کانون تمرکز آمریکا از سوریه به ایران تغییر کرد

پایان استراتژی تضعیف تهران از طریق دمشق

۲۱ اسفند ۱۳۹۰ | ۱۹:۴۵ کد : ۱۸۹۸۹۰۳ اخبار اصلی
گروهی بر این باورند که اوباما و نتانیاهو در نشست پشت درهای بسته خود توافق کرده اند که اقدام نظامی علیه ایران تا پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به تعویق بیافتد چرا که رئیس جمهور آمریکا به نتانیاهو قول داده که در این صورت شریک قدرتمند تری برای اسرائیل خواهد بود.
پایان استراتژی تضعیف تهران از طریق دمشق

دیپلماسی ایرانی: تمرکز آمریکا اینک روی مساله ایران شامل احتمال اقدام نظامی اسرائیل و فاکتور چین و روسیه در دیپلماسی بین المللی است. موضوع تضعیف ایران از طریق سوریه با ساماندهی به تلاش ها در جهت سرنگون کردن دولت بشار اسد، تا حدودی فروکش کرده است. البته این به بدان معنا نیست که هدف کنار گذاشتن اسد از قدرت یا تضعیف وی دیگر در دستور کار نیست، بلکه اختلاف نظر هایی در زمینه دستیابی به این هدف و اولویت های کلی وجود دارد. به نظر می رسد که اکنون تمرکز ارتش، دولت، نخبگان و رسانه های آمریکا روی مساله ایران است. این توجه زمانی ایجاد شد که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در سفر اخیر خود به واشینگتن موفق شد نظر باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا را بیش از سوریه به موضوع ایران جلب کند. این در حالی است که با توجه به پیش رو بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مساله ایران نیز به موضوعی مهم در تبلیغات انتخاباتی تبدیل شده است.

نتانیاهو در جریان سفر هفته گذشته به آمریکا، اوباما را ناگزیر کرد موضعی قاطع در قبال ایران اتخاذ کرده و به روشنی اعلام کنند که به دنبال مهار برنامه های هسته ای ایران نیست، بلکه مساله بازدارندگی است. رویکردی که مغایر با شعار هایی است که اوباما همزمان با ورود به کاخ سفید در مورد ایران مطرح کرده بود. این یک دستاورد ویژه برای نتانیاهو به شمار می رود. در واقع این سیاست با چشم انداز اقدام نظامی، بستر اعمال تحریم های مضاعف را نیز هموار می کند.

یکی دیگر از موفقیت های نتانیاهو در ملاقات با اوباما اشاره وی به این نکته بود که رئیس جمهور آمریکا حق اقتدار اسرائیل در دفاع از خود را به رسمیت می شناسد.  برخی بر این گمانند که واژه اقتدار در اینجا به معنی این است که نتانیاهو توانسته مجوز آمریکا برای اقدام نظامی یکجانبه علیه تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی را به دست آورد.

با این حال باید گفت که گزینه نظامی موضوع مورد مجادله برای اسرائیل، آمریکا و اعراب است. برخی بر این باورند که حمله به ایران با تقویت روحی ملی گرایی به نفع جمهوری اسلامی خواهد بود و حتی به خارج شدن آن از ایزوله بین المللی نیز کمک می کند. افرادی که این استدلال را مطرح می کنند بر این اعتقادند که تنگ تر کردن دامنه محاصره ایران با تحریم ها و ایزوله بین المللی بسیار کارساز تر باشد و این در حالی است که در صورت شکست این روند، گزینه نظامی همچنان روی میز قرار دارد. این گروه از سوی دیگر مساله سوریه را با ایران پیوند زده و تاکید دارند در صورتی که با سرنگونی اسد، کانال ارتباطی ایران به حزب الله از طریق سوریه مسدود شود، شرایط برای تهران دشوار تر خواهد شد.

