دولت ملی عراق بر لبه تیغ
حرکت دولت ملی عراق بر لبه تیغ
منظور از حرکت دولت ملی عراق بر لبه تیغ یا طرح این عنوان این است که در زمینه وضعیت سیاسی – امنیتی و اجتماعی کنونی عراق دو دیدگاه وجود دارد:
1. عده ای با دیدگاه بدبینانه بر این باورند که حرکتهای فعلی در این کشور ممکن است منجر به شکلگیری جنگ داخلی شدیدی شود که بعدها مدیریت و کنترل آن هم کار آسانی نباشد.
2. دیدگاه دوم که نسبت به طیف قبلی دیدگاه خوشبینانهتری است، معتقدند که روند سیاسی دولت- ملت سازی در عراق نوین با فراز و نشیبهایی همراه است. این روند کاملا رو به جلو، روندی تکمیلی و تکوینی است. بنابراین این میزان از هزینههای فعلی که دولت و مردم متحمل میشوند هزینههایی است که طبیعی و متعارف بوده و در مجموع در میان مدت و بلند مدت شاهد عراقی آزاد، آباد، مستقل، مقتدر و عراق تبدیل شده به قدرت تعیینکننده منطقهای در قلب خاورمیانه خواهیم بود.
من به عنوان یک کارشناس بیشتر با گروه دوم همنظر هستم. چراکه قطعنظر از مسایل مختلف که به شرح و بسط بخشی از آن خواهیم پرداخت، این روند کاملا رو به جلویی است و بسیاری از این اتفاقها کاملا طبیعی است و بسیاری از آنها نیز قابل پیشبینی بوده و میباشد.با توجه به حوادث اخیر باید بر چند نکته تاکید کرد:
1.خروج نیروهای امریکایی
بر اساس قطعنامههای سازمان ملل و توافقنامه امنیتی دولت ملی عراق با ایالات متحده امریکا و الزامات شرایط داخلی جامعه امریکا همچون اتفاقات وال استریت و به عبارت دیگر فشار افکارعمومی بر دولتمردان امریکایی، مجموعا امریکاییها با دولت ملی عراق به این نتیجه رسیدند که نیروهای خود را از عراق خارج کنند. اما این خروج ملاحظاتی دارد. به این معنا که آنها مصر هستند تا به کشورهای منطقه و دولتمردان عراق این مساله را دیکته کنند که شاهد بودید زمانی که ما از عراق خارج شدیم شما هنوز با اتکا به نیروهای امنیتی داخلی خود آمادگی تامین امنیت در کشور را نداشتید. این در حالی است طرف دیگر که دولت ملی عراق است سعی دارد تا اثبات کند که از این توان برخوردار است.
مسایل دیگری ذیل خروج نیروهای امریکایی وجود دارد که باید به آنها توجه داشت: الف- بعثیزدایی در این کشور به طور کامل صورت نگرفته و بخش قابل توجهی از بعثیهای سابق هنوز در ساختارهای امنیتی و نظامی در سطوح مختلف حضور دارند. همچنین باید اذعان داشت که برخی از همان بعثیها نیز به دنبال این هستند تا به تدریج برای مردم این نکته اثبات شود که دولت از کارآمدی لازم برخوردار نیست.
ب- فرماندهان و مسوولان امنیتی و نظامی سیاسی هنوز از تجارب سنگین و قابل اعتنایی هم از حیث آموزشهای مربوطه و هم از حیث تجارب عملی برخوردار نیستند.
ج- قطع نظر از برخی اقدامات تروریستی که در گذشته از جانب سازمانهایی همچون القاعده و دیگران اتفاق می افتاد، باید اذعان داشت که اقدامات گروه تروریستی فعلی بیشتر متاثر از کنشها و واکنشهای درونسیستمی خودشان است. یعنی ناشی از اختلافاتی است که میان شیعیان و سنیها و دیگر طیفهای سیاسی و اجتماعی وجود دارد. بنابراین برخی از عوامل بیرونی منجر به تولید خشونت شده که تا حدودی هم کنترل شده است،برای مثال میتوان به تاکید مسوولین عراقی به کنترل مرزهایشان با همسایگان از جمله ایران اشاره کرد که طبق آخرین اطلاعات مرز شلمچه بسته است و باید تعداد قابل توجهی از زائران ایرانی به ایران بازگردند تا مرزها باز شود.
بنابراین میتوان گفت سازمانهایی همچون القاعده دیگر تاثیری ندارند، اما حقیقت این است که امروزه جنگ برای قدرت در داخل عراق شکل گرفته است.
در مجموع خروج نیروهای امریکایی ملاحظاتی داشت که به بخشی از آنهااشاره شد. یعنی خروج این نیروها در مجموع عاملی جهت افزایش برخی از خشونتها در این کشور بوده است.
2. بالاگرفتن اختلافها میان مالکی و طارق الهاشمیاز فردای برگزاری انتخابات مجلس ملی عراق و اشغال کرسیها که در نهایت منجر به قدرت رسیدن ابواسراء المالکی شد و شورای راهبردی مشابه مجمع تشخیص مصلحت نظام در ایران را نیز تشکیل دادند. همچنین نقش یا سهمی از این کیک قدرت را نیز به ایاد علاوی دادند که علاوی هم پس از مدتی به این نتیجه رسید که این نقش فرمالیته بوده و همه قدرت در دست رئیس دولت است. این واقعیت منجر به افزایش سطح اختلافات دو طیف شد که اعضای العراقیه به نشانه اعتراض در پارلمان حضور پیدا نکردند. این اعتراض به نشانه همدردی آنها با آقای طارق الهاشمی بوده که چرا با او چنین برخوردی شده و وی مجبور به فرار شده است. به دلیل آنکه باید به طریق اولی اینچنین تعبیر کرد که برخورد با طارق الهاشمی به عنوان نمادی از سکولاریسم، این معنا را در سطوح پایین قاعده عراق پیدا میکند. بنابراین این چالش جدی است .
3. کارآمدی، در محک امتحانمخالفین دولت ملی شامل مخالفین خارج از مرزهای عراق یعنی کشورهایی که با این دولت اختلاف دارند همانند اردن وامریکا و بخشی از قدرت در ترکیه و برخی از اکراد و همچنین برخی از مخالفین داخلی است. آنها قصد دارند تا در سطح افکارعمومی و در سطح منطقه کارآمدی مجموعه حاکمیت به ویژه دولت نوری المالکی را به چالش بکشند و یا آن را زیر سوال ببرند. کارآمدی در زمینههای مختلفی از جمله: استقرار تولید و بازتولید امنیت، استقرار عدالت، آزادیهای مدنی و ارائه کالاها و خدمات به تودههای مردم جهت تامین معیشت حداقلی و در یک کلام جلو بردن روند نوسازی و بازسای عراق نوین است. این مساله نیز یکی دیگر از عوامل آتشافزاست.
4. حمایت آشکار و پنهان اکراد از الهاشمیباید اذعان داشت گرچه دو حزب کردستان عراق یعنی اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی رئیس جمهور و حزب دموکرات به رهبری مسعود بارزانی بر سر منافع منطقه کردستان و مسایل کلان به یک استراتژی وحدتبخش قابل اعتنا و اتکایی رسیدند و این استراتژی به موفقیت قابل توجهی رسیده و در حال نهادسازی میباشند، اما طبعا در برخی از زمینهها اختلافاتی وجود دارد. از جمله اینکه شاید در شرایط فعلی از آنجاییکه آقای جلال طالبانی در نقش ریاست جمهور است تا حدی ملزم به همکاری با رئیس دولت یعنی آقای مالکی است، اما از سوی دیگر آقای مسعود بارزانی که رئیس حکومت شبه خودمختار کردستان عراق میباشد همگراییهای نانوشتهای با آقای طارق الهاشمی دارد. بنابراین چنین همگراییها و اختلافاتی مجموعه عواملی است که به عنوان متغیرهای تاثیرگذار در معادلات فعلی عراق قابل توجه و تحلیل میباشد.
نظر شما :