برای تحریمهای سخت تر آماده باشیم
البته بسیاری معتقدند که بعید است که واقعا غرب چنین تصمیمیاتخاذ کند، چرا که با منافع اقتصادی آنها در تعارض است. تحریم بانک مرکزی ایران به این معنی است که کلا مبادلات مالی ایران قطع میشود و تعهدات مالی ایران قابل اجرا نخواهد بود. در چنین صورتی فروش نفت از سوی ایران منتفی میشود و چنین اتفاقی بر بازار نفت تاثیر جدی میگذارد.
ایران چهارمین صادر کنننده نفت است و خروج نفت ایران از بازار نفت جهان میتواند به ثبات عرضه و تقاضا در بازار نفت ضربه وارد کند. با این وجود نباید تصور کرد که همیشه چنین وضعیتی حاکم خواهد بود. چنانچه به هردلیل تقاضای بازار نفت کاهش پیدا کند و یا بتوانند جایگزینی برای نفت ایران پیدا کنند ممکن است در اجرای چنین تصمیمیمصمم تر شوند.
در حال حاضرعربستان سعودی تا حدی امکان تولید مازاد نفت دارد. از سوی دیگر حوزههای نفتی عراق هم در حال بازسازی است و در سالهای اخیر بر تقویت توان صادرات این کشور کار شده است. حوزههای نفتی لیبی هم در حوادث و تحولات اخیر لیبی چندان ضربه ای ندیده است و به زودی میتواند صادرات نفت لیبی احیا شود و به حداکثر توان خود برسد. چنین مسائلی نشان میدهد که امکان این که در بازار نفت عرضه افزایش یابد به نحوی که خلاء نفتی ایران بتواند جبران شود، در آینده وجود دارد.
بنابراین غرب در راستای منافع خود در حال حاضر دست به قطع کامل روابط بانکی خود با ایران نزده است و علی رغم اعمال تحریمهایی علیه کشورمان، چنین مسئله ای را در شورای امنیت به صورت قطعنامه به تصویب نرسانده اند. بنابراین تا وقتی چنین اتفاقی نیفتاده نمیتوان گفت که در روند صادرات نفت ایران خللی وارد شده است. اما باید دانست که با تبلیغات و مواضع و سیاستهایی که اتخاذ میشود چنین اقدامیدر برنامههای آتی و دراز مدت آنها قرار دارد و برای جایگزینی نفت ایران در چنین شرایطی فکر میکنند.
اما آیا در مقابل، ما به این مسئله توجه کافی داشته ایم. متاسفانه در این یکی دو سال گذشته ما جز بسنده کردن به این قول که تحریمها اثری ندارد و ما میتوانیم تحریمهای اعمال شده را دور بزنیم، فکر جدی دیگر نشده است. همه دلسوزان کشور امیدوارند که مسئولان ما به فکر چنین تهدیدهایی باشند و با اتخاذ سیاستهای درست، کاری کنند که مردم کشورمان آسیب نبینند.
به نظر میرسد ما در این زمینه در دو حوزه میتوانیم فعالیت کنیم و خود را آماده کنیم. یکی در عرصه دیپلماسی کشور است و دیگری در زمینه سیاستهای اقتصادی.
در حوزه دیپلماسی متاسفانه شاهد این هستیم که اجماعی در جهان علیه کشورما ایجاد شده است و بسیاری از کشورهایی که تا چند سال پیش در مقابل سیاستهای غرب علیه ما ایستادگی میکردند و مانع از اقدامات آنها میشدند در بعضی موارد سست شده اند و با این سیاستها همراهی نشان میدهند. میبینیم که چین و روسیه در تصویب قطعنامههای تحریم کشورمان در سازمان ملل با دول غربی همراهی میکنند. از سوی دیگر بسیاری از کشورهای دوست ما با غرب همراه میشود. به عنوان مثال زمانی رئیس دولت ما از برزیل و ترکیه به عنوان دوستان متحد ما سخن میگفت و با ما هم پیمان میشدند ولی اکنون میبینیم که از حمایت برزیل خب رچندانی نیست و ترکیه نیز در برخی موارد به سمت غرب میچرخد. با ملاحظه چنین شرایطی و این که وضعیت ما در جهان در سالهای گذشته تضعیف شده است به نظر میرسد دیپلماسی ما آنچنانکه باید و شاید با قدرت عمل نمیکند. به نظر میرسد ما یا استدلال نداریم یا استدلال ما ضعیف است و یا درروابطمان با کشورهای دیگر استدلال نمیکنیم. هر کدام از اینها باشد نشانه ضعف ما است. بنابراین به لحاظ رویکرد دیپلماتیک باید تلاش لازم صورت گیرد تا اجازه ندهیم شرایط بدتری نظیر تحریم بانک مرکزی و قطع مبادلات مالی ما ایجاد شود. یک راه ما این است که اجازه ندهیم که کار به آنجا برسد که در شرایط بدتری مجبور شویم تن به توافق بدهیم.
