آرزوی بر باد رفته تعامل با تهران
اوباما شانس خود را از دست داد؟
دولت اوباما با به کارگیری اقدامات سختگیرانه علیه ایران چشمانداز تعامل به تهران را از بین برده و بیاعتمادی رهبران ایران به ایالات متحده را تقویت میکند.
دیپلماسی ایرانی : چهل و چهارمین رئیس جمهوری آمریکا در برابر ایران دچار سرگیجه شده است. راه های رفته و نرفته آقای رئیس جمهور برای برون برد بن بست با تهران در سه سال گذشته نتیجه ای در بر نداشته و همین مساله در آخرین سال حضور نخست او در کاخ سفید گریبانش را گرفته است. جمهوری خواهان او را به کاهلی متهم می کنند و دموکرات های هم کیش او سیاستش را ستایش می کنند. نشریه فارین افیرز در نگاهی به سیاست های اوباما در قبال ایران می نویسد:
"تنشها بین ایران و آمریکا بار دیگر به اوج خود رسیده است. هفته گذشته، تهران در واکنش به تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی تهدید کرد که تنگه هرمز که شریان حیاتی عبور یک پنجم منابع نفتی جهان است را مسدود میکند. با این حال باراک اوباما که برای تحریم مضاعف جمهوری اسلامی از سوی کنگره تحت فشار قرار دارد، قانون تحریم بانک مرکزی را امضاء کرد. قانونی که در صورت اجرای کامل مقدار قابل توجهی از درآمد دولت جمهوری اسلامی که از راه فروش نفت به دست میآید را کاهش خواهد داد.
این در حالی است که روند تحولات اخیر این گمانهزنی را تقویت کرده که شاید ایالات متحده به دنبال جنگ سوم در خاورمیانه باشد. اما یک مشکل بنیادین این تحولات را همچنان زیر سئوال میبرد. تحریمهای جدید دولت اوباما نشان دهنده رو به افول نهادن پارادایمی است که راهبرد سیاستگذاری روابط ایران – آمریکا را از زمان انقلاب 1979 بر عهده داشته است: ترکیبی از فشار و ترغیبکردن. علاوه بر این تصمیمگیری برای قطع رابطه با بانک مرکزی جمهوری اسلامی، تاکتیکهای آمریکا و اهداف قدیمیاش را که شامل مذاکره با ایران بر سربرنامههای هستهایاش بوده، در مقابل یکدیگر قرار داده است. به بیان بهتر ایالات متحده نمیتواند به توافق بزرگ با کشوری که اقتصادش را تحت فشار قرار داده امیدوار باشد. در شرایطی که تحریمها اقتصاد ایران را تضعیف کرده است، جمهوری اسلامی بدون تردید تلاشهایش را برای تقویت توانمندی بازدارندگی دوچندان خواهد کرد. بنابراین کاخ سفید خود را با افزایش فشارها بر ایران در فضای استراتژی تغییر رژیم در ایران قرار داده است و این در حالی است که آمریکا نفوذ اندکی در این زمینه دارد.
هم اکنون، دست کم تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی اقدامی است که در دست اجرا قرار دارد. البته در این قانون تحریمی انعطافها و معافیتهای تحریمی نیز در نظر گرفته شده و مهلتی 6 ماهه برای اجرای آن ابلاغ شده تا دولتهای خارجی بتوانند برای مثال منابع جایگزین برای نفت جمهوری اسلامی پیدا کنند. با این حال شماری از تحلیلگران بر این گمانند که این اقدام بهای نفت را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر با توجه به پیش رو بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، شاید کنگره ایدههای دیگری نیز در مورد ایران داشته باشد.
باید گفت که مقامات رسمی آمریکا در مورد چشم انداز تحریم بانک مرکزی ایران امیدوارند و تلاش میکنند که متحدانی مانند ژاپن و کره جنوبی که خریداران بزرگ نفت ایران هستند نیز این الگو را دنبال کنند. از سوی دیگر ابراز تمایل تهران برای از سرگیری مذاکرات هستهای با اعضای دائم شورای امنیت و آلمان نیز از نگاه این مقامات، نشانهای از به ثمربخشی فشارها بر جمهوری اسلامی توصیف میشود.
