انتقاد نویسنده آمریکایی از جنگ افروزی علیه ایران
چرا صلح از جنگ خطرناک تر است آقایان؟
استفان والت نویسنده فارین پالیسی تلاش تندروهای غربی برای توجیه حمله پیشگیرانه به تهران را به باد انتقاد می گیرد
دیپلماسی ایرانی : اگر میخواهید مثالی از درسنامهای جنگافروز بخوانید که با عنوان " تحلیل " مبدل شده است، مقاله ماتیو کرونیگ در فارن افیرز با تیتر " زمان حمله به ایران است، چرا حمله به ایران گزینه خیلی بدی نخواهد بود؟" مراجعه کنید. این مقاله یک مدافعه بسیار ضعیف است و بیشتر تعجبآور. چراکه کرونیگ محقق زیرکی است که در گذشته کارهای خوبی انجام دادهاست.
یک قاعده قدیمی و ساده برای ایجاد پرونده جنگ وجود دارد، خصوصا جنگ پیشگیرانه.جنگی که خطر و تهدیدی در حال رشد و وخیم شدن را به تصویر می کشید، و سپس سعی میکنید مردم را متقاعد کنید که اگر همین حالا حرکتی انجام ندهید اتفاقات وحشتناکی در پیش رو خواهد بود. ( آیا هشدارهای شرمآور کاندالیزا رایس وزیر امور خارجه وقت دولت جورج بوش در مورد بمب هستهای صدام حسین را به خاطر دارید؟) تمام این مراحل نیاز به کمی تخیل و تمایل به فرض بدترینها دارد.
دوم، شما باید خوانندگان را متقاعد کنید که هزینهها و خطرات ناشی از جنگ آنقدرها هم بزرگ نیست. اگر میخواهید به نظر پخته و معقول به نظر برسید، یادآور شوید که خطرات و حملات متقابل در بر خواهد داشت .اما بعد وقتی تمام سعیتان را میکنید که اعتراضها و تاکید بر اینکه تمام راهها خطرات را به حداقل میرسانند، به طور خلاصه: در قدم اول شما یک چشمانداز غمانگیز و خشن از عواقب ناشی از سستی را نشان میدهید، در قدم دوم به یک خوشبینی تخطیناپذیر درباره اینکه جنگ چگونه برگزار خواهد شد، میرسید.
مقاله کرونیگ این نقشه را به خوبی دنبال میکند. او فرض میکند که ایران بیپروا برای دستیابی به سلاح هستهای ( نه فقط قابلیت بالقوه که در صورت نیاز یک سلاح تولید کند) تلاش میکند، و احتمال میدهد که به زودی از این مرحله عبور خواهد کرد. توجهی به این موضوع ندارد که ایران چندین دهه است که برنامه هستهای داشته و همچنان سلاح هستهای در دست ندارد، و اینکه هم در سال 2007 و 2011 برآوردهای اطلاعاتی ملی نتیجه گرفته است که هیچگونه شواهد قطعی درباره اینکه ایران در حال دستیابی به سلاح اتمی است وجود ندارد. او همچنین بدون در دست داشتن حتی یک مدرک، فرض میکند که ایران مسلح به سلاح هستهای عواقب ژئوپولیتیک فراگیری را متحمل همگان خواهد کرد. برای مثال میگوید، در حال حاضر کشورهای دیگر موضع وفاداری خود را به سمت تهران تغییر میدهند، اما حتی یک مثال هم ارائه نمیدهد و یا توضیح اینکه تغییر موضع ادعا شده چه ارتباطی با برنامه هستهای ایران دارد.
او همچنین اعلام کرد " ایران با تکیه بر قدرت اتمی خود میتواند هرگونه ابتکار عمل سیاسی و یا نظامی ایالاتمتحده را در خاورمیانه با جنگ هستهای تهدید کند." این جمله به چه معنا است؟ اگر این تصورات خیالی حقیقت داشت، چطور در طول جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی سابق دست به چنین اقداماتی نزد، و چطور قدرتهای هستهی دیگر تهدیدهای مشابه امروز را، زمانی که با یک مورد خاص از طرحهای آمریکا مخالف بودند، پیاده نکردند؟ دلیلش ساده است، تهدید به جنگ هستهای علیه ایالات متحده معتبر نخواهد بود مگراینکه کشوری مایل به خودکشی ملی باشد، حتی کرونیگ تصدیق میکند که تهران قصد از جان گذشتگی ندارد. سلاحهای هستهای برای جلوگیری از حمله به قلمرو خود ( و شاید قلمرو متحدان بسیار نزدیک ) خوب است، فقط همین.
