جایگاه ارتش و دولت در تحولات اخیر پاکستان کجاست؟
تمرین قانون مداری یا تخلف قضایی
دیپلماسی ایرانی: داستان یوسف رضا گیلانی با انتخاب راجا پرویز اشرف به عنوان نخست وزیر پاکستان ظاهرا به انتها رسید. گیلانی که تا دوشنبه گذشته عنوان نخست وزیر را به خود اختصاص داده بود با رای دیوان عالی به دلیل حمایت از رئیس جمهور آصف علی زرداری و عدم تبعیت از رای دادگاه ، رد صلاحیت شده و خانه نشین شد.دیوان عالی نخستین نامزد معرفی شده از سوی حزب حاکم یعنی حزب مردم را نیز به دلیل پرونده فساد مالی رد صلاحیت کرده و البته برای او دستور بازداشت صادر کرد. با وجود شایعاتی در خصوص تعمیق تنش میان قوه قضائیه و مجریه در پاکستان، هنوز دیوان عالی در خصوص صلاحیت اشرف اظهارنظر خاصی نکرده است. در حال حاضر اصلی ترین پرسش در میان تحلیل گران این است که آیا انتخاب نخست وزیر جدید پایان تنش سیاسی در داخل است یا دولت زرداری برای پایان دادن به این داستان راهی جز برگزاری انتخابات زودهنگام نخواهد داشت؟ دیپلماسی ایرانی با محمد ابراهیم طاهریان، سفیر پیشین ایران در پاکستان، به بررسی و تحلیل بحرانهای سیاسی پاکستان پرداخته است که در زیر میخوانید:
بحران سیاست داخلی در پاکستان پس از برکناری یوسف رضا گیلانی با رای دیوان عالی و موافقت پارلمان با جایگزینی رجا پرویز اشرف به کجا رسیده است؟
تحولات پاکستان در سالها و ماههای اخیر و به ویژه در یک هفتهای که گذشت را از دو منظر میتوان مورد تحلیل و بررسی قرار داد:
1. از منظر مسائل داخلی پاکستان و روند تحولات: در ابتدای هفته نخستوزیر بر اساس رای دیوان عالی پاکستان معلق شد. بدین معنا که از عضویت پارلمان معلق شده و بالتبع آن نخست وزیر نخواهد بود و پس از وی نیز فردی معرفی شد که سه یا چهار دوره وزیر بوده و به محض آنکه به عنوان نامزد ثبت نام کرد از سوی دادگاه عالی به عنوان متهم تحت تعقیب قرار گرفت و پس از او نیز نفر سوم پرویز رجا اشرف معرفی شد. اشرف هم از نظر قانونی رای آورد و پس از انجام تشریفات قانونی در ساعات اولیه امروز به عنوان صدر اعظم پاکستان معرفی شد. نکته مهم این است که در طول تاریخ پاکستان طولانیترین دوران صدرات را یوسف رضا گیلانی داشت، علیرغم آنکه با بحران های وسیعی روبرو بود (بحران داخلی و خارجی) اما توانست رکورددار طول تاریخ این کشور شود. شاید بتوان گفت برای اولین بار است که دولت و یا حزب حاکم علیرغم آنکه تنها بیش از 8 ماه به پایان زمامداریش نمانده، نخست وزیر دیگری را معرفی کرده است. یعنی در حقیقت حزبی که 5 سال گذشته برنده انتخابات شد به سمتی پیش میرود که بتواند دوره خود را به پایان برساند.
2. سوالی که برخی ازکارشناسان مطرح میکنند این است که چه اتفاقی در فضای سیاسی منطقه و پاکستان اتفاق افتاد که پاکستان علیرغم تمامی بحرانهایی که زمینهای را برای دخالت ارتش و کودتا فراهم میکرد، همانند کشته شدن رهبر جریان افراط و یا مساله نوشتن نامهای از سوی سیاسیون پاکستان به بلندترین مقام نظامی امریکا که از آنها در خواست دخالت کرده بودند و یا مثال دیگری همچون تحولاتی که از هفته گذشته تا پایان روز جمعه رخ داده است که وقوع هر کدام از این تحولات در گذشته سیاسی پاکستان ممکن بود منجر به کودتا شود. اتفاق مهم این است که حضور مهره های جدید از جمله کشورهای غربی و ناتو در خاک افغانستان سبب شده تا به نوعی بر تحولات پاکستان تاثیرگذار باشد. پیام این تاثیر هم این است که همه باید در چارچوب مقررات تعیین شده که میثاق قانون اساسی است بازی کنند و به نظر میرسد که هیچ فردی یا اجازه ندارد،یا نمی تواند و یا نمیگذارند تا خلاف مقررات و ضوابطی که بر آن توافق کردهاند، عمل کنند.
بنابراین اگر در گذشته این مساله حدس و گمانی در مورد تحولات پاکستان بود، امروزه به قطعیت رسیده که همسایگی پاکستان با عناصر جدید در افغانستان چنین تاثیری را بر تحولات این کشور داشته که کمسابقه و یا بیسابقه است.
