تبلور عقلانیت سیاسی در برمه
دیپلماسی ایرانی : اگر از زمامداران امروز برمه بپرسند که چه شد که صدها زندانی سیاسی را که سال ها در بند و حصر به سر می بردند، به دنبال آزادی آنگ سان سوچی آزاد کرد و به دنیای آزاد و دموکراسی چراغ سبز نشان داد، آنها بطور حتم خواهند گفت: به این نتیجه رسیده ایم که اعطای آزادی های سیاسی به معنی راضی کردن مخالفان است و جلب نظر مخالفان به بقا و تثبیت حاکمیت کمک می کند.
شاید زود و خیلی خوشبینانه باشد که بخواهیم آزادی آنگ سان سوچی رهبر مخالفان برمه و نیز آزادی 650 زندانی سیاسی این کشور را به معنی تغییر رویه کامل نظام سیاسی این کشور تلقی کنیم و این حد از آزادی ها را ضامن دموکراسی و سرآغاز احترام به حقوق شهروندی و غلتیدن این کشور به دامان راست بدانیم. اما هم شواهد و هم قرائن حکایت از آن دارند که حکومت برمه تشخیص داده است که در مقطع فعلی ورود به عقلانیت سیاسی، ضامن و عامل ثبات سیاسی خواهد بود.
اما رسیدن به مرحله عقلانیت سیاسی به آسانی میسر نیست و به ملزوماتی احتیاج دارد. نیاز اولیه برای رسیدن به این مرحله، داشتن شهامت و جسارت آزادسازی و کنار گذاشتن کوته نگری و انحصارگرایی است. اندیشمندان علوم سیاسی معتقدند، اگرچه آزادسازی اقتصادی مقدمه توسعه سیاسی و اعطای حقوق شهروندی است، ولی عقلانیت سیاسی دشوارتر از عقلانیت اقتصادی به ظهور می رسد. به بیان دیگر، توزیع قدرت بسیار سخت تر از توزیع ثروت است. عقلانیت سیاسی مستلزم در پیش گرفتن مدارا، گفتگو، احترام به دیگری، قائل شدن به برابری حقوق، تفکیک قوا، گردن نهادن به نظارت عمومی و پاسخگویی است و چنین مرامی به آسانی به دست نمی آید و شهوت قدرت همواره مانع تقسیم یا محدودیت قدرت می شود.
فرهنگ سیاسی سیاستمداران برمه طی سال های گذشته مسیر سابق را رفته است درحالی که بخشی از فرهنگ سیاسی جامعه تغییر کرده و راهی دیگر در پیش گرفته. فاصله میان دموکراسی خواهان و حاکمان در این کشور روز به روز بیشتر شده و چنین روندی بیم فروپاشی یا اعتراض عمومی و گسستی عمیق در جامعه را نزد حاکمان زنده کرده و آنها را به سمت تنها چاره ناگزیر سوق داده است. فرهنگ سیاستمداران برمه همواره یک فرهنگ ضد توسعه، استبدادی و انحصارگرا بوده است. این کشور مثل خیلی از کشورهای کمونیستی یا ایدئولوژیک، یک طرز فکر، یک تلویزیون و یک صدا را برای جامعه می پسندید و مورد تایید قرار می داد؛ این در حالی بود که بدنه ای در جامعه درحال شکل گرفتن بود و کم کم رشد می کرد که خلاف آن فکر واحد می اندیشید و صدایی دیگر از آن برمی خاست.
برمه می توانست همچنان درها را به روی جامعه اش ببندد و مانع اطلاع آنها از اوضاع جهان آزاد شود و روش ها و منش های خود را آرمانی ترین و بی نقص ترین تصور کند و بدین وسیله تبدیل به یک کره شمالی دیگر شود. عقلانیت سیاسی اینجاست که با ترس از دست دادن انحصار قدرت همراه می شود و حکومت را در دوراهه حرکت و رکود قرار می دهد.
تصویری که امروز از قرن بیست و یکم مخابره می شود و وضعیت جهان را پیش رو می گذارد، بر این گفته اندیشمندان سیاسی صحه می گذارد که گفته اند، اینکه جوامع باید پلورالیستی یا کثرت گرا باشند، تنها به غرب و کشورهای پیشرفته محدود نمی شود؛ چرا که کثرت در هر جامعه انسانی وجود دارد و محال است بتوان یک طرز فکر، یک لباس و یک رفتار مشابه را بر تن جامعه کرد.
دولتمردان سوسیالیست برمه امروز به این نتیجه رسیده اند که یکسان سازی فکری و سیاسی نه تنها ممکن نیست بلکه کتمان تمایلات متنوع می تواند به یک تهدید در کوتاه زمان یا بلندمدت تبدیل شود. با دستور عفو عمومی در برمه، اعتماد از دست رفته مخالفان تا اندازه ای بازگشته و شمه هایی از عقلانیت سیاسی در این کشور هویدا شده است. در چنین شرایطی اعتماد به جای بی اعتمادی می نشیند، رقابت سیاسی جای جمود و رخوت را می گیرد و شایستگان جای تملق گویان را تنگ می کنند و همه اینها به استحکام نظم و نظام سیاسی می انجامد.
شاید برمه از چین درس هایی گرفته و می خواهد درس هایی هم به دیگران بدهد. در جمهوری خلق چین نیز وفاداری کل کشور به یک فرد و یک حزب خاص جای خود را به اهتمام در راستای منافع ملی داد و رقابت برای تولید ثروت به توسعه همه جانبه کشور انجامید. چنین روندی رفتار حکومت را قاعده مند می کند و اصالت و فردیت شهروندان را به رسمیت می شناسد و زمینه رشد و قدرت افراد جامعه را فراهم می کند و سایه ساختار استبدادی و خودمحورانه را از فرهنگ سیاسی کشور برمی دارد. به نظر می رسد تجربه مثبت کشورهایی چون ترکیه و چین، حالا در برمه هم قابل تحقق نشان می دهد و کره شمالی، کوبا و حتی روسیه مردد میان انحصارگری و آزادسازی را به تماشا دعوت می کند.
عفو عمومی در برمه می تواند مقدمه تغییر ساختار سیاسی در این کشور باشد. نمی توان هم ساختار استبدادی داشت و هم از آزادی شهروندان سخن به میان آورد. برمه می تواند به کشوری بازتر تبدیل شود تا امنیت و ثبات سیاسی و رونق اقتصادی خود را تضمین کند و مانع ایجاد شوک های ناگهانی و بی ثباتی های داخلی شود.
نظر شما :