برای باج گیری، اعمال فشار دیپلماسی و مسائل دیگر خوب نیست و اگر هشدارهای کرونیگ در رابطه با اینکه سلاح هستهای ایران منجر به دستیابی دیگران به سلاح هستهای خواهد شد، بنابراین در نهایت ایالات متحده، اسرائیل و برخی دیگر از همسایگان از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری خواهند کرد.
کرونیگ همچنین اعلام کرد که ایران مسلح به سلاح هستهای، ایالات متحده را وادار به استقرار واحدهای دریایی و زمینی و بالقوه سلاحهای هستهای در سراسر خاورمیانه، به منظور حفظ یک نیروی بزرگ در این منطقه برای دهههای آینده خواهد کرد. اما چرا؟ کل بودجه دفاع ایران تنها حدود 10 میلیارد دلار در سال است( در مقایسه با حدود 700 میلیارد دلار پولی که ایالات متحده صرف دفاع ملی خود میکند) بنابراین برخلاف آنچه کرونیگ تصور میکند، جلوگیری و یا به حساب آوردن ایران- به عنوان یک قدرت هستهای- تاثیر زیادی بر فشارهای دفاع ایالات متحده وارد نمی کند. خلیج فارس درحال حاضراز نقطه نظر نظامی دریاچه آمریکایی است، و واشنگتن در حال حاضر هزاران سلاح هستهای در زرادخانه خود دارد.
نکته کلیدی دیگر این است که کرونیگ به هیج عنوان سوالات مهم و مسلمی که هر پژوهشگر با مدرک دکتری باید پیشکشیده و به شیوهای ماهرانه بررسی کند را مطرح نکرد. در عوض مقاله او نمونه خوبی از بدترین مورد تحلیل است، تفسیر او این معنی را میرساند که صلح خطرناکتر از جنگ خواهد بود.
حال اگر ایران برخی از تسهیلات خود را پنهان کرده باشد چه؟ کرونیگ تصور میکند چنین نگرانیهایی غلوآمیز است، به دلیل اینکه سازمان اطلاعاتی آمریکا بسیار متبحر است. پس تسهیلات تقویت شده و حفاظت شده چطور؟ کرونیگ معتقد است که موانع غیرقابل عبوری نیستند و در هر صورت تسهیلات بسیاری وجود دارد که آسیبپذیر هستند.
آیا تلفات غیرنظامی نیز وجود دارد؟ خوب، بله، اما " واشنگتن باید قادر به محدود کردن تلفات غیرنظامی در هر جنگ باشد." حالا اگر ایران با شلیک موشک به متحدان ایالات متحده، و همچنین به متحدان خود سفارش کند که به اسرائیل حمله کنند و یا تنگه هرمز را بر روی محمولههای نفت ببندد چه؟ کرونینگ میگوید نگران نباشید. " هیچیک از این پیامدها از پیشتعیین شده نیستند و ایالات متحده میتواند اقداماتی برای تخفیف پیامدها انجام دهد." ( مسلم است که هیچیک از پیامدهای ترسناک که کرونیگ میگوید، همراه با بمب اتمی ایران، از پیشتعیین شده نیستند.)
آیا شروع جنگ خطر درگیریهای منطقهای را افزایش نمیدهد، به خصوص اگر ایران مقابل به مثل کند و آمریکاییها و اسرائیلیها بمیرند؟ شاید. اما اگر آمریکا خطقرمز خود را پیشاپیش مشخص کند و اگر گامهای محتاطانه برای مدیریت بحران و کشمکش بردارد، چنین اتفاقی نخواهد افتاد. برای انجام چنین اقدامی ما داوطلبانه راضی هستیم تا پاسخهای ایران را تحمل کنیم تا نیازی به این خطقرمزها نباشد و به رژیم ایران اطمینان دهیم که در صدد سرنگون کردن آنها نیستیم! البته بمبگذاری در کشوری دیگر راه عجیبی برای اطمینان دادن به آنهاست، و کمی غیرعادی است که فرض کنیم ایران در زمان بمباران خوددار بوده و همکاری کند. در این صورت آیا ایران به طور تصادفی به بازسازی برنامه هستهای خود ادامه نخواهد داد؟ ممکن است اینگونه باشد. کرونیگ میگوید ما زمان را میخریم و شاید اینگونه ایران را متقاعد کنیم که به کل برنامه هستهای خود را کنار بگذارد.شاید هم نه.
