نشست گروه‌های افغان‌ برای یافتن راه صلح در فرانسه برگزار شد

جستجوی صلح افغانی در پاریس

۱۰ تیر ۱۳۹۱ | ۱۹:۲۶ کد : ۱۹۰۳۴۶۶ اخبار اصلی
محمد امین فروتن، از رهبران جهادی افغانستان و تحلیلگر مسائل افغانستان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به برگزاری نشست دو روزه نمایندگان گروههای افغانی در پاریس معتقد است این گونه نشست ها تاثیری در وضعیت افغانستان ندارد.
جستجوی صلح افغانی در پاریس


دیپلماسی ایرانی:
نماینده‌های گروه های مختلف افغان روزهای چهارشنبه و پنجشنبه گذشته در پاریس دیدار کردند تا در مورد راه های خروج افغانستان از بحران فعلی گفت و گو کنند. این اولین بار نیست که گروههای افغانی در یک کشور دیگر دور هم می نشینند تا در مورد مشکلات افغانستان به توافق برسند. اما آیا این نشست ها به نتیجه عینی و عملی در صحنه افغانستان می رسد؟ آیا تاثیر این کنفرانس ها در زندگی روزمره مردم در افغانستان دیده می شود؟ این سوال را با محمد امین فروتن، از رهبران جهادی افغانستان و تحلیلگر مسائل افغانستان در میان گذاشته ایم که در زیر می خوانید:

 جناب فروتن. در روزهای گذشته پاریس میزبان نشست دو روزه ای از نمایندگان گروههای مختلف افغان برای گفت‌و‌گو های صلح بود. این نشست از سوی چه ارگانی و با چه هدفی برگزار شد؟ 

برگزار کننده این نشست بنیاد تحقیقات استراتژیک فرانسه بود. این نهاد ظاهرأ یک بنیاد پژوهشی و تحقیقاتی است اما درa واقع برمبنای دکترین امنیتی و اطلاعاتی کشورهای صنعتی بزرگ  منجمله کشور فرانسه راه گشای استراتژی نظامی و امنیتی فرانسه در جهان و منطقه محسوب می شود. چنانچه می دانید پس از آنکه بحران اقتصادی کشورهای حوزه «یورو» را در برگرفت، فرانسه به مثابه قدرت بزرگ اقتصادی اروپا نسخه ای از «ریاضت اقتصادی« را به مثابه یکی از مجربترین نسخه های که از صعود بحرانهای اقتصادی جلوگیری خواهد کرد، از اولویت های استراتژیک نظامی و امنیتی خویش  دانستند. دولت جدیدالتأ سیس حزب سوسیالیست فرانسه و شخص فرانسوا اولاند،‌ رئیس جمهور آن کشور نیز خود را ملزم به پیروی از این استراتژی محسوب می کرد. بنابر این برای کاهش هزینه های اضافی به ویژه هزینه های سرسام آوری در حوزه تأمین امنیت و بازسازی افغانستان، از تمامی نهادهای تحقیقاتی و استراتژیک خواستند که دراین راستا گام های مؤثری بردارند. بنیاد تحقیقات استراتژیک فرانسه با توجه به هزینه های فراوان جنگی و نظامی و حضور دست کم چهل هزار نیروی نظامی این کشور در افغانستان و به منظور کاهش این هزینه ها، برخی جناح هایی را که دربحران افغانستان نقش دارند، در پاریس پایتخت فرانسه گِردهم آورد تا با گردهم آوردن گروه های متخاصم درافغانستان ازهزینه های نظامی و تسلیحاتی فرانسه کاسته شود و در راستای تطبیق برنامه «ریاضت اقتصادی« دولت جدید فرانسه مجبور نگردد که بیش ازین بر شهروندان فرانسه فشاروارد کند و مشروعیت دولت جدید سوسیالیست فرانسه که در اوج چنین بحران و تظاهرات گسترده  کارگران و فعالان اتحادیه های صنفی فرانسه کسب شده است آسیب نبیند و خدشه دار نگردد .

