نقش تعیین کننده تیم مذاکره کننده در روسیه
به مذاکره در مسکو خوش بین باشیم
دیپلماسی ایرانی: بعد از مذاکرات بغداد یک حالت خوش بینی و نوری در انتهای تونل ایجاد شد. بسیاری از تحلیل گران از جمله خود من، از این فضا استقبال کردند. من بخشی از پیشرفت در مذاکرات بغداد را ناشی از تلاش های فردی آقای دکتر جلیلی و آقای باقری می دانم. من معتقدم که جلیلی و باقری توانسته بودند در بغداد کار بسیار مهمی را انجام دهند و آن این بود که شاید برای اولین بار توانستند در غربی ها این احساس را ایجاد کنند که ضمن این که ایران پرچم سفید و به دست نگرفته و تسلیم نشده است، اما در عین حال نوعی عقلانیت و جدیت نیز در نگاه ایران به وجود آمده و ایرانی ها به طور جدی به دنبال یافتن راه حل و مصالحه هستند. تا از این طریق جلوی گسترده تر شدن ابعاد بحران هسته ای را بگیرند. در عین حال که ایران هم چنان خط قرمز های خود را دارد و بر مواضع اصولی و آن چه در چارچوب پادمان حق و حقوق خود می داند تاکید دارد اما به غربی ها این پیام را منتقل می کند که سر جنگ ندارد و نمی خواهد که بحران هسته ای از این که هست پیچیده تر شود.
به عبارت دیگر جلیلی و باقری توانستند در بغداد این احساس را در غربی ها ایجاد کنند که نگاهی که بعد از پیروزی اصول گرایان بعد از پیروزی آقای احمدی نژاد نسبت به مذاکرات به وجود آمده بود تغییر کرده است. آن نگاه این بود که ایران هر اقدامی بخواهد انجام می دهد؛ با هر سرعتی که لازم بداند برنامه هسته ای خود را پیش می برد و غرب هم هر کاری که می خواهد انجام دهد؛ جمله معروف آقای احمدی نژاد را به یاد داریم که گفتند علیه ایران آن قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دان تان پاره شود... به نظر می رسید که در بغداد ایران دیگر به دنبال آن استراتژی نیستیم و این استراتژی تا مقدار زیادی تعدیل شده است. ( این نگاه و تفسیر اتفاقا تفسیر درستی بود. به نظر من به عنوان یک مشاهده گر برخی از مسئولین ایران متوجه شدند که هزینه بسیار سنگین و غیر ضروری را برای برنامه هسته ای خود می پردازند و شاید بتوان ضمن جلو بردن برنامه هسته ای، این بهای سنگین را هم برای آن نپرداخت.)
تیم ایران با این نگاه بود که به بغداد رفت. اجلاس یک روزه استانبول هم زمینه ساز مذاکرات بغداد بود. علاوه بر این به طور غیر مستقیم شنیده می شود که صحبت های طولانی تلفنی میان آقای سعید جلیلی و خانم کاترین اشتون و آقای علی باقری و خانم هلگا اشمید صورت گرفته است. این ها نشان می دهد که این گونه نیست که ایران مانند سابق در مقابل درخواست ها و تهدید های غرب بگوید که اقدامات غرب مهم نیست و غرب مختار است که هر کاری می تواند علیه ایران انجام دهد. اما ایران برنامه های خود را دارد و آن ها را به پیش می برد. به نظر می رسد که به آهستگی تفکر دیگری در بین تیم مذاکره کننده ایران به وجود آمده که اگر بتوان برنامه هسته ای را با هزینه کمتری جلو برد، این به نفع منافع ملی ایران است.
در میان غربی ها نیز نگاه انعطاف پذیرتری ایجاد شده است. به این معنا که غربی ها در اصول حاضر شده اند که غنی سازی را در سطح پنج درصد که مورد نیاز نیروگاه های هسته ای است، در ایران بپذیرند و آن نگاهی که ایران به هیچ وجه نباید تحت هیچ شرایطی غنی سازی انجام شود دیگر وجود ندارد. جالب است که در نامه نگاری های میان آقای باقری و خانم اشمید صورت گرفته نیز خانم اشمید گفته است که ما در بغداد نگرانی خود را در خصوص غنی سازی بیست درصد در داخل ایران به شما منتقل کردیم و خواستیم که شما به غنی سازی پنج درصد بازگردید، متقابلا گفتیم که حاضریم در مورد بخش هایی از فعالیت هسته ای که مورد توجه ایران است نیز به ایران کمک کنیم. از این مواضع کاملا مشخص است که غربی ها هم دیگر سر جنگ ندارند و به دنبال مصالحه و رسیدن به توافق هستند.