در اما بعد اقتصادی، واضح است که اقتصاد ما اقتصاد تک محصولی است و ما به شدت به درآمدهای نفتی وابسته هستیم. امیدواریم کار به آنجا نرسد که ما در فروش نفتمان دچار مشکل شویم ولی به هر حال وقتی کسی تصمیمیمیگیرد که راهی را برود باید تمام جوانب آن را در نظر بگیرد و به دنبال راهکارهایی برای حل معضلات باشد.
به عنوان مثال از اختلاف قیمت ارزی میتوان استفاده کرد. در حال حاضر بسیاری از محصولات بخش تولید ما که پیش از این بازار خارجی نداشت و با تولید مازاد داخلی روبرو بود با استفاده از این اختلاف قیمت ارزی، در کشورهای همسایه بازار پیدا کرده اند. ما باید سعی کنیم که روابطمان را با کشورهای همسایه که به برخی از محصولات ما نیاز دارند، حفظ کنیم. همچنین باید امنیت مبادلات اقتصادی را برای آنها تامین کنیم و به آنها نشان دهیم در این زمینه حسن نیت داریم. کشورهای همسایه ما به دلیل مشترکات فرهنگی، زبانی، دینی و مذهبی و یا احساسات ضد امپریالیستی ممکن است در این زمینه با ما همراهی کنند و ارز خارجی در مرزهای ما در مقابل کالاهای ما در اختیار ما قرار دهند. چنین مبادلاتی رابطه بانکی نمیخواهد و با ایجاد بازارچههای ارزی و بانکهایی میتوان به آن اقدام کرد. بنابراین به نظر میرسد میتوان با استفاده از ا نشیب و فرازهای اقتصادی بخشی از هزینههای ارزی را تامین کرد، هرچند این بخش کوچکی است.
اقدامات دیگری هم ممکن است در جهت مدیریت شرایط اقتصادی صورت داد و آن استفاده از طلا است. به عنوان مثال ونزوئلا در حال حاضر با توجه به قیمت خوب بازار طلا، بخشی از ذخائر خود را به حراج گذاشته است. آیا ما چنین تمهیداتی داشته ایم و تبدیل ذخایر خود را در ذهن گذاشته ایم؟ به راحتی میشود در بسیاری از موارد فروش نفت را با معادلات بارتر و یا تعویض فیزیکی با طلا انجام داد.
معادلات بارتر یا کالا به کالا راه دیگری است که میتوان استفاده کرد. ما در زمان جنگ تحمیلی هم از چنین راههایی استفاده کرده ایم. در زمانی که عرصه به لحاظ مالی بر ایران سخت بود و درآمد ما به 6 میلیارد دلار هم نمیرسید مدیران آن روز کشور با تعویض کالا با کالای خارجی تلاش میکردند نیازهای ما را تامین کنند. متاسفانه امروز در بخش اقتصادی ما اساسا حرفی از این موضوع نیست و اساسا به استفاده از چنین تمهیداتی فکر نشده است.
با این همه، این راهها، به قول علمای اسلام «اکل میته» است. یعنی راههایی است که در شرایط سخت و تنگ باید به آنها پناه برد. خوشبختانه بعد از سالها که مسئولین ما تاثیرگذاری تحریمها را رد میکردند اخیرا قبول کرده اند که شرایط سخت و تنگ است. بنابراین در این شرایط اگر از این راهها استفاده کینم وضعیت بهتری خواهیم داشت. با این وجود امیدواریم روابط کشورمان مثل بقیه دنیا با اکثریت کشورهای جهان به حالت تعادل بازگردد و شرایط اقتصادی کشورمان بدتراز این نشود. همچنین امیدواریم مسئولین برای شرایطی آماده باشند که اگرغرب تصمیمیات دیگر گرفت بتوان آن را مدیریت کرد. نمونههای گرسنگی که در کره شمالی دیده میشود پشت انسان را به لرزه در میآورد. هر چند مردم ما بسیار مقاوم تر هستند ولی نباید هزینههای سوء مدیریت خود را به مردم تحمیل کرد.
نظر شما :