ایران و عربستان در بستر تحولات خاورمیانه
افزایش قیمت نفت به سود رقبای ما بوده است
دیپلماسی ایرانی:
1.سیاست حرکت در بستر واقعیت است. حرکت می تواند آرمانی و به سمت هدف باشد اما باید از نقطه و در بستر واقعیت باشد. این که تمام حرکات آرمانی هستند و همه به سمت آرمان خود حرکت می کنند امری درست و منطقی است. آمریکا، عربستان، ایران و ... همه دارای آرمان هستند و به سمت آرمان خود حرکت می کنند؛ ولی آنچه برای همه ثابت است و به همه تحمیل می شود واقعیت است. بنابراین در حرکت مسئله ثابت واقعیت است و عامل متغیر آرمان است که برای هرکسی متفاوت است. از سوی دیگر باید توجه داشت که حرکت به سمت آرمان بیشتر داعیه داخلی است تا تحقق بین المللی. بنابراین در بسیاری از موارد شاهدیم که کشورها در تحقق آرمان هایی که در سطح داخلی مطرح می کنند در مواجهه با واقعیت های بین المللی با مشکل مواجه می شوند.
2. کشورها در ارتباط با یکدیگر می توانند شمس یا قمر باشند. حرکت قمری در محور کشورهای قدرتمند دیگری همانند آمریکا یا روسیه و .. می باشد (و ما نمی خواهیم قمر باشیم). اما شمس ها خود دارای منظومه هستند. نکته مهم این است که اقمار وضعیتشان مشخص است ولی برای شمس شدن مسئله متفاوت است و باید دارای قدرت بود. قدرت امروزه فقط تسلیحات و سخت نیست بلکه بیشتر مبتنی بر قدرت نرم است. قدرت نرم نیاز به ابزارسازی دارد که ما از آن تا حدی فاصله گرفته ایم. ابزارسازی سخت شاید چندان مشکل نباشد، حتی بعضا با قمر شدن قابل تحقق است ولی ابزارسازی نرم دشواری های زیادی دارد. در قدرت نرم به ابزارهای داخلی متکی هستید هرچند ممکن است از روشهای دیگران نیز بهره بگیرید. مکتب، اقتصاد، پول و توسعه همه از جنس قدرت نرم هستند.
3. یکی از مولفه های اساسی در رابطه میان ایران، عربستان و غرب مسئله انرژی است. نکته قابل توجهی که نباید در پرداختن به این مسئله از ذهن دور داشت این است که تولید ایران و عربستان قبل از انقلاب اسلامی یکسان بوده است و غرب تلاش می کرد که توازنی بین این دو تولید کننده برقرار کند. این توازن نه چنان که برخی معتقدند و نه ضرورتا در نوکری کردن بلکه در تامین امنیت انرژی بوده است. مسئله اصلی در بحث انرژی برای مصرف کننده ها اعم از غرب و شرق (حتی چین و هند) نگرانی آنها در مورد امنیت عرضه انرژی است. اما امنیت انرژی نیز در سایه تنوع منابع عرضه است. فروشنده مشتری مدار است بنابراین بایستی به دنبال مشتری برود. برای ایفای نقش مهم در بازار فروشنده باید سهم مهمی از بازار را در اختیار داشته باشد. نمی توان دو درصد از بازار را در اختیار داشت و در مورد پنجاه درصد سهم بازار صحبت کرد. این منطق همه بازارهاست و بازار نفت نیز از این قانون مستثنی نیست.
4.در بحث نفت چهار مقوله وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. منابع، تکنولوژی، سرمایه و بازار چهارعاملی هستند که در تولید و فروش نفت و گاز باید مورد شناسایی قرار گیرند. این که ایران از نظر دارا بودن منابع نفت و گاز طبیعی دومین کشور جهان در هر کدام محسوب می شود به این معنی نیست که ایران تعیین کننده بازار نفت است. استفاده از این ذخایر زیرزمینی تکنولوژی، سرمایه و بازار می خواهد و در نبود این عوامل زیر زمین باقی می ماند. برای ایفای نقش موثر در بازار نفت و ایجاد فشار باید ظرفیت سازی کرد، و سپس این ظرفیت سازی به مازاد ظرفیت تبدیل شود. بایستی به بازارهای مالی و تکنولوژی و در نهایت به بازارهای مصرف دسترسی داشته باشیم تا بتوانیم بر بازار تاثیرگذار باشیم. در حال حاضر تکنولوژی، سرمایه و بازار در دست مصرف کننده است.
5. ما امروز از سهم برابر تولید با عربستان به جایی رسیده ایم که صادرات عربستان چهاربرابر ایران شده است. متاسفانه هر بار که ما نتوانسته ایم تولید کنیم قیمت را افزایش داده ایم. یعنی در زمان افزایش قیمت ما در تولید مشکل داشته ایم و نتوانسته ایم از این افزایش قیمت بهره کافی ببریم. با وقوع انقلاب اسلامی قیمت نفت به شصت دلار رسید ولی ما تولید نکردیم و رقیب ما از این وضعیت استفاده کرد و پولدار شد. امروز نیز که رقیب ما چهار برابر ما نفت می فروشد کاری می کنیم تا او نفت را به قیمت 120 دلار بفروشد و ما نتوانیم بفروشیم. پس او پولدار تر می شود و به این واسطه قدرتمندتر. چرا که قدرت قابلیت تبدیل به هم دارد و این پول و قدرت اقتصادی او تبدیل به قدرت سیاسی، بین المللی و نظامی می شود.
6. ما وقتی با واقعیت مواجه می شویم برای این که مشکلاتمان را با این قمر حل کنیم به سمت شمس می رویم. این مشکل تحلیل ماست. به نظر من ما در نوع شناخت و مبانی آن دچار مشکل هستیم و از این رو روش های مختلفی را در پیش می گیریم. این که توفیق به دست می آوریم یا شکست می خوریم مقوله ای است که خود را در عمل نشان می دهد. این که امروز هم ما با این واقعیت مواجه می شویم که تعامل ما با غرب ممکن است در رفع تعارضات با اقمار غرب در منطقه به ما کمک کند نشان می دهد که ما در نوع نگاه دارای مشکل بوده ایم. من توصیه ای ندارم و تصمیم گیر هم نیستم ولی توجه شما را به این مبانی جلب می کنم و ممکن است با هم اختلاف نظر هم داشته باشیم.
نظر شما :