آیا با این تحلیل که پاکستان این بار قربانی کودتای قضایی شد و نه لشگرکشی نظامیان موافق هستید؟ نقش سیستم قضایی در آینده پاکستان و تقابل بیشتر آن با دولت زرداری را چگونه ارزیابی می کنید؟
خیر، اصولا در کشور پاکستان قضات از مراجع تاثیرگذار بودند، اما هیچگاه چنین نقشی چه از سوی ارتش و یا گروههای دیگر داده نمیشد. این اتفاقی که امروزه شاهد آن هستیم،اتفاق نو و جدیدی است . پاکستان از حضور مهره های جدید در افغانستان تاثیر گرفته و حق مانور قوا علیه یکدیگر در چاروچوبی است که در قانون اساسی آمده است و تا به امروز مجموعه وقایعی که از سوی قوه قضائیه چه در حاکمیت گذشته که پرویز مشرف بود و منجر به عزل وی شد و انتخابات آزاد برگزار شد و این حزب بر سر کار آمد و همچنین مسائلی که امروز شاهد آن هستیم به نظر میرسد که از همان دوران همسایگان جدید پاکستان این تاثیر را خواسته یا ناخواسته بر تحولات این کشور داشتند. به عبارت دیگر مراجع قانونی این اختیار را پیدا کردند که در آن دوران فضا را برای عزل رئیس جمهوری که با کمک امریکا به ریاست جمهوری رسید فراهم کرده و امروز نیز فضایی فراهم شده که قدرتهای برتر و نظامیانی که همیشه حرف اول را میزنند، به نوعی رفتار کنند که تسلیم قانون هستند. به نظر میرسد این تاثیر مهمتر از آن است چنین تصوری داشته باشیم که کودتای یک قوه علیه قوه دیگر صورت گرفته است. هرچند که امروزه پاکستان از نظر سیاسی مشکلات فراوانی دارد،اما چارچوب تمامی فعالیتهایی که صورت گرفته به نوعی پوشش قانونی دارد که این تحول در طول تاریخ پاکستان و در شش دهه گذشته کمسابقه است.
حزب مردم به رهبری زرداری از احتمال برگازی انتخابات زودهنگام سخن می گوید؟ آیا افکار عمومی در پاکستان به اندازه ای از دولت راضی هستند که مجددا به حزب مردم رای دهند؟
کارکرد حزب مردم با توجه به اکثریتی که در مجلسین و همچنین در میان مردم دارد، کارکرد قابل قبولی نبوده است. چراکه زیرساختها در پاکستان یا تحلیل رفته و یا ارتقا پیدا نکرده است.امروزه شهرهای بزرگ پاکستان از نظر تامین انرژی برق و آب و سایر مسائل اقتصادی با مشکلات فراوانی دست و پنچه نرم میکند. بنابراین باید بسیار خوشبین باشیم که اگر بنا باشد احزاب به رای مردم مراجعه کنند، مردم مجددا به جریانی رای دهند که فکر می کنند به لحاظ کارکردهای اجرایی حداقل نیازهای آنها را برآورده نکرده است.
اما پیام مهم تحولات پاکستان این است که این کشور وارد مدار جدیدی شده که جنس تحولات آن دیگر لزوما از همان جنس تحولات گذشته پاکستان نخواهد بود. ارتش تا به امروز علیرغم تمامی مسائل دخالت نکرده و تنها ناظر بر تحولات بوده است.
در صورت انتخاب مجدد زرداری در پای صندوق های رای آیا دیوان عالی دست از ایجاد تنش با وی برخواهد داشت؟
تا به امروز نشانهای از برگزاری انتخابات زودرس نیست. همانطور که دولت علیرغم تمامی ضعفها و کاستیها توانست باقی بماند، به نظر میرسد زرداری نیز چند ماه باقیمانده تا پایان دوره به زمامداری خود ادامه دهد. حال اگر حزب حاکم تا پایان دوره هم ادامه دهد یا خیر، بسیار باید خوشبین بود که تصور کنیم شانس دوبارهای برای بدست آورن اکثریت آراء داشته باشد.
تنش های داخلی در پاکستان چه تاثیری بر رابطه متشنج اسلام آباد با واشنگتن میگذارد؟
اصولا طرح این نگاه به شکل واقعی که روابط دو کشور پاکستان و امریکا متشنج است، جای سوال دارد. به دلیل زیرساختهایی که در روابط میان دو کشور وجود دارد و نوع کمکهاییکه اسلامآباد از واشنگتن دریافت میکند، به نظر میرسد اینکه به روابط آنها به گونهای نگاه شود که دچار بحران جدی است تا اندازهای اغراق باشد.
بیشتر به نظر میرسد آنچه اتفاق میافتد در حوزه دیپلماسی عمومی است، بدینمعنا که در حقیقت نوع اطلاعرسانی و اخباری که به گونهای ارائه میشود افکارعمومی رضایت پیدا کند و دیپلماسی عمومی بیش از این تحقیر نشود. اما آنچه که دیپلماسی واقعی تلقی میشود با توجه به زیرساختهای روابط دو کشور، به کار بردن تشنج یا بحران نزدیک به واقعیتهای پشت صحنه تحولات پاکستان نیست، همین امر که ارتش دخالت نمیکند، نشان دهنده این است که این موضوع از سویی کنترل میشود.
تهیهکننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
نظر شما :