طرح کرونیگ چنین است: هنگامی که کرونیگ سعی دارد نیاز به جنگ را توجیه کند- به منظور متقاعد کردن خوانندگان و اینکه ما باید ایران را قبل از اینکه دیر شود متوقف کنیم- ایران را با تسهیلات گسترده و نیتهای شرورانه خطرناکی به تصویر میکشد. اما هنگامی که قصد قبولاندن یک جنگ پیشگیرانه را دارد، ناگهان تسهیلات ایران ناچیز است و ایالات متحده به آسانی میتواند با هرگونه اقدام متقابلی که ایران انجام دهد مقابله کند. به عبارت دیگر کرونیگ با فرض اینکه در صورت حمله آمریکا همهچیز با موفقیت پیش خواهد رفت و در غیر این صورت همهچیز از بین خواهد رفت پیشنهاد جنگ را به میان می آورد. این تحلیل منصفانهای نیست، بلکه آشکارا دستوری طراحی شده برای جنگ و رسیدن به نتیجهای از پیش تعیین شدهاست.
و اجازه بدهید خیلی واضح بگویم که کرونیگ آمریکا را آشکارا به جنگ پیشگیرانه علیه ایران ترغیب میکند، با وجود اینکه ایالات متحده هیج مجوزی از شورای امنیت ملی سازمان ملل متحد ندارد، روشن نیست که ایران فعالانه در حال توسعه سلاح هستهای است. و همچنین تا کنون ایران به ما یا هریک از متحدان ما حمله نکردهاست. بنابراین کرونیگ کشور خود را به وضوح به نقض قوانین بینالمللی فرامیخواند. او با آرامش کشور خود را در راستای عملی فرامیخواند که ناگزیر تعداد قابل توجهی از مردم، از جمله غیرنظامیان، را خواهد کشت. کرونیگ حاضر است که مرگ آنها را بر اساس یک سری اظهارات بدون پشتوانه که تقریبا همه آنها در معرض تردید جدی قرار دارند رقم بزند.
کرونیگ تلاش میکند با اعلام اینکه قربانیهای حمله آمریکا پرسنل نظامی، مهندسان، دانشمندان و تکنیسینهایی که در تاسیسات هستهای ایران کار میکنند خواهند بود، نگرانیها را کاهش دهد. اما حتی اگر برای لحظهای فرض کنیم که واقعیت دارد، آیا در نظر گرفته که ایران نیز دلیل قانونی برای اقدام مشابه- به میزان محدود- دارد؟
فرض کنید که یک مفسر زیرک جوان که برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کار میکند، مقاله کرونیگ را بخواند و به این نتیجه برسد که افراد یکپارچه در دانشگاههای آمریکا و وزارت دفاع هستند که به طور فعال در حال برنامهریزی و حمایت از جنگ علیه ایران اند.فرض کنید که سپس او به این نتیجه برسد که اگر این برنامهها اجازه اجرا شدن داشته باشد، خطری جدی برای جمهوری اسلامی بوجود میآورد. ایران نیروی هوایی پیشرفته و یا هواپیمای بدون سرنشین که قادر به حمله به آمریکا باشد در اختیار ندارد، بنابراین این مفسر زیرک و جوان پیشنهاد میدهد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک تیم مخفیانه برای حمله به کسانی که مشغول برنامهریزی و حمایت از این جنگ هستند تشکیل داده و هرکار ممکنی برای از بین بردن برنامه نیروهای ایالات متحده برای حمله انجام دهند. او به افراد مافوق خود توصیه میکند که اقدامات مناسب انجام دهند تا خسارتهای جانی افراد بیگناه به حداقل برسانند و اینکه حمله باید متمرکز بر پرسنل "نظامی و غیرنظامی" که بهطور مستقیم در برنامهریزی و دفاع از جنگ علیه ایران کار میکردند باشد. از دیدگاه ایران، "حمله پیشگیرانه" پاسخی است که برای ممانعت از حمله ایالات متحده طراحی شدهاست. آیا کرونیگ فکر میکند که همچین اقدام پیشگیرانهای از جانب ایران رفتار قابل قبولی خواهد بود؟ اگر نه پس چرا رفتاری فراتر از این از جانب ما کاملا صحیح خواهد بود؟
منبع: فارین پالیسی
یک قاعده قدیمی و ساده برای ایجاد پرونده جنگ وجود دارد، خصوصا جنگ پیشگیرانه.جنگی که خطر و تهدیدی در حال رشد و وخیم شدن را به تصویر می کشید، و سپس سعی میکنید مردم را متقاعد کنید که اگر همین حالا حرکتی انجام ندهید اتفاقات وحشتناکی در پیش رو خواهد بود. ( آیا هشدارهای شرمآور کاندالیزا رایس وزیر امور خارجه وقت دولت جورج بوش در مورد بمب هستهای صدام حسین را به خاطر دارید؟) تمام این مراحل نیاز به کمی تخیل و تمایل به فرض بدترینها دارد.
