سایه رژیم صهیونیستی بر مذاکرات ایران با غرب
دیپلماسی ایرانی: نمایندگان ایران و گروه 1+5 در حالی بر سر میز مذاکره در بغداد حاضر شدند که انتظارات فراوانی از مذاکرات بغداد فراهم شده بود. این انتظار بر اساس قرائن و شواهدی بود که در افق از سوی هر دو طرف ظاهر شده بود. از سوی دیگر مشکلات همه جانبه همه طرف های مذاکره اقتضا می کرد که یک تفاهمی صورت بگیرد.
شرایط موجود بین المللی الزاماتی برای غرب فراهم کرده است که به دنبال توافقی هرچند حداقلی با ایران و فروکاستن از بحران مربوط به پرونده هسته ای ایران باشند. ایالات متحده تا کمتر از هشت ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری دارد و قطعا در فضای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باراک اوباما رئیس جمهور کنونی این کشور به دنبال دستاوردی عینی در مذاکرات است تا نشان دهد که استراتژی او مبتنی بر استفاده از دیپلماسی و مذاکره در قبال ایران نتیجه بخش بوده است. شکست مذاکرات ایران و 1+5 بیش از هرچیز می تواند به ضرر اوباما تمام شود چرا که رقبای جمهوری خواه او و لابی اسرائیل در آمریکا که او را به نرمش در مقابل ایران متهم می کردند این موضوع را بهانه انتقادات جدی تر خواهند کرد. از این رو به نظر می رسید که آمریکا به دنبال این است که این مذاکرات با پیروزی نسبی خاتمه یابد.
تغییر رییس جمهور فرانسه و مشکلات مربوط به بحران یورو نیز اروپا را تشویق می کرد که به دنبال تفاهم و توافقی با ایران باشند تا بتوانند از زیر بار فشار مربوط به تحریم نفتی ایران و احیانا افزایش قیمت نفت رها شوند. ایران نیز در ماههای گذشته بیش از گذشته اثر تحریم ها را بر اقتصاد خود احساس کرده است و این می توانست انگیزه ای جدی برای ایران جهت مذاکرات با هدف تفاهم باشد.
علائم و شواهدی نیز در این راستا دیده می شد. در ایران فریدون عباسی، رییس سازمان انرژی اتمی پیش از مذاکرات گفته بود که ایران به اندازه مورد نیاز برای رآکتور تحقیقاتی تهران اورانیوم 20 درصد تولید کرده است و بعد از این نیازی برای ادامه غنی سازی 20 درصد وجود ندارد. از سوی دیگر نیویورک تایمز چند روز پیش مطلبی را منتشر کرده بود مبنی بر این که خواست های آمریکا عبارتند از انتقال مواد 20 درصد غنی شده در ایران به خارج، تعطیلی فوردو و تعلیق غنی سازی 20 درصد. از آنجا که شنیده شده بود که آمریکا امکان دارد که غنی سازی 5 درصد را بپذیرند و 20 درصد را فقط به اندازه مورد نیاز برای سایت دانشگاه تهران بپذیرند بر این موضوع توافق صورت گیرد که بیش از این اقدامی برای غنی سازی 20 درصد صورت نگیرد. در حالی که این انتظارات وجود داشت بسته پیشنهادی ایران در برگیرنده کلیات سابق و پیشنهادات غرب نیز دربرگیرنده امتیازاتی نبود که ایران را ترغیب به توافق کند.
اینک عدم توافق دو طرف نشان می دهد که درخواست ها و طرح غرب بیشتر جنبه تاکتیکی دارد. یعنی غرب به دنبال این است که در مذاکرات بعدی امتیازی را که ایران خواهان آن است به ایران ندهد. یعنی غرب علاقه مند است به نحوی مذاکرات را مدیریت کند که ایران خواهان امتیازات گسترده ای نباشد. یعنی غرب می خواهد به ایران در مورد شکست مذاکرات هشدار دهد و به ایران بفهماند که نباید انتظار امیتازات آنچنانی نداشته باشد. چنین فضایی منجر به این می شود که در دور بعد مذاکرات که در روسیه برگزار خواهد شد ایران با انتظار محدود و کمتری حاضر شود و خود را آماده کند تا توافق را با شرایط سخت تری بپذیرد.