زیرا  بحران اخیر اقتصادی که منجر به تظاهرات گسترده در فرانسه و دیگر کشور های اروپائی گردید  یکی از علت ها و انگیزه های اصلی سقوط دولت آقای سارکوزی رئیس جمهور سابق فرانسه  به حساب می آمد.  با توجه به این هدف می توان گفت که هدف از برگزاری این اجلاس و گردهم آئی های مشابهی  که نیروهای به ظاهر متخاصم جامعه افغانی در آن  گردهم آورده می شوند، را بیشتر باید در بحران هایی جستجو کرد که دامن کشورهای که به نام حضور در «ائتلاف بین المللی مبارزه با تروریزم» در افغانستان حضور نظامی و اقتصادی دارند.

 

چه گروههای در این نشست حضور داشتند؟ ‌‌آیا این نشست از جامعیت کافی برای در برگرفتن همه گروههای افغان را داشت؟

 چنانچه از سوی رسانه های خبری اعلام شده و تماس های شخصی اینجانب نیز بر آن صحه میگذارد تنها شخصی بنام قاری دین محمد وزیر سابق برنامه ریزی امارت اسلامی افغانستان به نمایندگی از طالبان مسلح در این نشست حاضر بوده است. علاوه بر او مولوی عبدالحکیم مجاهد نماینده سابق طالبان در نیویورک آمریکا و معاون فعلی شورای عالی صلح افغانستان، محمد معصوم ستانیزی دبیر کل شورای عالی صلح افغانستان، احمد ضیاء‌ مسعود معاون سابق رئیس جمهور افغانستان و رئیس فعلی جبهه ملی افغانستان، غیرت بهیر و انجنیر امین کریم به نمایندگی از حزب اسلامی آقای حکمتیار، همایون شاه آصفی نماینده ائتلاف ملی افغانستان، ملا عبدالسلام ضعیف نماینده سابق طالبان در اسلام آباد پاکستان و میانجی و مذاکره کننده کنونی میان طالبان و دولت ، قاضی حبیب الله فوزی نماینده سابق طالبان در عربستان سعودی و عضو کنونی شورای عالی صلح افغانستان، حنیف اتمر وزیر کشور سابق وعضو فعلی رهبری حزب حق وعدالت افغانستان، احمد نادر نادری فعال حقوق بشر افغانستان، فرخنده زهره نادری فرزند دختر آقای  نادری رهبر فرقه اسمعلیه و نماینده کابل در شورای ملی (مجلس)، خانم  ریدا عظیمی عضو کمیسیون مستقل حقوق بشرافغانستان، حکمت کرزی مسئول نهاد مطالعات صلح و پسر عموی حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان، عبدالله " انس"  داماد  مرحوم عبدالله عزام سابق استاد دانشگاه فلسطین و رئیس دفتر خدمات برای مجاهدین در پیشاور پاکستان (که در بوجود آوردن صلح میان دولت  افغانستان و مخالفین آن  فعال میباشد و با فرانسوی ها  نیز از روابط خوب برخوردار است) و برخی دیگر از چهره ها وشخصیت هایی که با سازمانهای اجتماعی و سیاسی فرانسه در کابل ارتباط داشتند در این کنفرانس شرکت داشتند.

 

مهم ترین بحث ها و موضوعات مطرح در این گفتگوها چه بود؟

طبیعی است که دستور کار هر گردهمایی و کنفرانس با انگیزه وجودی آن ها ارتباط دارد. کنفرانس بین الافغانی پاریس نیز که اخیرا از سوی بنیادی بنام «بنیاد تحقیقات استراتژیک فرانسه» برگزار شده بود با انگیزه ای طرح استراتژی سیاسی و نظامی دولت جدید فرانسه در پرتو برنامه «ریاضت اقتصادی« برپا شده شده بود. لذا انگیزه و هدف این کنفرانس را نیز باید در مناسبات همه جانبه سیاسی ، نظامی میان کشور فرانسه و کشور های عضو پیمان اتلانتیک شمالی جستجو کرد.

