سیزدهمین بخش از گفت‌وگوهای آخرین وزیر خارجه قذافی با العربیه

پرونده لاکربی چگونه بسته شد

۰۷ بهمن ۱۳۹۰ | ۰۰:۴۵ کد : ۱۸۹۷۳۵۵ آسیا و آفریقا
معمر قذافی به من گفت که برادر عبدالرحمن ما را از دست این پرونده نجات بده، این پرونده ما را گیج و منگ کرده ما را از دست آن نجات بده.
پرونده لاکربی چگونه بسته شد

"خاطرات سیاسی" مجموعه برنامه‌هایی است که شبکه العربیه از نیمه‌های اکتبر سال جاری میلادی روزهای جمعه پخش می‌کند. در این برنامه، طاهر برکه، روزنامه‌نگار و خبرنگار لبنانی العربیه با چهره‌های سیاسی مطرح دنیا مصاحبه‌هایی را انجام می‌دهد که عموما بازگوکننده خاطرات آنها در دوران قبول مسئولیتشان است. خاطراتی که با همراهی و تعاملشان با رهبران سیاسی مختلف جهان همراه است. طاهر برکه نخستین برنامه خود را با عبدالرحمن شلقم، وزیر امور خارجه سابق لیبی و آخرین نماینده لیبی در سازمان ملل که تا قبل از آغاز انقلاب اخیر این کشور در این سمت بود و با آغاز انقلاب از نظام قذافی جدا شد، انجام داد که اتفاقا با قتل معمر قذافی همراه شد. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این سلسله مصاحبه‌ها را منتشر کند. تا کنون دوازده بخش از این مصاحبه‌ها پیش رویتان قرار گرفته است که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند و اکنون سیزدهمین بخش آن پیش رویتان قرار می‌گیرد:

این درباره سلاح کشتار جمعی بود، درباره پرونده لاکربی، تو قبلا در یک کنفرانس مطبوعاتی به غسان شربل در روزنامه الحیات گفتی که معتقد نیستی که آن حادثه به طور خالص ساخته و پرداخته لیبی باشد. فکر می‌کنی چه کس دیگری در آن حادثه دست داشت؟

من به تو به صراحت می‌گویم سناریویی که من در لیبی تلاش کردم بفهمم شامل دو وجه بود. یک وجه منکر می‌شد. وجه دیگری شبهه وارد می‌آورد مبنی بر این که ما دست داشته‌ایم. به یک دلیل ما تلاش کردیم تحقیق متضاد ((converter investigation انجام دهیم که به بسیاری از همکاران گفتم، بسیار عالی است ما به جایی رسیده‌ایم که می‌توانیم به نتیجه برسیم و پرونده را ببندیم. فهمیدم که اگر پرونده را بگشاییم امور تا جایی پیش خواهد رفت که حتی به معمر قذافی خواهد رسید. پس بهتر است که پرونده را ببندیم. برای این که نام‌هایی در آمد که یکی اردنی، یکی فلسطینی، یکی جبهه ملی، همچنین ]...[ بود و این شبهه وجود دارد مبنی بر این که.. من سفیر لیبی در ایتالیا بودم و با بتینو کراکسی، رهبر حزب سوسیالیست دیدار کردم و به من گفت که فردا ما به لیبی می‌آییم. من از پیش او که خارج شدم و خبر سفر او که اعلام شد، سفیر امریکا نزد او آمد و گفت به لیبی سفر نکن. اگر به لیبی سفر کنی ما به آن حمله خواهیم کرد. در آن زمان عراق کویت را اشغال کرده بود و آنها به سوریه احتیاج داشتند که یک طرف هم‌پیمانی باشد و از این رو نمی‌خواستند اتهامی را متوجه لیبی کنند. چیز دیگر این بود که آنها غرامت می‌خواستند و لیبی منابع مالی داشت که می‌توانست آن غرامت‌ها را تامین کند. لیبی متهم به دست داشتن در حوادث تروریستی بسیاری بود و می‌خواستند که آن را در تنگنا قرار دهند و سرکوبش کنند. برای این که دستگاه‌هایی که از لیبی به مالت رفته بود و کسانی که این دستگاه‌ها را آورده بودند سه بار علیه عبدالباسط ]المقرحی[ شهادت داده بودند. بونیچی خطا می‌کرد. بعدا فهمیدیم که بونیچی اموالی را پیش خودش نگه داشته است و سوئیسی که تجهیزات داده بود عذرخواهی کرد که بر من فشار بود. اما، یعنی از ترسی که از عبدالباسط وجود داشت، دستوراتی که زنش می‌داد و او اطاعت می‌کرد و او دستور می‌داد و اطاعت می‌شد و هر کس را تهدید می‌کرد می‌ترسید، یعنی چیزهای این طوری بود. من حقیقتا استنتاجی که کردم، نمی‌توانم الان جز این استنتاج کنم، این بود که لیبی نقش لجستیکی داشت. شاید عبدالباسط کیفی را جایی گذاشته باشد، مگر این که نقشی ثانوی برای لیبی در این موضوع وجود داشت.