دوم، شما باید خوانندگان را متقاعد کنید که هزینهها و خطرات ناشی از جنگ آنقدرها هم بزرگ نیست. اگر میخواهید به نظر پخته و معقول به نظر برسید، یادآور شوید که خطرات و حملات متقابل در بر خواهد داشت .اما بعد وقتی تمام سعیتان را میکنید که اعتراضها و تاکید بر اینکه تمام راهها خطرات را به حداقل میرسانند، به طور خلاصه: در قدم اول شما یک چشمانداز غمانگیز و خشن از عواقب ناشی از سستی را نشان میدهید، در قدم دوم به یک خوشبینی تخطیناپذیر درباره اینکه جنگ چگونه برگزار خواهد شد، میرسید.
مقاله کرونیگ این نقشه را به خوبی دنبال میکند. او فرض میکند که ایران بیپروا برای دستیابی به سلاح هستهای ( نه فقط قابلیت بالقوه که در صورت نیاز یک سلاح تولید کند) تلاش میکند، و احتمال میدهد که به زودی از این مرحله عبور خواهد کرد. توجهی به این موضوع ندارد که ایران چندین دهه است که برنامه هستهای داشته و همچنان سلاح هستهای در دست ندارد، و اینکه هم در سال 2007 و 2011 برآوردهای اطلاعاتی ملی نتیجه گرفته است که هیچگونه شواهد قطعی درباره اینکه ایران در حال دستیابی به سلاح اتمی است وجود ندارد. او همچنین بدون در دست داشتن حتی یک مدرک، فرض میکند که ایران مسلح به سلاح هستهای عواقب ژئوپولیتیک فراگیری را متحمل همگان خواهد کرد. برای مثال میگوید، در حال حاضر کشورهای دیگر موضع وفاداری خود را به سمت تهران تغییر میدهند، اما حتی یک مثال هم ارائه نمیدهد و یا توضیح اینکه تغییر موضع ادعا شده چه ارتباطی با برنامه هستهای ایران دارد.
او همچنین اعلام کرد " ایران با تکیه بر قدرت اتمی خود میتواند هرگونه ابتکار عمل سیاسی و یا نظامی ایالاتمتحده را در خاورمیانه با جنگ هستهای تهدید کند." این جمله به چه معنا است؟ اگر این تصورات خیالی حقیقت داشت، چطور در طول جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی سابق دست به چنین اقداماتی نزد، و چطور قدرتهای هستهی دیگر تهدیدهای مشابه امروز را، زمانی که با یک مورد خاص از طرحهای آمریکا مخالف بودند، پیاده نکردند؟ دلیلش ساده است، تهدید به جنگ هستهای علیه ایالات متحده معتبر نخواهد بود مگراینکه کشوری مایل به خودکشی ملی باشد، حتی کرونیگ تصدیق میکند که تهران قصد از جان گذشتگی ندارد. سلاحهای هستهای برای جلوگیری از حمله به قلمرو خود ( و شاید قلمرو متحدان بسیار نزدیک ) خوب است، فقط همین.