 

تا چه اندازه گروههای افغان در مورد این موضوعات اتفاق نظر داشتند؟

متأسفانه در مورد اکثر مشرق زمینان به ویژه در باره افغانها، این جمله ای که از قول یک متفکر مشرق زمین نقل شده است صدق میکند که « افغانها متفق اند که نباید به اتفاق برسند ! ». در چنین حال و احوال جامعه افغانی کاملأ طبیعی است و نباید تعجب کرد که افغانها به اتفاق آراء  بر موضوع عدم وحدت،  پراگندگی و اختلاف، اتفاق نظر داشته باشند. در پرتو این رویکرد که دربسترحوادث درد ناک  تاریخی مملکت ما به یک بیماریی همه گیر و مزمن تبدیل شده است می توان گفت که در نشست هایی مانند کنفرانس بین الافغانی پاریس نیز هر نوع توافق برای صلح و آشتی ملی برای افغانها نه مطلوب بوده است و نه برای تحقق عملی صلح واقعی اراده ای از جانب افغانی مشاهده شده است. برای پنهان ساختن ویروسی که این بیماری مزمن اختلاف را بوجود آورده است مانند هر کنفرانس دیگر سیاسی و « بین الافغانی ! » اعلام تداوم چنین گردهم آیی های پرهزینه را به مثابه روپوش مورد استفاده قرار می دهند. چنانچه درآخرین  قطعنامه کنفرانس به اصطلاح بین الافغانی پاریس نیز این مهم در نظر گرفته شد و آن اینکه  اکثر شرکت کنندگان بر دو موضوع اتفاق نظر داشته اند: یکی تداوم گفت‌و‌گو های بین الافغانی و دوم اصلاح قانون اساسی و تغییر در قانون انتخابات ! در واقع درباره ادامه چنین گردهم آیی های نمایشی و فرسایشی بصورت قاطع اجماع همگانی  وجود دارد که هیچ جناح و طرفی از اطراف نمی تواند و یا نه لزوما می خواهند به چنین نمایشنامه ها ی پرُهزینه سیاسی خاتمه دهند. زیرا اولا انگیزه برپایی چنین خیمه شب بازی ها محصول ذهن این مهره نبوده است که به هردلیل معقول و یا هم نامعقول بساط آن را جمع کنند و دوم اینکه با برپائی چنین گردهم آئی ها دود معطر ثروت و شهرت ویروس بیماریی لاعلاج شهرت طلبی و ثروت اندوزی  را که از سال های سال بدین سو در کالبد این مهره های پوچ جای گرفته است به حرکت می آورد.

در باره جزدوم این فقره یعنی اصلاح قانون اساسی افغانستان که لزوما باید تمامی مفاد آن با شرایط تاریخی و فرهنگی جامعه افغان با یک خِرد جمعی بومی در بستر دین مقدس اسلام مورد ارزیابی قرار گیرد،  مغایر با این  حقیقت،  تنها بر بند ها و موادی از قانون اساسی افغانستان انگشت انتقاد گذشته شده است که معادله تقسیم قدرت را نه به ضرر آرزوهای تاریخی مردم مسلمان افغانستان تشخیص شده باشد، بلکه با  یک محاسبه ساده و بسیط  می توان دریافت که منافع خاص گروهی و قومی البته «نه اسلامی و مذهبی»  این شبه مخالفان مسلح و غیر مسلح به مخاطره افتاده است. آنچه را هم که مغایر با اساسات دین مقدس اسلام اعلام می فرمایند و برای تغییر آن  با رژیم حاکم چانه میزنند برداشت های متحجرانه ای هستند که به عنوان یک گفتمان سنگواره ای و بنیاد گرا به مثابه یک پارادایم سنتی شبه مذهبی جامعه و مردم مسلمان افغانستان را درتاریخ معاصر آزاریده است .

 

آیا افرادی از طالبان نیز در این نشست حضور داشتند؟ این نشست تا چه اندازه می تواند به گفتگوی با طالبان کمک کند؟

چنانچه قبلا متذکر شدم یکی از عوارض شوم و رسوبات دردناک نظام شبه  سرمایه داریی مافیائی بویژه حین دوره انتقال که جامعه از« سنت » به « مدرنیته» با انگیزه های غیر متعارف و مصنوعی انتقال می یابد، بیگانه شدن روز افزون با خویش است. یعنی بیگانه شدن دسته جمعی با شخصیت و هویت انسانی با همه خصوصیات یک « خویشتن اصیل » مانند فرهنگ، مناسبات سیاسی و اجتماعی و خلاصه تمامی " مفاخرملی " و میهنی.

