لزوم اجتناب از خودتحریمی
ایران ریشه های سیاسی تحریم را مداوا کند
دیپلماسی ایرانی با دکتر مهدی فاخری مشاور امورسازمانهای بینالمللی اتاق بازرگانی ایران، درباره تغییر بازار نفت جهانی از یک سو و تاثیر تحریم بر بازار تجارت ایران با دیگر کشورها گفتگویی داشت که در زیر میخوانید:
دیپلماسی ایرانی : تحریم ایران در صدر اخبار بین المللی قرار دارد. موج تشدید این تحریم ها از قریب به دو سال پیش شدت گرفته و گویا غربی ها ترمزی برای متوقف کردن آن قایل نشده اند. با این وجود زمانی که دولتمردان ایرانی از بستن تنگه هرمز به تلافی سخن می گویند همگان از اما و اگرها سخن می گویند و رفتار تهران را غیرمنطقی می خوانند. با اینهمه تهدید لفظی ایران تا بدان جا تاثیر گذار بود که در نخستین ساعات پس از طرح آن سبب بالا رفتن قیمت نفت در نیویورک شد. قیمت نفت با افزایش یک دلار و ۶۱ سنت به ۱۰۱ دلار و ۲۹ سنت رسیده است که دستهای پنهان تهدید ایران به تحریم نفت هم در آن دیده میشود. دیپلماسی ایرانی با دکتر مهدی فاخری مشاور امورسازمانهای بینالمللی اتاق بازرگانی ایران، درباره تغییر بازار نفت جهانی از یک سو و تاثیر تحریم بر بازار تجارت ایران با دیگر کشورها گفتگویی داشته است که در زیر میخوانید:
آیا یکی از دلایل اصلی بالا رفتن قیمت نفت در امریکا، تهدید ایران به بستن تنگه هرمز است و یا دلایل دیگری همچون تغییر فصل و متقارن شدن با کریسمس هم مزید بر علت شده است؟
همانطور که اشاره کردید یکی از دلایل افزایش قیمت نفت، فصل است،اما دلیل دیگر این است که تهدید تحریم نفت ایران سبب شد که برخی از مشتریان نفت ایران از جمله چین،هند و برخی از مشتریان سنتی ما همچون ژاپن برای خرید نفت از منابع دیگر وارد بازار شدند که همین امرنیز سبب افزایش قیمت نفت شده است.
نکته سوم هم میتواند تهدید ایران در بستن تنگه هرمز باشد که به طور قطع شوک روانی به بازار وارد کرده است، اما این مساله گذرا خواهد بود و اگر اتفاقی نیفتد قیمتی که متناسب با این شوک روانی بالا رفته نیز به همان میزان گذشته برخواهد گشت.
اما نکته قابل توجه این است که آیا بستن تنگه هرمز از سوی دو طرف به صورت جدی مورد بحث قرار گرفته و یا تنها به شکل مانور نظامی و تبلیغاتی بوده است. همچنین مساله مهم دیگری که نباید از نظر دور داشت وضعیت بحرانی اقتصادی کشورهای غربی است که همین امر نیز خودبخود هم بر تقاضای نفت آنها تاثیرگذار است و هم بر امکان تولید کشورهای صادر کننده به آن بازارهایی همچون چین و هند و دیگر کشورهای آسیای جنوب شرقی.
با توجه به مجموعه این مسایل و پیشبینیهای منفی که نسبت به اوضاع اقتصادی غرب وجود دارد، میتوان گفت که اگر تهدید ایران سبب افزایش قیمتها شده باشد، قیمت به وضع سابق برمیگردد، اما اگر موضوع خرید نفت توسط چین، هند، ژاپن و کره و کشورهایی که به شکل سنتی از ایران نفت خریداری میکردند، ادامه پیدا کند، نشان دهنده آن است که تهدید ایران جدی گرفته شده و همه سعی در جایگزین کردن آن دارند.