با این حال به نظر می رسد که اگر همچنان دو طرف بر شرایط و مواضع اولیه خود پایفشاری کنند و تعدیلی در مواضع خود صورت ندهند توافق و تفاهمی صورت نخواهد گرفت. شکی در آن نیست هر دو طرف برای این که به تفاهمی نائل شوند باید در مواضع اولیه اعلام شده خود تعدیل کننند وگرنه سازش و مذاکره معنایی ندارد. مذاکره برای دستیابی به سازش و تفاهمی است. اگر قرار باشد از ابتدا طرفین بر مواضع اولیه خود تاکید و ایستادگی کنند اساسا مذاکرات راه به جایی نخواهد برد. فلسفه مذاکره همین است که طرفین از صددرصد خواست های اولیه دست بکشند و به حداقلهایی که بین دو طرف توافق می شود قناعت کنند. ممکن است در شرایطی یکی از دو طرف به دلیل اولویت امنیت یا صلح به تمام خواست های دیگری تن در دهد ولی در مواقع عادی که مذاکره صورت می گیرد طرفین باید تعدیل هایی در مواضع خود انجام دهند که سازش صورت گیرد. بنابراین زمانی که دو طرف بر مواضع خود جدی هستند مذاکرات با شکست مواجه می شود. به نظر من اگر مذاکرات ایران و 1+5 درمسکو هم به نتیجه نرسد پیامدهای نگران کننده ای در پی خواهد داشت.
در حالی دوطرف مذاکرات را تا دور بعدی گفتوگوهای هستهای ۲۹ و ۳۰ خردادماه در مسکو متوقف کردند که وندی شرمن، معاون امور سیاسی وزارت خارجه آمریکا و مذاکرهکننده ارشد آمریکا در امور هستهای ایران به اسرائیل سفر کرده است تا در مورد مسائل منطقهای با مقامات تلآویو گفتوگو کند. در بیانیه وزارت خارجه آمریکا آمده است که خانم شرمن در این سفر «بر تعهد آمریکا درقبال امنیت اسرائیل تأکید مجدد خواهد کرد.»
به نظر می رسد این سفر نشان می دهد که تا چه اندازه مذاکرات با فشار اسرائیل مرتبط است. محور رویکرد آمریکا در مسئله هسته ای ایران اسرائیل است. اسرائیل با دستاویز قرار دادن برخی شعارهای مقامات ایرانی مقامات آمریکایی را برای دریافت سلاح های پیشرفته و کمک های فراتر از مبلغ معمولی که سالانه آمریکا پرداخت می کند، تحت فشار قرار می دهد. یعنی اسرائیل از هر اظهار نظری سوء استفاده می کند. به عنوان مثال وقتی که گفته می شود که اسرائیل باید از نقشه جغرافیایی جهان حذف شود این سخنان ممکن است برای ما فقط شعاری با مصرف داخلی محسوب شود ولی اسرائیل از همین بهره برداری می کند و خود را مظلوم و در خطر نشان می دهد. اسرائیل تلاش می کند نشان دهد که هدف ایران از فعالیت های هسته ای دستیابی به سلاح های هسته ای برای نابودی این کشور و حذف از نقشه جغرافیا است. بنابراین اسرائیل مطرح می کند که برای تضمین بقای خود باید پیشرفته ترین تجهیزات نظامی را داشته باشد و آمریکا باید بیش از گذشته به این کشور کمک کند. از سوی دیگر اسرائیل به طور مداوم بر استفاده از نیروی نظامی برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران تاکید می کند. اسرائیل پیش از این نیز با حمله به تاسیسات هسته ای عراق و سوریه در برنامه های هست های این دو کشور اختلالاتی ایجاد کرده بود. با این حال ایران با سوریه و عراق تفاوت های جدی دارد و اسرائیل امیدوار است که اگر قرار است اقدام سخت افزاری در مواجهه با ایران صورت گیرد همانطور که چندی پیش شیمون پرز اعلام کرده بود آمریکا این اقدام را انجام دهد و پیامدهای آن را نیز به جان بخرد. این که مقامات اسرائیلی گه گاه سخن از این سر می دهند که ممکن است اسرائیل دست به اقدامات نظامی علیه ایران بزند با این رویکرد است که یا آمریکا را مجبور کند که بر فشار بر ایران بیفزاید و از سوی دیگر امتیازات بیشتری به اسرائیل دهد و همچنین آمریکا را به این سمت سوق دهد که چنین اقدامی را خود به گردن بگیرد.
بنابراین دیپلماسی منطقه ای آمریکا در مورد پرونده هسته ای ایران به خاطر راضی نگه داشتن اسرائیل و لابی این کشور در آمریکاست. بنابراین مذاکرات غرب با ایران با موضوع اسرائیل کاملا گره خورده است./ 16
نظر شما :