علم جامعه شناسی معاصر حکم می کند که این درد مزمن قومی و اجتماعی  زمانی بر استخوان های یک قوم و یک جامعه  احساس می شود که برخی از حلقه های مافیائی و حاکم سیاسی در پهلوی حاکمیت اجتماعی، وابستگی های  فرهنگی خویش را نیز کتمان می کند و در برابر گذشته پربار معنوی و فرهنگ درخشان مذهبی خود احساس نفرت می نمایند و نظام های توتالیتار مافیائی و استعمار جهانی که معمولأ در قرن حاضربه کمک ابزار سنتی مشروعیت دهی مانند مطبوعات، رادی ، و نهاد های از جامعه مدنی چون احزاب و سازمانهای گوناگون حقوق بشر درپوشش چرکین شبه « عدالت و آزادی ! » و بصورت نرم افزاری سرنوشت تاریخی اقوام و ملتها را در دست میگیرند. واضح است که از  چنین گروه مسخ شده و به نفرت کشانده شده از خویش به عنوان ستون پنجم استفاده نموده و به صحنه می آورند. اما جان مطلب که سخت شگفت انگیز جلوه می کند این است که همین مهره های مسخ شده و جاده صاف کن نظام مافیائی  سرمایه داری از لحاظ باورها و اعتقادات از گفتمانی پیروی میکنند که به نام قرائتی خاص و بنیاد گرایی از مذهب و شریعت همچون مواد مخدر درلابرتوار های نظام سرمایه داری تولید گردیده و بنام نسخه اصلی از دین و شریعت دراختیار گروه های از معتادان به قدرت و ثروت قرار داده می شوند.

 بهترین مثال این تعامل حضور اکثر رجال و شخصیت های است که در کنفرانس های که  به نام همایش های بزرگی برای تحقق صلح بین الافغانی شرکت داده می شوند و از لحاظ بینش و اندیشه ها  دارای ریشه های واحدی اند. جالب و شگفت انگیز این است که با اندکی تحقیق پیرامون مایه های این گفتمان و قرائت آن از دین ثابت می گردد که این گفتمان متحجرانه شبه مذهبی نیز مانند دیگر تولیدات فرهنگی، محصول کارخانه های سرمایه داری است. طبیعی است که با توجه به این رویه نمی توان هیچکسی را با هویت واحد شناسائی کرد. لذا در پرتو چنین اوضاع غبار آلود و آشفته سیاسی که استبداد مافیائی حاکم از ستون پنجم خود  و وجود فزیکی آنها استفاده می کند، نمی توان کسی یا رجُلی را که به منظور اشتراک در چنین کنفرانس های نمایشی به صحنه آورده می شوند به معیار اندیشه ها و باور های افراد صورت بندی نمود.

 این بدین معنا است که وقتی معیار اندیشه و تفکرسیاسی رجال و احزاب سیاسی مخالف و یا هم موافق در معادله قدرت مطرح نباشد، طبیعی است که نمی توان فرد یا گروهی را که در یک جمع حضور پیدا می کنند وابسته به یک جریان  متحجرفکری و یا نوگرای سیاسی محسوب کرد. بدون شک با حضور دادن افراد واشخاص همفکر سیاسی در کنفرانس پاریس بود که نوع اندیشیدن اکثریتی از این جمع یکسان بوده است یا حداقل می توان گفت که نگاه آنها  نسبت به بحران در افغانستان از ریشه های واحد فکری تغذیه می گردید. البته باید در رابطه با تاثیر این گونه گفتگوها برای جلب بخش هایی از گروه طالبان باید گفت از آنجائیکه انگیزه برگزاری چنین کنفرانس هایی براساس منافع خارجی هاست نمی توان تأثیر آنرا در حوزه بومی به ویژه برشبه مخالفین  مسلح اعم از طالبان و غیره مورد مطالعه قرار داد .

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 16 

نظر شما :