اگر نفت ایران تحریم شود، قیمت نفت در اروپا افزایش پیدا خواهد کرد. تا چه اندازه پیشبینی میکنید که عربستان میزان تولید خود را برای به تعادل رساندن قمیت، افزایش دهد؟
پیش از آنکه این تهدیدها را عملی و یا حتی بیان کنند، هماهنگیهایی با کشورهای صادرکننده نفت غیر عضو اوپک و برخی از کشورهای عضو همچون عربستان انجام دادهاند. این امر بدان معنا نیست که هر کشوری هر زمانی که اراده کند بتواند میزان تولید و صادرات خود را ۲۰ درصد افزایش دهد. این روند هم زمان خواهد برد و شاید همین افزایش قیمت و واکنش بازار نیز به همین دلیل است. اما میتوان حدس زد که هماهنگیهایی قبلا انجام شده و لابی نفتی این کشورها در تماس با یکدیگر بودند و پس از بررسیهای انجام شده این تهدید را علنی کرده و به صورت جدی پیگیری میکنند.
اگر تاثیر این تهدیدها را بر اقتصاد داخلی ایران هم بررسی کنیم، معاون اول رییس جمهوری ایران بدون نام بردن مستقیم از امارات، این کشور کوچک را مسبب بالا و پایین بردن قیمت دلار در ایران دانسته است.شما علت اساسی این افزایش را چه میدانید؟
خیر، من اینگونه به افزایش قیمت دلار نگاه نمیکنم. نکته اول اینکه ثبات بازار ارزی ایران بهم خورده است و با سیاستهایی که در پیش گرفته شده متاسفانه اطمینان از بازار رخت بسته است.این امر سبب می شود که هر شایعه و خبری به شدت بازار را تهییج کرده و تحت تاثیر قرارمیدهد.
نکته دوم این است که امارات نزدیک به دو سه سالی است که بر تبادلات ارزی و کالایی با ایران کنترل شدیدی اعمال میکند،بنابراین این تصمیم جدید از گذشته قابل پیشبینی بوده و دولتمردان باید تمهیداتی برای آن میاندیشیدند.
نکته سوم این است که نه خود امارات بلکه اگر امارات به عنوان کانال اصلی ورود کالا تحت تاثیر قرار بگیرد، طبیعتا تجارت ایران با جهان را تحتالشعاع قرار خواهد داد. بنابراین بیشتر نگرانی جامعه جهانی از بسته شدن این مبدا ورود و خروج است. تا اینکه امارات تصمیم کرفته باشد تا چنین فرایندی اتفاق بیفتد.
نکته چهارم هم این است که شوک اصلی را ایران وارد کرد. بنابراین به نظر میرسد که ایران در شرایط تحریم نباید جامعه تجاری و خود را به نوع دیگر خودتحریمی کند. بدین معنا که تحریمهای خارجی به اندازه کافی فشار و تهدید بر ایران دارند و خود ما نباید با اتخاذ تصمیمهایی این فشار را بیشتر کنیم.
به طور خلاصه باید گفت تمامی این مسایل در کنار هم است، یعنی از یک طرف تحریمها فشار میآورند و از سوی دیگر کشورهای غربی همچون انگلیس و امریکا تحریمهای خود را بیشتر کردهاند. در نتیجه کشورهای دیگری که با ایران روابط تجاری دارند باید محاسبه هزینه و منفعت کنند تا ببینند که تا چه اندازه روابط تجاری آنها با ایران برای آنها سود خواهد داشت. حداقل برای امارات سود بسیاری خواهد داشت و به همین دلیل است که تا به امروز هم این کانال باز بوده است، اما در نهایت ممکن است اگر فشارها از بیرون زیاد شود، مجبور به انتخاب شوند. این امر بدان معنا نیست تصمیمی که امارات گرفته درست است، برعکس به باور من این تصمیم احساسی گرفته شده است.اما چه تصمیم احساسی و چه عقلایی، نتیجه آن هزینههای بیشتر برای جامعه تجاری ایران و مردم خواهد بود.
