راه رفته در انقلاب یک ساله
آنچه لیبی را از تونس و مصر متمایز کرد
مهم ترین دستاوردی که مردم لیبی به دست آوردند فروپاشی کامل نظام سابق بوده است. این در هیچ کدام از انقلاب ها، مشابه ندارد. هیچ کدام از انقلاب های معاصر نتوانسته اند نظام را به طور کامل سرنگون کنند. این مسئله منجر به ایجاد یک فرصت جدید برای هم افزایی داخلی، فرهنگی در داخل جامعه لیبی شد. این فرصت نیز بریای کشورهای دیگری مثل مصر و یا یمن و حتی در مورد تونس فراهم نشده است. چرا که لیبیایی ها به دلیل فروپاشی کامل نظام، می توانند هم افزایی کنند و در این فرصت خود را پیدا کنند. مهم ترین مسئله هم برای یک ملت پیدا کردن خود است بعد از این که سال ها دچار از خود بیگانگی بوده است.
در کنار این فرصتی هم برای شناخت نیروهای انقلابی ایجاد شده است. در گذشته مخالفینی در خارج از مرزها و حتی در درون لیبی وجود داشتند ولی مردم به آن ها دسترسی نداشتند و آن ها نیز هیچ راهی برای شناخت دیگر گروه ها در اختیار نداشتند. الان این فرصت فراهم شده که هم زمان با این که ملتی خود را می شناسد، گروه های انقلابی نیز یکدیگر را بشناسند و برای آغاز یک نظام جدید سیاسی دست به دست یکدیگر دهند.
از دیگر دستاوردهای دیگر که در صحنه عمل اتفاق افتاده است، شناخت برخی مهره های فرصت طلب بود که سعی کرده بودند در فرصت پدید آمده خود را در راس قدرت قرار دهند. انقلاب عملا این فرصت را برای مردم ایجاد کرده است که این افراد را شناسایی کنند.
علاوه بر این باید به خروج نیروهای ناتو بعد از مدت کوتاهی اشاره کرد. نیروهای ناتو به این امید وارد لیبی شدند که بتوانند برخی حوزه های نفتی لیبی را به نام غرب به ثبت برساند اما خروج سریع نیروهای ناتو از لیبی، اگر چه به طور مستقیم از طریق مردم صورت نگرفت اما به معنی آن بود که از ماندن نگران هستند و این توان بالقوه لیبی را نشان می دهدکه اجازه نمی دهد نیروهای غربی ولو این که در این کشور خلاء قدرت است، در این کشور بمانند. اما دستاورد دیگری که مردم لیبی به دست آوردند این بود که توانستند نقشه ها برای تجزیه شرق و غرب و شمال و جنوب لیبی را خنثی کنند.
از جمله دیگر مسائلی که اتفاق افتاد و می توان آن را دستاوردی برای جامعه لیبی به حساب آورد این است که جامعه لیبی برای کارشناسان، خبرنگاران و سفرای کشورهای خارجی که تا کنون به همه جای لیبی سفر نکرده بودند، شناخته شد. این دستاورد برای جامعه لیبی بسیار مهم است. در ایران متاسفانه هنوز کارشناسان از نقش قبائل در صحنه سیاست لیبی سخن گفتند و جامعه لیبی را با شصت قبیله معرفی کردند. اما با سفرهایی که صورت گرفت، ثابت شد که جامعه لیبی هرگز آن گونه که تصور می شد قبائلی نبوده است. در حال حاضر قبیله گرایی به حداقل ممکن رسیده و کمترین نقش را در عرصه جامعه دارد.
اما در این میان باید از تمایزات انقلاب لیبی با دیگر انقلاب ها هم یاد کرد. انقلاب لیبی اولین انقلابی بود که وارد عرصه مسلحانه شد. در مصر هنوز شاهد حرکت های مسلحانه نیستیم. حتی در یمن نیز آن چه در مورد گروه ها مسلح گفته می شود، مربوط به گروه های محدودی در برخی از بخش های یمن است و مشکوک هستند به مزدور بودن. اما این که توده های مردم اسلحه به دست بگیرند و علیه دولت وارد جنگ شوند، از ویژگی های منحصر به فرد لیبی بود. البته این که قذافی با هواپیما و توپ و تانک جنگی به سرکوب مردم پرداخت نیز از تمایزات انقلاب لیبی است.
ورود ناتو نیز بعد از شکل گیری جنگ مسلحانه و تصویب قطعنامه در شورای امنیت بود و این تنها لیبی بود که با مسئله عملیات ناتو مواجه بود. ناتو جدید ترین سلاح های خود را برفراز لیبی به کار گرفت. از جمله تمایزات دیگر انقلاب لیبی با دیگر انقلاب ها، از بین رفتن زیرساخت های اقتصادی و تاسیسات کلیدی لیبی بود. منابع آب، خطوط برق، خطوط تلفن و حتی ساختمان های مربوط به دانشگاه ها از میان رفت.
از جمله تمایزات دیگری که انقلاب لیبی با سایر انقلاب ها داشت این بود که در لیبی دو نیروی مهم و ضروری دفاعی یعنی نیروی هوایی و دریایی همراه با نظام از میان رفتند و مردم در حال حاضر به آن احتیاج دارند؛ نیروی دفاعی قذافی بسیار قوی بود و از تجهیزات نظامی پیشرفته استفاده می کرد و نیروی دریایی و هوایی بسیار قوی ای داشت. البته قدرت نیروی زمینی قذافی به اندازه نیروی هوایی و دریایی نبود چون لیبی به نسبت جمعیت کمی دارد. این از جمله جرائمی است که ناتو در لیبی انجام داده است.
مردم لیبی الان مطالبات جدیدی از دنیای غرب دارند. اگر مردم مصر به طور غیر مستقیم غرب را به حمایت از مبارک متهم می کنند یا مردم یمن به طور غیر مستقیم غرب را به حمایت از علی عبدالله صالح می کنند، در این جا مردم شاهد اقداماتی از سوی ناتو بوده اند که خواهان پاسخگویی در برابر آن هستند. ناتو بدون اجازه مردم لیبی در این کشور مداخله کرده است و در روند طبیعی انقلاب تغییر ایجاد کردند. ورود ناتو باعث شد که قذافی بر مواضع خود مستحکم تر شود و چهره حق به جانبی به خود بگیرد. قذافی تا قبل از حمله ناتو، یک رهبر افریقایی چرخیده به طرف غرب به حساب می آمد ولی به مجرد ورود ناتو به صحنه لیبی، قذافی یک چهره حق به جانب ضد غربی به خود گرفت و به نوعی تطهیر و تبرئه شد و مواضع کسانی که او را در سرکوب انقلابیون همراهی می کردند، مستحکم تر شد. به همین دلیل تلفات انقلاب لیبی بسیار بالا رفت که این نیز خود یکی از تمایزات انقلاب لیبی با سایر انقلاب ها است. لیبی با این که کمترین جمعیت را در بین چهار کشوری که دست به انقلاب زده اند دارد، اما بالاترین میزان تلفات را داشته است.
علاوه بر این مداخله ای که نیروهای ناتو و کشورهای غربی در کار نیروهایی که بر سر کار آمده اند مانند شورای ملی انتقالی و همین طور دولت کردند، نیز بی سابقه بود. این دخالت با حضور مقامات غربی در لیبی و سوء استفاده از حضور ناتو در لیبی برای تاثیرگذاری در روند تعیین مقامات جدید صورت گرفت و از دیگر تمایزات انقلاب لیبی با دیگر انقلاب های مردمی در کشورهای عربی است.
نظر شما :