این در حالی است که نتانیاهو و ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل بر این باورند که تحریم ها به اندازه کافی در متوقف کردن برنامه های هسته ای ایران موفق نیستند و باید علیه این فعالیت های از اقدام نظامی استفاده کرد. از سوی دیگر جار و جنجال انتخاباتی در ایالات متحده نیز فرصت مغتنمی را برای مانور دهی اسرائیل در این زمینه فراهم کرده است.

برخی اطلاعات جاسوسی به دست آمده از حلقه های آمریکایی نزدیک به اسرائیل حاکی از آن است که زمان احتمالی اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران قبل از ماه ژوئن خواهد بود و این احتمال هم وجود دارد که تا ماه اکتبر به تعویق بیافتد. در این بین گروهی ادعا می کنند که حمله باید پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انجام شود و در مقابل گروهی دیگر بر این باورند که اوباما و نتانیاهو در نشست پشت درهای بسته خود توافق کرده اند که اقدام نظامی علیه ایران تا پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به تعویق بیافتد چرا که رئیس جمهور آمریکا به نتانیاهو قول داده که در این صورت شریک قدرتمند تری برای اسرائیل خواهد بود. البته نظریه سومی هم وجود دارد که تمامی ژست هایی که در مورد جنگ گرفته می شود تنها برای افزایش فشار بر ایران است تا در موضوع هسته ای به درخواست های بین المللی عمل کند. آنهایی که این نظریه را مطرح می کنند در استدلال آن به تاریخ بدون جنگ مستقیم بین اسرائیل و ایران اشاره می کنند.

آن دسته از تحلیلگران که اقدام نظامی علیه ایران را پیش بینی می کنند معتقدند که این اقدام تنها از سوی اسرائیل انجام خواهد شد و آمریکا در آن مشارکتی ندارد. با این حال واکنش ایران به حمله اسرائیل، آمریکا را نیز درگیر جنگ خواهد کرد. ایران می تواند از طریق گروه های نیابتی اش مانند حزب الله علیه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه اقدام کند.

اما در خصوص پیوند زدن موضوع سوریه با ایران نیز اختلاف نظر هایی وجود دارد. آمریکا به روشنی نشان داده که به دنبال تجهیز مخالفان اسد و کمک به روند سرنگونی وی نیست چرا که در این صورت موضوع جایگزینی وی مطرح است. از سوی دیگر در مورد قطعنامه علیه بشار اسد نیز به جای مقابله با روسیه به دنبال راضی کردن آن است. در واقع همکاری با چین و روسیه در اولویت های سیاست آمریکا قرار دارد و این همکاری در مورد ایران بسیار حائز اهمیت است. به همین دلیل است که دیپلماسی آمریکایی و انگلیسی روی راهکار صلح آمیز و مذاکره ای تاکید دارد و در مورد سوریه نیز پیشنهاد  تغییر رژیم را مطرح نمی کند.

این در حالی است که در اسرائیل نیز اختلاف نظر هایی در مورد سوریه وجود دارد و در اتحادیه عرب نیز این اختلاف نظر ها به چشم می خورد. عربستان سعودی و قطر موافق تجهیز مخالفان دولت اسد هستند و در مقابل دیگر کشور های عربی شامل اتحادیه عرب و ترکیه خواستار تغییر رژیم سوریه از طریق تحریم، بازدارندگی و ایزوله هستند.

اما اوضاع زمانی پیچیده تر می شود که ایران به اولویت سیاسی آمریکا و اسرائیل تبدیل می شود. برخی مقامات آمریکایی می گویند که به دنبال تجهیز مخالفان نیستند اما در صورتی که دیگران این اقدام را انجام دهند، واکنشی نشان نمی دهند. از سوی دیگر در حالی که کشور های عربی به اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران توجه خاصی نشان نداده اند از اینکه آمریکا در این حمله مشارکت داشته باشد نگرانند چرا که می تواند اقدام تلافی جویانه علیه منافع اعراب را به دنبال داشته باشد.

منبع: العربیه/ ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی/10
 


نظر شما :