بدون تردید امریکایی ها در ماه های آینده که به انتخابات نزدیک می شوند، نمی خواهند وارد یک درگیری جدی با ایران شود. علی رغم فشارهایی که لابی اسرائیل و جناح های رادیکال و تند روی داخل جمهوری خواه وارد می کنند. جمهوری خواهان تبلیغات خود را علیه آقای اوباما مبنی بر مماشات کردن وی در مقابل ایران تشدید کرده اند. بنابراین در غرب هم دو خط و جریان دیده می شود. یک خط و جریان به دنبال مصالحه و توافق با ایران است و جریان دیگر، جریانی است که به چیزی کمتر از تغییر رژیم در ایران رضایت نمی دهد. در ایران نیز چنین وضعیتی وجود دارد. یعنی در ایران نیز بعد از بغداد برخی از محافل رادیکال در ایران گفتند که مذاکره با غرب وقت تلف کردن است و نباید به مسکو رفت. بنابراین به نظر می رسد در هر دو طرف جریانات رادیکالی وجود دارد که چندان تمایلی برای به وجود آمدن توافق ایران و غرب بر سر مسئله هسته ای ندارند.
در مقابل هم در ایران و هم در غرب، جریانات میانه رویی وجود دارند که نمی خواهند ابعاد تحریم ها و ابعاد مشکلات ایران و غرب بر سر مسئله هسته ای بیشتر از این شود. به همین خاطر بود که بعد از بغداد یک روحیه تفاهم ایجاد شده است. البته مشکلاتی هم وجود دارد. جریاناتی که خواهان برخورد رادیکال و انقلابی هستند، هم در ایران و هم در غرب به فعالیت خود ادامه می دهند. مشاهده کردیم که در نامه نگاری های میان آقای باقری و خانم اشمید و آقای جلیلی و خانم اشتون صورت گرفت، طرفین به نوعی یکدیگر را متهم می کردند که طرف مقابل روحیه همکاری نشان داده شده در بغداد را پیگیری نمی کند.
متاسفانه مذاکراتی که روز جمعه نوزدهم خرداد ماه در وین میان آقای سلطانیه و معاون مدیر کل آژانس صورت گرفت، چندان مثمر ثمر نبود و من فکر می کنم آن ظرافت و زبانی که جلیلی و باقری در بغداد به کار گرفته بودند در وین توسط آقای سلطانیه ادامه داده نشد. همین امر باعث شد که به حالت قبل از بغداد بازگردیم.
اما آمدن آقای لاوروف به ایران نشان می دهد که لاوروف با این پیام به ایران آمده که همان طور که غربی ها انعطاف نشان می دهند، بهتر است ایران هم روحیه بغداد را حفظ کند. به عبارت دیگر ایران از روحیه سلطانیه فاصله بگیرد و روحیه جلیلی و باقری را حفظ کند. بنابراین من بر خلاف بسیاری از تحلیل گران که بر اساس پیام هایی که بعد از بغداد میان ایران و غرب رد و بدل شد، یک حالت ناامیدی و دلسردی پیدا کردند، این حالت را ندارم. من معتقدم که اتفاقا مذاکرات مسکو که کمتر از یک هفته دیگر صورت خواهد گرفت، مثبت خواهد بود و ادامه نوری که در انتهای تونل در بغداد بود، در انتهای تونل بیشتر خواهد شد.
به این دلیل که واقعا فکر می کنم که این تلقی در میان شماری از مسئولین و دولت مردان ایرانی ایجاد شده که گرهی را که با دست می توان باز کرد، نباید به دندان کشید. وقتی می توان برنامه هسته ای را با هزینه خیلی کمتری جلو برد و خیلی کمتر از منافع ملی برای برنامه هسته ای هزینه کنیم، چرا باید مصر بود که این برنامه را به شکلی جلو برد که همه دنیا را در مقابل خود داشته باشیم. من فکر می کنم ایران از روحیه بعد از تیر 84 فاصله گرفته و نوعی مصلحت جویی در نگاه ایران دیده می شود. در این میان نقش مذاکره کنندگان بسیار مهم است. یعنی اگر مذاکره کننده مانند آقای سلطانیه بخواهد تنها در دهان غربی ها بزند و با آن ها تقابل کند، به همان خانه اول باز خواهیم گشت. اما اگر هدف این باشد که به غربی ها نشان دهیم که ایران خواهان رویارویی بیشتر نیست و به دنبال یافتن راه حلی برای مشکل ضمن حفظ همه حقوق هسته ای هستیم، شانس مسکو بسیار زیاد خواهد بود./12
نظر شما :