نخبگان شکستخوردگان اصلی انتخابات
روشنفکران به انقلاب خیانت میکنند؟
تحلیلگران سیاسی بر این اعتقادند که دلیل اصلی شکست نخبگان در قانع ساختن مردم برای رفتن به پای صندوقهای رای دوری از واقعیتهای موجود در کشور و نفوذ و حضور گسترده نگرش دینی در میان مردم مصر است. به اعتقاد آنان نخبگان مصری به این درک نرسیدهاند که دغدغه اصلی مردم نگرانیشان از نبود امنیت یا وقوع تغییر از وضعیت فعلی به وضعیتی غیر قابل پیشبینی است.
نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری مصر که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته برگزار شد حاکی از آن است که محمد المرسی با کسب 25 درصد آرا و به مقدار بسیار کمتری احمد شفیق، فرمانده اسبق نیروی هوایی و آخرین نخستوزیر دوران مبارک به دور دوم انتخابات راه یافتند. حمدین صباحی، نامزد چپگرای ناصری با فاصله بسیار کمی در رتبه سوم ایستاد و پس از او عبدالمنعم ابوالفتوح، نامزد مستقل اسلامگرا چهارم شد. این دو توانسته بودند حمایت جمع کثیری از متفکران، هنرمندان، سیاستمداران، احزاب لیبرال و چپگرا و شماری از جنبشهای جوانان انقلابی را پشت سر خود داشته باشند.
وحید عبدالمجید، عضو مرکز مطالعات استراتژیک الاهرام در این باره میگوید: «نخبگان سیاسی با همه گرایشهایشان ثابت کردند که شکست خورده میدان سیاستند و نمیتوانند با گفتوگو و مذاکره به هیچ گونه توافقی برسند.»
وی همچنین میگوید: «آنچه افکار عمومی از رفتار نخبگان سیاسی اعم از احزاب، جنبشهای سیاسی، جوانان و فرهنگیان برداشت کرد چیزی جز درگیریهای سیاسی و حزبی، دستهبندیهای سیاسی و جنگ کلامی نبود که نتیجه آن را اکنون میبینیم؛ به این وضعیت رسیدهایم.»
عبدالمجید تاکید میکند، در انتخابات پارلمانی که اواخر سال گذشته و در ابتدای سال جاری میلادی برگزار شد، نامزدهای نخبگان سیاسی مشابه همین مواضع را اتخاذ کردند که نتیجه آن شد که اسلامگرایان بر پارلمان مسلط شدند و لیبرالها و چپگرایان نتایج بسیار ضعیفی کسب کردند، دلیل آن هم چیزی جز این نبود که بر روی زمین کار نمیکردند بلکه همه آنها در فضا و عالم خیال بودند.
نبیل عبدالفتاح، تحلیلگر مسائل سیاسی نیز در این باره میگوید: «نتایج کاملا قابل پیشبینی بود چرا که نخبگان سیاسی هیچ طرفی را با قدرت برای رای دادن مجاب نکرد. نخبگان پشت مجموعهای از توهمات سنگر گرفته و از مردم کاملا دور شدند، آنها همه وقت خود را صرف این مساله کردند که چه کسی نامزد شود، همه ابراز وجودشان نیز منحصر به حضور در رسانهها بود در حالی که خود را از زمین و توده مردم دور کردند.»
وی همچنین میگوید: «نخبگان شبکههای سازمانی واقعی و میدانی ندارند، در حالی که طرفهای مقابل، هر دو شبکههای سازمان یافته دارند و در میان مردم حضور دارند، مثل حزب ملی که مختص به شفیق است و شبکههای اخوان که به طور واقعی در حال فعالیت هستند و مرسی را حمایت میکنند.»
بسیاری از تحلیلگران بر این اعتقادند با وجود این که حزب ملی سابق پس از انقلاب مردمی که به سرنگونی مبارک منجر شد، به دستور دادگاه قضایی در تاریخ 11 فوریه سال گذشته منحل شد، اما همچنان شبکههای سازمان یافتهای از طریق اعضایش که در سراسر کشور پراکندهاند در میان مردم و افکار عمومی در اختیار دارد.
عبدالفتاح در این باره میگوید: «شفیق بر روی نگرانیهای طبقه متوسط جامعه که از هیمنه اخوانیها بر مجلس ملی و احتمال تصاحب کرسی ریاست جمهوری نگران است و احتمال میدهد که اخوان با پیروزیاش با قدرتهای بینالمللی و منطقهای در بیفتد، حساب باز کرد.»
عبدالمجید نیز میگوید: «رای دهندگان یا به نظام قدیم رای دادند یا به یک شبکه و سازمان قدرتمند یعنی اخوان المسلمین؛ ولی این بدان معنا نیست که آنها نماینده میلیونها مصری هستند.»
محمد ابوالفضل روزنامهنگار مصری نیز در این باره میگوید: «نخبگان سیاسی همان طور که مسئول وضعیت دوران مبارک بودند و اجازه دادند که وی به آن شیوه تبدیل به یک دیکتاتور شود اکنون نیز مسئول شکست انقلابی هستند که عدهای میخواهند آن را به نفع خود مصادره کنند.»
وی همچنین میگوید: «نخبگان در حال حاضر در وضعیتی بسیار سختتر از دوران قبل از انتخابات به سر میبرند. آنها هر کدام از دو گزینه فعلی را انتخاب کنند برایشان تلخ خواهد بود.»
ابوالفضل درباره این که احتمالا نخبگان به کدام نامزد رای خواهند داد، میگوید: «به اعتقاد من آنها آرای خود را در صندوقهای شفیق خواهند ریخت چرا که با اخوان اختلاف فکری دارند، ولی از بیان آن اجتناب میکنند چرا که میترسند متهم به حمایت از "انقلاب متضاد" شوند.»
وی در نهایت میگوید: «نخبگان نه تنها در قانع ساختن رای دهندگان برای رای دادن به نامزدشان شکست خوردند بلکه در قانع ساختن 25 میلیون رای دهنده مصری برای رای دادن نیز شکست خوردند.»
نظر شما :