بنابراین باید موضوع را از این زاویه مورد بررسی قرار دهیم که چگونه باید این مشکلات را حل کرد.واقعیت این است که نمیتوان به جنبههای اقتصادی تحریم پرداخت بدون آنکه به جنبههای سیاسی آن توجه کرد. آنچه که در طول این سالها انجام شده پرداختن به جنبههای اقتصادی تحریم بوده است. در حالیکه دلایل اصلی آن بحثهای غیراقتصادی است و باید فکری اندیشیده تا حل شود. چراکه در غیر اینصورت یک روز ۲۷ کشور اروپا و روز دیگر امریکا و کانادا و استرالیا تحریم میکنند. یعنی تا زمانیکه زمینه تحریم ازبین نرود، هر سیاستی هم اتخاذ شود، این سیاستها کوتاه مدت خواهد بود و نمیتواند اطمینان لازم را به بازار برگرداند.
از یک سو ایران از تحریمها متضرر میشود و از سوی دیگر کشورهایی که با ایران روابط تجاری خوبی داشتند. به نظر شما تا چه اندازه کشوری همچون کانادا از این تحریمها متضرر شده است؟
اگر کمی به اعداد و ارقام جهانی نگاه کنیم، نظرمان در این مورد عوض خواهد شد.سرمایهگذاری خارجی در جهان کند شده است و کانادا نیز همانند دیگر کشورهاست. همچنین سرمایه ایران در مقایسه با سرمایه جهانی که تا سه سال پیش به۶ تریلیون دلار میرسید، رقمی نیست. و اگر اینگونه بود به طور قطع دولت کانادا با احتیاط بیشتری رفتار خود را تنظیم میکرد.
باید یادآوری کرد که جمع تجارت خارجی ایران ۱۲۰ میلیارد دلار است، بنابراین اگر این میزان را در جدول جهانی مقایسه کنیم، تقریبا میزانی نزدیک به صفر است. یعنی فکر نکنیم که تجارت ایران میتواند تجارت جهان را متحول کند. البته تاثیر دارد و هیجان و التهاب به بازار وارد خواهد کرد، اما اینکه سرمایهگذاران ایرانی سرمایهگذاری خود را در کانادا متوقف کردند و دولت کانادا ممکن است بسیار متضرر شود، بسیار بعید به نظر میرسد. شاید یک یا دو درصد تاثیرگذار باشد.همچنین اگر بهای اقتصادی آن تا این اندازه مهم و حیاتی بود قطعا کاناداو امریکا با این سرعت و شدت فشار تحریمها را بر ایران افزایش نمیدادند.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
آیا یکی از دلایل اصلی بالا رفتن قیمت نفت در امریکا، تهدید ایران به بستن تنگه هرمز است و یا دلایل دیگری همچون تغییر فصل و متقارن شدن با کریسمس هم مزید بر علت شده است؟
همانطور که اشاره کردید یکی از دلایل افزایش قیمت نفت، فصل است،اما دلیل دیگر این است که تهدید تحریم نفت ایران سبب شد که برخی از مشتریان نفت ایران از جمله چین،هند و برخی از مشتریان سنتی ما همچون ژاپن برای خرید نفت از منابع دیگر وارد بازار شدند که همین امرنیز سبب افزایش قیمت نفت شده است.
نکته سوم هم میتواند تهدید ایران در بستن تنگه هرمز باشد که به طور قطع شوک روانی به بازار وارد کرده است، اما این مساله گذرا خواهد بود و اگر اتفاقی نیفتد قیمتی که متناسب با این شوک روانی بالا رفته نیز به همان میزان گذشته برخواهد گشت.
