هیلاری کلینتون در چین به دنبال چه بود؟
پکن، واشنگتن بر سر دوراهی رقابت و رفاقت
دیپلماسی ایرانی: پس از فروپاشی شوروی سابق و پایان جنگ سرد بود که چین نظریه امریکایی جهان تک قطبی را نپذیرفت و رهبران پکن ایده نظام چندقطبی را طرح کردند. امریکا که همیشه به عنوان ابرقدرت دنیا برای همه شناخته شده بود رقیبی پیدا کرد که در ابتدا جدی گرفته نشد، اما به تدریج رویه همکاریها با چین نیز برای امریکا از اهمیت خاصی برخوردار شد. در سایه روابط دو ابرقدرت هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا، سفر رسمی به پکن داشت که پیش از این سفر، وعده گفتگو درباره مسایل حقوق بشری در چین را داده بود. دیپلماسی ایرانی با محسن شریعتینیا، کارشناس مسایل شرق آسیا، درباره روابط چین و امریکا و سفر کلینتون به کشور چین گفتگویی داشته است که در زیر میخوانید:
به بهانه سفرهیلاری کلینتون به چین این سوال مطرح شده است که آیا مساله حقوق بشری که امروزه بیشتر از سوی امریکا مطرح شده، بر روابط دو کشور تاثیرگذار بوده است ؟
موضوع سفر هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا به چین موضوع حقوق بشر نبوده است، اما پناهنده شدن آقای چن گوانگ چنگ، ناراضی چینی که به وکیل پابرهنه مشهور است، به سفارت امریکا سبب شده بود که مباحث مرتبط با حقوق بشر چین رسانهای شود.
هدف اصلی این سفرگفتگوهای استرتژیکی و اقتصادی میان دو کشور است که این گفتگوها از سال ۲۰۰۶ آغاز شده و به طور منظم در پایتختهای دو کشور برگزار میشود. موضوع اصلی در این مذاکرات نیز مسایل اقتصادی است که در روابط دو کشور وجود دارد. از این جهت گفتگوها حول محور اقتصاد است، اما حقوق بشر یکی دیگر از جنبههای روابط دو کشور است که میتوان از آن به عنوان یک نقطه تعارض یاد کرد. به این دلیل که امریکاییها بر این باورند که حقوق بشر در چین رعایت نمیشود و برخورد حکومت چین با ناراضیهای این کشور و یا کسانی که به سیستم سیاسی آنها نقد دارند، صحیح نیست و با خشونت همراه است. از سوی دیگر چینیها معتقدند که بحث حقوق بشر یک مساله داخلی است و اقدامات امریکا در این زمینه مداخله در مسائل داخلی چین محسوب میشود و دیگر اینکه تلقی چین از حقوق بشر با تلقی امریکا از حقوق بشر متفاوت است. بنابراین حقوق بشر یکی از نقاط تعارض میان دو کشور است و به عنوان مثال در همین مساله آقای چن است که روابط دو کشور دچار مشکل میشود.
رفاقت های اقتصادی در سایه انتقادهای مالی میان دو کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
در روابط چین و امریکا همکاری و رقابت توامان با هم است، که شاید مهمترین بخش، همان همکاریهای اقتصادی میان دو کشور است. چین در حقیقت دومین شریک تجاری امریکا بوده و امریکا نیز یکی از شرکای مهم اقتصادی چین است. در حقیقت همین حوزه اقتصاد و تجارت نیز اختلافهایی را میان دو کشور بوجود آورده است، چراکه امریکاییها از یک سو بر این باورند که چینیها با پایین نگه داشتن نرخ ارز به روابط اقتصادی خود با امریکا آسیب میزنند و کسری تجاری ۲۰۰ میلیارد دلاری را در رابطه با امریکا ایجاد کردند. طرف مقابل نیز مدعی است که اگر امریکاییها راه صادرات کالای حساس را به چین باز کنند و محدودیتهایی را که علیه صادرات به چین وضع کردند را حذف کنند، این کسری و عدم موازنه تجاری که به ضرر امریکاست، برطرف خواهد شد. استدلال دیگری که چینیها دارند این است که امریکا با حدود ۹۰ کشور دچار کسری تجاری است و این مساله تنها خاص چین نیست. بنابراین نباید در روابط میان دو کشور این مساله بزرگنمایی شود.
اهم اختلاف های سیاسی دو کشور در حوزه سیاست خارجی چست؟
از نظر سیاسی بازهم هر دو کشور در حوزههایی همکاری دارند، همچون پرونده هستهای ایران، در حوزههای زیادی هم دو کشور دچار اختلاف هستند، به ویژه در دوره اخیر که امریکا استراتژی نظامی خودش را تغییر داده و متمرکز بر آسیا کرده، چینیها بر این باورند که این حرکت در جهت مهار و محدودسازی چین صورت گرفته است. این مساله که اخیرا امریکاییها اعلام کردند بحث فروش سلاح به تایوان را مدنظر قرار دهند نیز باز هم تنشی در روابط میان دو کشور ایجاد کرده است.
از دیگر مسایل مهمی که مورد اختلاف دو کشور بود میتوان به بحران سوریه اشاره کرد که این اختلاف همچنان پابرجاست. این مساله از نادر بحرانهایی است که چین از حق وتوی خودش در شورای امنیت دو بار استفاده کرد و به نوعی جلوی اراده امریکا و غرب را گرفته و اجازه ندادند که از ابزار شورای امنیت برای تغییر رژیم در سوریه استفاده کنند.
در نتیجه روابط دو کشور روزبروز در حال پیچیدهتر شدن است و وجه همکاری و هم رقابت در آن شکل میگیرد. این مسالهای که اخیرا میتوان بر آن تاکید کرد اختلافات میان دو کشور است که در حال پررنگ شدن است.
دورکرد رابطه امریکا و چین را با توجه به اینکه چین روزبروز در حال رشد است و به یک رقیب جدی برای امریکا تبدیل شده را چگونه میبینید؟ آیا سطح روابط به سمت همکاریهای بیشتر پیش میرود یا خیر؟
پیش بینی آینده روابط دو کشور که هر روز پیچیدهتر میشود، بسیار دشوار است. اما آنچه که امروزه مشخص است این است که علیرغم افزایش حوزههای رقابت میان دو کشور هیچکدام از طرفین خواهان تنش و منازعه نیستند. ما در روابط دو کشور چند سطح داریم: رقابت، تنش، منازعه
به نظر میرسد که در روابط میان دو کشور بیشتر رقابت در حال افزایش است. اینکه رقابت به تنش و سپس به منازعه کشیده شود، ارادهای در دو طرف دیده نمیشود که رقابت را به تنش و یا منازعه سوق دهند. بنابراین تا آینده قابل پیشبینی به نظر نمیرسد که منازعهای در روابط دو کشور اتفاق بیفتد.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
نظر شما :