برای باج گیری، اعمال فشار دیپلماسی و مسائل دیگر خوب نیست و اگر هشدارهای کرونیگ در رابطه با اینکه سلاح هستهای ایران منجر به دستیابی دیگران به سلاح هستهای خواهد شد، بنابراین در نهایت ایالات متحده، اسرائیل و برخی دیگر از همسایگان از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری خواهند کرد.
کرونیگ همچنین اعلام کرد که ایران مسلح به سلاح هستهای، ایالات متحده را وادار به استقرار واحدهای دریایی و زمینی و بالقوه سلاحهای هستهای در سراسر خاورمیانه، به منظور حفظ یک نیروی بزرگ در این منطقه برای دهههای آینده خواهد کرد. اما چرا؟ کل بودجه دفاع ایران تنها حدود 10 میلیارد دلار در سال است( در مقایسه با حدود 700 میلیارد دلار پولی که ایالات متحده صرف دفاع ملی خود میکند) بنابراین برخلاف آنچه کرونیگ تصور میکند، جلوگیری و یا به حساب آوردن ایران- به عنوان یک قدرت هستهای- تاثیر زیادی بر فشارهای دفاع ایالات متحده وارد نمی کند. خلیج فارس درحال حاضراز نقطه نظر نظامی دریاچه آمریکایی است، و واشنگتن در حال حاضر هزاران سلاح هستهای در زرادخانه خود دارد.
نکته کلیدی دیگر این است که کرونیگ به هیج عنوان سوالات مهم و مسلمی که هر پژوهشگر با مدرک دکتری باید پیشکشیده و به شیوهای ماهرانه بررسی کند را مطرح نکرد. در عوض مقاله او نمونه خوبی از بدترین مورد تحلیل است، تفسیر او این معنی را میرساند که صلح خطرناکتر از جنگ خواهد بود.
حال اگر ایران برخی از تسهیلات خود را پنهان کرده باشد چه؟ کرونیگ تصور میکند چنین نگرانیهایی غلوآمیز است، به دلیل اینکه سازمان اطلاعاتی آمریکا بسیار متبحر است. پس تسهیلات تقویت شده و حفاظت شده چطور؟ کرونیگ معتقد است که موانع غیرقابل عبوری نیستند و در هر صورت تسهیلات بسیاری وجود دارد که آسیبپذیر هستند.
آیا تلفات غیرنظامی نیز وجود دارد؟ خوب، بله، اما " واشنگتن باید قادر به محدود کردن تلفات غیرنظامی در هر جنگ باشد." حالا اگر ایران با شلیک موشک به متحدان ایالات متحده، و همچنین به متحدان خود سفارش کند که به اسرائیل حمله کنند و یا تنگه هرمز را بر روی محمولههای نفت ببندد چه؟ کرونینگ میگوید نگران نباشید. " هیچیک از این پیامدها از پیشتعیین شده نیستند و ایالات متحده میتواند اقداماتی برای تخفیف پیامدها انجام دهد." ( مسلم است که هیچیک از پیامدهای ترسناک که کرونیگ میگوید، همراه با بمب اتمی ایران، از پیشتعیین شده نیستند.)
آیا شروع جنگ خطر درگیریهای منطقهای را افزایش نمیدهد، به خصوص اگر ایران مقابل به مثل کند و آمریکاییها و اسرائیلیها بمیرند؟ شاید. اما اگر آمریکا خطقرمز خود را پیشاپیش مشخص کند و اگر گامهای محتاطانه برای مدیریت بحران و کشمکش بردارد، چنین اتفاقی نخواهد افتاد. برای انجام چنین اقدامی ما داوطلبانه راضی هستیم تا پاسخهای ایران را تحمل کنیم تا نیازی به این خطقرمزها نباشد و به رژیم ایران اطمینان دهیم که در صدد سرنگون کردن آنها نیستیم! البته بمبگذاری در کشوری دیگر راه عجیبی برای اطمینان دادن به آنهاست، و کمی غیرعادی است که فرض کنیم ایران در زمان بمباران خوددار بوده و همکاری کند. در این صورت آیا ایران به طور تصادفی به بازسازی برنامه هستهای خود ادامه نخواهد داد؟ ممکن است اینگونه باشد. کرونیگ میگوید ما زمان را میخریم و شاید اینگونه ایران را متقاعد کنیم که به کل برنامه هستهای خود را کنار بگذارد.شاید هم نه.