اما این خوشبینی اندکی غیرواقعبینانه به نظر میرسد، چرا که ایران از این پیشنهاد مذاکره به عنوان ژستی برای نشان دادن حسن نیت خود به متحدان آسیایی که عمدتا خریدار نفت هستند، استفاده میکند تا از این طریق اجماع در مورد موضعگیریهای سرسختانه علیه تهران را در میان تندروهای آمریکایی از بین ببرد. همچنین تحریمها میتواند به راهی برای مقامات تهران به منظور توجیه مشکلات اقتصادی ناشی از سوء مدیریتها در ایران تبدیل شود.
از سوی دیگر نباید از یاد برد که تهران در گذشته نیز در مقابل فشارهای اقتصادی مقاومت کرده است. برای مثال در جریان جنگ ایران و عراق،درآمد نفتی جمهوری اسلامی به زیر 6 میلیارد دلار رسید که کمتر از 10 درصد درآمد نفتی ایران در سال 2010 بود. اما در مقابل در دهه اخیر افزایش قیمت نفت، درآمد نفتی دولت تهران را به شدت افزایش داده است.
برخی در دولت اوباما بر این باورند که فشار بر ایران مانند جنگ ایران عراق میتواند کارساز باشد، چرا که تحت تاثیر فشارها این جنگ پس از 8 سال به آتشبس انجامید. اما این فرمول یک پیامد نیز به همراه دارد و آن این است که رهبران جمهوری اسلامی را در جهت دستیابی به توانمندیهای هستهای با انگیزهتر میکند.
با توجه به این موارد باید گفت گزینه نظامی علیه ایران آنگونه که نشان داده میشود، مورد توجه نیست، زیرا هیچ یک از طرفین به دنبال جنگ نیستند. ایالات متحده در شرایط خارج کردن نیروها از عراق و افغانستان قرار دارد و ایران نیز ترجیح میدهد از گزینههای دوستانهتری مانند گروههایی نظیر حزبالله استفاده کند.
آنچه باید برای دولت اوباما مورد توجه قرار گیرد این است که رویکرد کاخ سفید برای تعامل با حکومت کنونی ایران ثمربخش نیست. تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی، تصویر تندروهای ایرانی از مقاصد آمریکا را تیره و تارتر میکند. دولت اوباما با به کارگیری اقدامات سختگیرانه علیه ایران چشمانداز تعامل به تهران را از بین برده و بیاعتمادی رهبران ایران به ایالات متحده را تقویت میکند.
تهیهکننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
"تنشها بین ایران و آمریکا بار دیگر به اوج خود رسیده است. هفته گذشته، تهران در واکنش به تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی تهدید کرد که تنگه هرمز که شریان حیاتی عبور یک پنجم منابع نفتی جهان است را مسدود میکند. با این حال باراک اوباما که برای تحریم مضاعف جمهوری اسلامی از سوی کنگره تحت فشار قرار دارد، قانون تحریم بانک مرکزی را امضاء کرد. قانونی که در صورت اجرای کامل مقدار قابل توجهی از درآمد دولت جمهوری اسلامی که از راه فروش نفت به دست میآید را کاهش خواهد داد.
این در حالی است که روند تحولات اخیر این گمانهزنی را تقویت کرده که شاید ایالات متحده به دنبال جنگ سوم در خاورمیانه باشد. اما یک مشکل بنیادین این تحولات را همچنان زیر سئوال میبرد. تحریمهای جدید دولت اوباما نشان دهنده رو به افول نهادن پارادایمی است که راهبرد سیاستگذاری روابط ایران – آمریکا را از زمان انقلاب 1979 بر عهده داشته است: ترکیبی از فشار و ترغیبکردن. علاوه بر این تصمیمگیری برای قطع رابطه با بانک مرکزی جمهوری اسلامی، تاکتیکهای آمریکا و اهداف قدیمیاش را که شامل مذاکره با ایران بر سربرنامههای هستهایاش بوده، در مقابل یکدیگر قرار داده است. به بیان بهتر ایالات متحده نمیتواند به توافق بزرگ با کشوری که اقتصادش را تحت فشار قرار داده امیدوار باشد. در شرایطی که تحریمها اقتصاد ایران را تضعیف کرده است، جمهوری اسلامی بدون تردید تلاشهایش را برای تقویت توانمندی بازدارندگی دوچندان خواهد کرد. بنابراین کاخ سفید خود را با افزایش فشارها بر ایران در فضای استراتژی تغییر رژیم در ایران قرار داده است و این در حالی است که آمریکا نفوذ اندکی در این زمینه دارد.
