قابل جبران که چه بسا بر سیاست داخلی چین نیز اثر بگذارد.
نظر شما :