اما نکته قابل توجه این است که آیا بستن تنگه هرمز از سوی دو طرف به صورت جدی مورد بحث قرار گرفته و یا تنها به شکل مانور نظامی و تبلیغاتی بوده است. همچنین مساله مهم دیگری که نباید از نظر دور داشت وضعیت بحرانی اقتصادی کشورهای غربی است که همین امر نیز خودبخود هم بر تقاضای نفت آنها تاثیرگذار است و هم بر امکان تولید کشورهای صادر کننده به آن بازارهایی همچون چین و هند و دیگر کشورهای آسیای جنوب شرقی.
با توجه به مجموعه این مسایل و پیشبینیهای منفی که نسبت به اوضاع اقتصادی غرب وجود دارد، میتوان گفت که اگر تهدید ایران سبب افزایش قیمتها شده باشد، قیمت به وضع سابق برمیگردد، اما اگر موضوع خرید نفت توسط چین، هند، ژاپن و کره و کشورهایی که به شکل سنتی از ایران نفت خریداری میکردند، ادامه پیدا کند، نشان دهنده آن است که تهدید ایران جدی گرفته شده و همه سعی در جایگزین کردن آن دارند.
اگر نفت ایران تحریم شود، قیمت نفت در اروپا افزایش پیدا خواهد کرد. تا چه اندازه پیشبینی میکنید که عربستان میزان تولید خود را برای به تعادل رساندن قمیت، افزایش دهد؟
پیش از آنکه این تهدیدها را عملی و یا حتی بیان کنند، هماهنگیهایی با کشورهای صادرکننده نفت غیر عضو اوپک و برخی از کشورهای عضو همچون عربستان انجام دادهاند. این امر بدان معنا نیست که هر کشوری هر زمانی که اراده کند بتواند میزان تولید و صادرات خود را ۲۰ درصد افزایش دهد. این روند هم زمان خواهد برد و شاید همین افزایش قیمت و واکنش بازار نیز به همین دلیل است. اما میتوان حدس زد که هماهنگیهایی قبلا انجام شده و لابی نفتی این کشورها در تماس با یکدیگر بودند و پس از بررسیهای انجام شده این تهدید را علنی کرده و به صورت جدی پیگیری میکنند.
اگر تاثیر این تهدیدها را بر اقتصاد داخلی ایران هم بررسی کنیم، معاون اول رییس جمهوری ایران بدون نام بردن مستقیم از امارات، این کشور کوچک را مسبب بالا و پایین بردن قیمت دلار در ایران دانسته است.شما علت اساسی این افزایش را چه میدانید؟
خیر، من اینگونه به افزایش قیمت دلار نگاه نمیکنم. نکته اول اینکه ثبات بازار ارزی ایران بهم خورده است و با سیاستهایی که در پیش گرفته شده متاسفانه اطمینان از بازار رخت بسته است.این امر سبب می شود که هر شایعه و خبری به شدت بازار را تهییج کرده و تحت تاثیر قرارمیدهد.
نکته دوم این است که امارات نزدیک به دو سه سالی است که بر تبادلات ارزی و کالایی با ایران کنترل شدیدی اعمال میکند،بنابراین این تصمیم جدید از گذشته قابل پیشبینی بوده و دولتمردان باید تمهیداتی برای آن میاندیشیدند.
نکته سوم این است که نه خود امارات بلکه اگر امارات به عنوان کانال اصلی ورود کالا تحت تاثیر قرار بگیرد، طبیعتا تجارت ایران با جهان را تحتالشعاع قرار خواهد داد. بنابراین بیشتر نگرانی جامعه جهانی از بسته شدن این مبدا ورود و خروج است. تا اینکه امارات تصمیم کرفته باشد تا چنین فرایندی اتفاق بیفتد.