هم اکنون، دست کم تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی اقدامی است که در دست اجرا قرار دارد. البته در این قانون تحریمی انعطافها و معافیتهای تحریمی نیز در نظر گرفته شده و مهلتی 6 ماهه برای اجرای آن ابلاغ شده تا دولتهای خارجی بتوانند برای مثال منابع جایگزین برای نفت جمهوری اسلامی پیدا کنند. با این حال شماری از تحلیلگران بر این گمانند که این اقدام بهای نفت را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر با توجه به پیش رو بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، شاید کنگره ایدههای دیگری نیز در مورد ایران داشته باشد.
باید گفت که مقامات رسمی آمریکا در مورد چشم انداز تحریم بانک مرکزی ایران امیدوارند و تلاش میکنند که متحدانی مانند ژاپن و کره جنوبی که خریداران بزرگ نفت ایران هستند نیز این الگو را دنبال کنند. از سوی دیگر ابراز تمایل تهران برای از سرگیری مذاکرات هستهای با اعضای دائم شورای امنیت و آلمان نیز از نگاه این مقامات، نشانهای از به ثمربخشی فشارها بر جمهوری اسلامی توصیف میشود.
اما این خوشبینی اندکی غیرواقعبینانه به نظر میرسد، چرا که ایران از این پیشنهاد مذاکره به عنوان ژستی برای نشان دادن حسن نیت خود به متحدان آسیایی که عمدتا خریدار نفت هستند، استفاده میکند تا از این طریق اجماع در مورد موضعگیریهای سرسختانه علیه تهران را در میان تندروهای آمریکایی از بین ببرد. همچنین تحریمها میتواند به راهی برای مقامات تهران به منظور توجیه مشکلات اقتصادی ناشی از سوء مدیریتها در ایران تبدیل شود.
از سوی دیگر نباید از یاد برد که تهران در گذشته نیز در مقابل فشارهای اقتصادی مقاومت کرده است. برای مثال در جریان جنگ ایران و عراق،درآمد نفتی جمهوری اسلامی به زیر 6 میلیارد دلار رسید که کمتر از 10 درصد درآمد نفتی ایران در سال 2010 بود. اما در مقابل در دهه اخیر افزایش قیمت نفت، درآمد نفتی دولت تهران را به شدت افزایش داده است.
برخی در دولت اوباما بر این باورند که فشار بر ایران مانند جنگ ایران عراق میتواند کارساز باشد، چرا که تحت تاثیر فشارها این جنگ پس از 8 سال به آتشبس انجامید. اما این فرمول یک پیامد نیز به همراه دارد و آن این است که رهبران جمهوری اسلامی را در جهت دستیابی به توانمندیهای هستهای با انگیزهتر میکند.
با توجه به این موارد باید گفت گزینه نظامی علیه ایران آنگونه که نشان داده میشود، مورد توجه نیست، زیرا هیچ یک از طرفین به دنبال جنگ نیستند. ایالات متحده در شرایط خارج کردن نیروها از عراق و افغانستان قرار دارد و ایران نیز ترجیح میدهد از گزینههای دوستانهتری مانند گروههایی نظیر حزبالله استفاده کند.
آنچه باید برای دولت اوباما مورد توجه قرار گیرد این است که رویکرد کاخ سفید برای تعامل با حکومت کنونی ایران ثمربخش نیست. تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی، تصویر تندروهای ایرانی از مقاصد آمریکا را تیره و تارتر میکند. دولت اوباما با به کارگیری اقدامات سختگیرانه علیه ایران چشمانداز تعامل به تهران را از بین برده و بیاعتمادی رهبران ایران به ایالات متحده را تقویت میکند.
تهیهکننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :