نخستین بخش از کتاب جدید هیکل درباره مبارک
نقدی بر دادگاه دیکتاتوری که رفت
دیپلماسی ایرانی : محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار مشهور مصری و جهان عرب به تازگی کتابی را با عنوان "حسنی مبارک و زمانهاش..از تریبون تا میدان" به رشته تحریر در آورده است که در آن به زندگی سیاسی مبارک و چگونگی رسیدنش به قدرت، تداوم ریاست جمهوریاش تا تظاهرات میدان التحریر و سرنگونی او میپردازد. همان طور که از عنوان کتاب پیدا است، دوران حکومت مبارک و زمانهای که باعث شد او به قدرت برسد و از تریبونهای سخنرانی به ریاست جمهوری منصوب شود تا میدان التحریر که در حقیقت انقلابی علیه او را شکل داد، موضوع اصلی این کتاب است.
روزنامه الشروق مصر روزهای پنجشنبه و روزنامه السفیر لبنان روزهای دوشنبه هر هفته با هماهنگی هیکل ،یک بخش این کتاب را منتشر میکنند. دیپلماسی ایرانی نیز در نظر دارد از امروز هر هفته در روزهای جمعه به طور مرتب بخشهای این کتاب را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان قرار دهد. هیکل برای این کتاب خود ملاحظه و مقدمهای نوشته است که ما نیز در دیپلماسی ایرانی عینا آنها را میآوریم.
اکنون نخستین بخش از کتاب هیکل تحت عنوان "حسنی مبارک و زمانهاش..از تریبون تا میدان" در اختیارتان قرار میگیرد:
ملاحظه:
در طول صفحات این کتاب خود را ملزم نمیکنم که مانند برخی افراد و نویسندگان آنچه بر زبانشان میآید یا بر قلمشان میرود حسنی مبارک را آن گونه توصیف کنم مثل کسی که از راس قدرت پایین آمده است. من اشارههای عادی خودم را مینویسم گویی که کسی نه حکومت کرده و نه قرار است کسی او را محاکمه کند.
با این که مبارک به سالن محاکمه رسید – در حالی که بر تحت پزشکی دراز کشیده بود و داخل قفس آهنی قرار داده شده بود – ولی اتهامهایی که متوجه او شد آن اتهامهایی نبود که باید نسبت به آنها توجیه میشد، بلکه شاید آخرین آنها به مثابه رئیس جمهور کشوری بود که ملت علیه او انقلاب کردند و حکومتش سقوط کرد و برکنار شد.
منطق در محاکمه هر رئیس جمهوری حکم میکند که مبتنی بر اختیاراتی باشد که باعث شده او در التزامات ملی، سیاسی و اخلاقیاش اخلال ایجاد کند و به واسطه آن اختیارات به ملتش توهین روا داشته و همین اتهامها باعث شده تا علیه او انقلاب شود.
...
محاکمه هر رئیس جمهوری – هر رئیس جمهور و هر نخستوزیری – لازم است که سیاسی و ثابت شده باشد – یا برای کاری که نکرده، باشد – مسئولیت همه اخلالها به عهده او است و حتی وعدهها و قوانینی که وضع کرده که باعث شده انقلاب صورت بگیرد. اما بدون در نظر گرفتن این اتهامها و خلاصه کردن اتهامها به تظاهراتی که در گرفته – دگرگونی اوضاع و عجله کردن برای خاتمه بخشیدن به آن قبل از آن که به مقدمه آن، و نتایج آن قبل از دلایل آن پرداخته شود، باعث میشود که این تصور ایجاد شود که اگر «مبارک»ی نمیبود و به قدرت نمیرسید و قانونی وضع نمیکرد، تظاهراتی شکل نمیگرفت و به جای آن میتوانست از ابزارهای دیگری برای حفظ امنیت عموم مردم استفاده کند و از کلیت نظام و کشور محافظت کند و او قادر میبود که قوانینی را فراتر از اختیاراتش صادر کند یا به مرحله اجرا برساند – وجود این رغبت برای نهایی کردن سریع امور، شاید ضرورتی بیشتر از آنچه انتظار میرود که در اختیارش گذاشته شود به وجود میآورد یا در بدترین شرایط باعث میشد استفاده از قدرت جنبه قانونی و مشروعیت به مقاصد او بدهد!!
برای همین پس از محاکمه سیاسیاش – و نه قبل از آن – فضای محاکمهاش تا فضای جنایی گسترش یابد و او را در بند و قفس بگذارد.
...
به این معنا محاکمه سیاسی اساسا یک ضرورت برای محاکمه جنائی یک رئیس جمهوری است، چرا که بررسی این تایید قانونی موجب میشود که بتوان به دلایل بروز انقلاب علیه او پرداخته شود و در عین حال موضوع دلایل شلیک گلوله به سوی تظاهرکنندگان و مجازاتی که در پی صدور قوانین خصمانه او در حق مردم روا میداشته و همچنین اصرارش بر استمرار خرقه استبدادی که بر تن قانون اساسی و ملت تحمیل کرده، مورد بررسی قرار گیرد!!
و از این منطق است که من در توصیف «مبارک» مثل کسی که «مخلوع شده» یا «رانده شده» یا حتی «سابق» اشاره نمیکنم بلکه هر چه در طول این صفحات میآورم اظهارات و نوشتههای عادی من است.
به هر حال باید حق مطلب ادا شود – اگر شود – من با این منطقی که در مقدمه اشاره کردم به این موضوع میپردازم و این چیزی است که من به جای «مخلوع» و «رانده شده» یا «سابق» به کار میبرم!!
در این ملاحظه خواستم قبل از هر چیز «دیدگاه» خود را و نه چیزی بیش از آن بیان کنم تا این که کسی این گونه برداشت نکند که «تهمت رعایت ادب بیش از اندازه» یا «تمسک به اصول» باعث شده تا انگیزهها از بین بروند.
نظر شما :