برای چه کسی تدارک دیده شده بود؟

شاید برای ایران شاید برای سوریه شاید برای فلسطین، من نمی‌توانم تهمتی به طرفی بزنم بدون این که دلیلی داشته باشم. این دیگر تحلیل می‌شود نه اطلاعات. اما من این گونه برداشت کردم، و می‌دانی که نیروهای امنیتی همیشه مراقب بودند، حتی زمانی که من وزیر امور خارجه بودم از بسیاری از جزئیات اطلاع نداشتم، اما از گفته‌های آنها این گونه برداشت می‌کنم، به من می‌گفتند برادر عبدالرحمن فراموش کن، قصه لاکربی حل شد و تمام شد. بهشان می‌گفتم برای تاریخ بگذارید یک تحقیق متضاد انجام دهیم، اجازه بدهید ببینیم چگونه می‌توانیم آن را از سر بگیریم. حتی آزادی عبدالباسط بر اساس گزارش‌های پزشکی مشروط شد به این که با شخص عبدالباسط چیزی از سر گرفته نشود. و همه ]ارکان[ قدرت در لیبی از جمله معمر نمی‌خواستند که چیزی از سر گرفته شود. معمر قذافی به من گفت که برادر عبدالرحمن ما را از دست این پرونده نجات بده، این پرونده ما را گیج و منگ کرده ما را از دست آن نجات بده.

قذافی خودش، آن طور که در مصاحبه‌ای که با او انجام دادیم فهمیدیم، ارتباط لیبی و خودش را به این موضوع به صورت مستقیم نفی می‌کرد. درست است؟

خودش نفی می‌کرد ولی در برخی سخنرانی‌ها.. مثلا یک بار در یک سخنرانی گفت میکروفون‌ها را خاموش کنید. گفت ما به امریکایی‌ها گفتیم که ما حقتان را با پول می‌دهیم. یعنی شانشان هم‌شان حشرات، یا گوسفند است چطور می‌خواهد یک حیوان بخرد، ]آن گونه بود[ یعنی تهمتی که نفیش نمی‌کنم و افتخاری که خودم ادعایی بر آن ندارم. (با خنده) برداشت من امروز، لیبی و غیر لیبی و قذافی غیر قذافی که همه چیز تمام شده..آن‌چه برای من مهم بود که این مشکل را حل کنم. همچنین حتی اگر می‌بایست پول پرداخت می‌کردیم و حتی اگر امتیاز نفتی‌ می‌دادیم، امتیاز به شرکت‌های نفتی.

آقای عبدالرحمن آیا این لیبی بود که غرامت‌ها را به طور کامل پرداخت کرد؟

در غرامت‌هایی که لیبی پرداخت کرد بخشی از آن را همان طور که گفتم از طریق شرکت‌های امریکایی پرداخت کردیم بدین ترتیب که (concessions) برای امتیازهایی مبالغی پرداخت شد. حقیقتش برادر شکری غانم برایمان چکی آورد که در آن مبلغ یک میلیارد و 800 میلیون دلار قید شده بود..برای امتیازات.. من با معمر در جلسات چهارجانبه آن بودم.. آنها دو میلیارد دلار می‌خواستند ولی شکری 200 میلیون دلار تحفیف گرفت.. گفتم ای شکری تمامش کن اگر این همه چیز را تمام می‌کند. به من گفت به تو بزرگ‌ترین چکی که در عمرت دیده‌ای می‌دهیم. بعدا در این قضیه وقتی که مشکلی پیش آمد، یعنی ما باید در سر رسید اول 10 میلیون می‌دادیم حقیقتش ما 8 میلیون دادیم. برای این که باید یک چهار تا، یک چهار تا و یک دو تا می‌دادیم. چهار تا چهار تا به آنها دادیم، به یک باره همه‌اش را ندادیم. بعدا مشکلی پیش آمد که برادران قطری و اماراتی ]به جای ما[ پرداخت کردند و گفتند این برای ملت لیبی است. بعدا بغدادی به آنها گفت که شما را در برخی کارها مشارکت می‌دهیم ولی متاسفانه هیچ چیزی به آنها ندادند.

 

ادامه دارد... 

( ۶ )

نظر شما :