طرح کرونیگ چنین است: هنگامی که کرونیگ سعی دارد نیاز به جنگ را توجیه کند- به منظور متقاعد کردن خوانندگان و اینکه ما باید ایران را قبل از اینکه دیر شود متوقف کنیم- ایران را با تسهیلات گسترده و نیتهای شرورانه خطرناکی به تصویر میکشد. اما هنگامی که قصد قبولاندن یک جنگ پیشگیرانه را دارد، ناگهان تسهیلات ایران ناچیز است و ایالات متحده به آسانی میتواند با هرگونه اقدام متقابلی که ایران انجام دهد مقابله کند. به عبارت دیگر کرونیگ با فرض اینکه در صورت حمله آمریکا همهچیز با موفقیت پیش خواهد رفت و در غیر این صورت همهچیز از بین خواهد رفت پیشنهاد جنگ را به میان می آورد. این تحلیل منصفانهای نیست، بلکه آشکارا دستوری طراحی شده برای جنگ و رسیدن به نتیجهای از پیش تعیین شدهاست.
و اجازه بدهید خیلی واضح بگویم که کرونیگ آمریکا را آشکارا به جنگ پیشگیرانه علیه ایران ترغیب میکند، با وجود اینکه ایالات متحده هیج مجوزی از شورای امنیت ملی سازمان ملل متحد ندارد، روشن نیست که ایران فعالانه در حال توسعه سلاح هستهای است. و همچنین تا کنون ایران به ما یا هریک از متحدان ما حمله نکردهاست. بنابراین کرونیگ کشور خود را به وضوح به نقض قوانین بینالمللی فرامیخواند. او با آرامش کشور خود را در راستای عملی فرامیخواند که ناگزیر تعداد قابل توجهی از مردم، از جمله غیرنظامیان، را خواهد کشت. کرونیگ حاضر است که مرگ آنها را بر اساس یک سری اظهارات بدون پشتوانه که تقریبا همه آنها در معرض تردید جدی قرار دارند رقم بزند.
کرونیگ تلاش میکند با اعلام اینکه قربانیهای حمله آمریکا پرسنل نظامی، مهندسان، دانشمندان و تکنیسینهایی که در تاسیسات هستهای ایران کار میکنند خواهند بود، نگرانیها را کاهش دهد. اما حتی اگر برای لحظهای فرض کنیم که واقعیت دارد، آیا در نظر گرفته که ایران نیز دلیل قانونی برای اقدام مشابه- به میزان محدود- دارد؟
فرض کنید که یک مفسر زیرک جوان که برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کار میکند، مقاله کرونیگ را بخواند و به این نتیجه برسد که افراد یکپارچه در دانشگاههای آمریکا و وزارت دفاع هستند که به طور فعال در حال برنامهریزی و حمایت از جنگ علیه ایران اند.فرض کنید که سپس او به این نتیجه برسد که اگر این برنامهها اجازه اجرا شدن داشته باشد، خطری جدی برای جمهوری اسلامی بوجود میآورد. ایران نیروی هوایی پیشرفته و یا هواپیمای بدون سرنشین که قادر به حمله به آمریکا باشد در اختیار ندارد، بنابراین این مفسر زیرک و جوان پیشنهاد میدهد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک تیم مخفیانه برای حمله به کسانی که مشغول برنامهریزی و حمایت از این جنگ هستند تشکیل داده و هرکار ممکنی برای از بین بردن برنامه نیروهای ایالات متحده برای حمله انجام دهند. او به افراد مافوق خود توصیه میکند که اقدامات مناسب انجام دهند تا خسارتهای جانی افراد بیگناه به حداقل برسانند و اینکه حمله باید متمرکز بر پرسنل "نظامی و غیرنظامی" که بهطور مستقیم در برنامهریزی و دفاع از جنگ علیه ایران کار میکردند باشد. از دیدگاه ایران، "حمله پیشگیرانه" پاسخی است که برای ممانعت از حمله ایالات متحده طراحی شدهاست. آیا کرونیگ فکر میکند که همچین اقدام پیشگیرانهای از جانب ایران رفتار قابل قبولی خواهد بود؟ اگر نه پس چرا رفتاری فراتر از این از جانب ما کاملا صحیح خواهد بود؟
منبع: فارین پالیسی
نظر شما :