نکته چهارم هم این است که شوک اصلی را ایران وارد کرد. بنابراین به نظر میرسد که ایران در شرایط تحریم نباید جامعه تجاری و خود را به نوع دیگر خودتحریمی کند. بدین معنا که تحریمهای خارجی به اندازه کافی فشار و تهدید بر ایران دارند و خود ما نباید با اتخاذ تصمیمهایی این فشار را بیشتر کنیم.
به طور خلاصه باید گفت تمامی این مسایل در کنار هم است، یعنی از یک طرف تحریمها فشار میآورند و از سوی دیگر کشورهای غربی همچون انگلیس و امریکا تحریمهای خود را بیشتر کردهاند. در نتیجه کشورهای دیگری که با ایران روابط تجاری دارند باید محاسبه هزینه و منفعت کنند تا ببینند که تا چه اندازه روابط تجاری آنها با ایران برای آنها سود خواهد داشت. حداقل برای امارات سود بسیاری خواهد داشت و به همین دلیل است که تا به امروز هم این کانال باز بوده است، اما در نهایت ممکن است اگر فشارها از بیرون زیاد شود، مجبور به انتخاب شوند. این امر بدان معنا نیست تصمیمی که امارات گرفته درست است، برعکس به باور من این تصمیم احساسی گرفته شده است.اما چه تصمیم احساسی و چه عقلایی، نتیجه آن هزینههای بیشتر برای جامعه تجاری ایران و مردم خواهد بود.
بنابراین باید موضوع را از این زاویه مورد بررسی قرار دهیم که چگونه باید این مشکلات را حل کرد.واقعیت این است که نمیتوان به جنبههای اقتصادی تحریم پرداخت بدون آنکه به جنبههای سیاسی آن توجه کرد. آنچه که در طول این سالها انجام شده پرداختن به جنبههای اقتصادی تحریم بوده است. در حالیکه دلایل اصلی آن بحثهای غیراقتصادی است و باید فکری اندیشیده تا حل شود. چراکه در غیر اینصورت یک روز ۲۷ کشور اروپا و روز دیگر امریکا و کانادا و استرالیا تحریم میکنند. یعنی تا زمانیکه زمینه تحریم ازبین نرود، هر سیاستی هم اتخاذ شود، این سیاستها کوتاه مدت خواهد بود و نمیتواند اطمینان لازم را به بازار برگرداند.
از یک سو ایران از تحریمها متضرر میشود و از سوی دیگر کشورهایی که با ایران روابط تجاری خوبی داشتند. به نظر شما تا چه اندازه کشوری همچون کانادا از این تحریمها متضرر شده است؟
اگر کمی به اعداد و ارقام جهانی نگاه کنیم، نظرمان در این مورد عوض خواهد شد.سرمایهگذاری خارجی در جهان کند شده است و کانادا نیز همانند دیگر کشورهاست. همچنین سرمایه ایران در مقایسه با سرمایه جهانی که تا سه سال پیش به۶ تریلیون دلار میرسید، رقمی نیست. و اگر اینگونه بود به طور قطع دولت کانادا با احتیاط بیشتری رفتار خود را تنظیم میکرد.
باید یادآوری کرد که جمع تجارت خارجی ایران ۱۲۰ میلیارد دلار است، بنابراین اگر این میزان را در جدول جهانی مقایسه کنیم، تقریبا میزانی نزدیک به صفر است. یعنی فکر نکنیم که تجارت ایران میتواند تجارت جهان را متحول کند. البته تاثیر دارد و هیجان و التهاب به بازار وارد خواهد کرد، اما اینکه سرمایهگذاران ایرانی سرمایهگذاری خود را در کانادا متوقف کردند و دولت کانادا ممکن است بسیار متضرر شود، بسیار بعید به نظر میرسد. شاید یک یا دو درصد تاثیرگذار باشد.همچنین اگر بهای اقتصادی آن تا این اندازه مهم و حیاتی بود قطعا کاناداو امریکا با این سرعت و شدت فشار تحریمها را بر ایران افزایش نمیدادند.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :