مجله هفته/ نگاه خریدارانه به مطبوعات
«گاف های آمانو کار دست آمریکا داد» عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان در روز شنبه به قلم رضا واعظی است که در آن به چند نکته درباره ضمیمه گزارش آمانو پرداخته شده است. این یادداشت حاکی است:
1- هیچ یک از اسنادی که متن آنها در گزارش نوامبر 2011 ارائه شده جدید نیست و همه آنها مربوط به همان لپ تاپ کذایی سال 2004 است. در واقع انتشار این اسناد نشان می دهد آمانو –برخلاف آنچه ادعا می کرد- هیچ اطلاعات به روز شده ای درباره آنها در اختیار ندارد و همان اطلاعات قدیمی و تکراری را منتشر کرده است. این امر نشان می دهد همه آن ادعاها در گزارش های اخیر آژانس که می گفت آژانس اطلاعاتی دارد که نشان می دهد برنامه تسلیحات هسته ای ایران پس از سال 2004 نیز ادامه یافته، دروغ بوده است.
2- نه ایران و نه آژانس هرگز اصل این اسناد را رویت نکرده اند. ایران و آژانس از سال 2007 خواهان آن بوده اند که اصل این اسناد برای بررسی میزان صحت و وثاقت آنها در اختیار یک تیم مستقل قرار بگیرد اما آمریکا همواره از این کار امتناع کرده است. این امتناع به حدی آزاردهنده بود که محمد البرادعی بارها آمریکا را به اخلال در انجام وظایف پادمانی آژانس متهم کرد. مهم ترین نکته این است که ظاهرا همه آنچه آمریکا در اختیار دارد یک فایل الکترونیکی است و اسناد اوریجینال در اختیار آمریکا نیست و در واقع اصلا چیزی به نام سند اوریجینال در موضوع مطالعات ادعایی وجود ندارد. ایران در یک ارزیابی 117 صفحه ای که سال 2007 به آژانس ارائه شد ثابت کرده است که این اسناد جعلی هستند ولی آمانو در گزارش خود ذکری از این موضوع نمی کند.
3- نکته بعدی این است که اساسا نه آژانس و نه هیچ طرف دیگری قادر به اثبات این امر نیست که این اسناد بر فرض صحت مربوط به ایران است. به عبارت دیگر، سر هم کردن یک سلسله متون و اسناد به زبان فارسی و جعل چند مهر، امضا و سربرگ به هیچ وجه این موضوع را ثابت نمی کند که این اسناد واقعا متعلق به نهادهای دولتی در ایران است.
پروازهای قطر و ضربه به ایرلاین های ایران
روزنامه آفرینش روز شنبه سرمقاله ای با عنوان «پرواز قطر در آسمان ایران» نوشته و درباره حضور قطری ها در آسمان ایران نوشته است: لازم بود قبل از تصمیم گرفتن برای حضور قطری ها در آسمان ایران این مورد بیشتر بررسی می شد و تمهیداتی برای آن اندیشیده می شد. با توجه به پیشرفته بودن هواپیماها و ضریب بالای امنیتی شرکت قطری، مطمئنا مسافران اشتیاق و تمایل بیشتری برای استفاده از این هواپیمایی خواهند داشت. هرچند قیمت بلیط های قطری گران تر باشد، اما مردم ارزش بیشتری برای امنیت جانی خود قائلند. همچنین بسیاری از هموطنان به سبب ریسک بالای پروازهای ایرانی از سفرهای هوایی امتناع می کنند و مطمئنا با ورود ناوگان قطری مشتری بیشتری برای این شرکت خارجی قابل پیش بینی خواهد بود. در این شرایط ضربه سنگینی به ایرلاین های داخلی وارد خواهد شد و احتمال ورشکستگی و نابودی آنها متصور است. هرچند مجلس اعلام کرده که شرکت قطری تا حدی اجازه فعالیت داردکه ضرری به شرکت های داخلی وارد نشود، اما هیچ منطقی این حکم را قبول نمی کند که شما اختیار را از مشتری بگیرید و مطمئنا مسافران شرکت های خارجی را برای سفر ترجیح می دهند.
این روزنامه می افزاید: نکته دیگر اینکه کادر پروازی قطری به طور مستقل وارد ایران می شود و عملا بسیاری از فرصت های شغلی کشوربه صورت مستقیم و غیرمستقیم از دست خواهد رفت. همچنین با حضور کادر پروازی قطری احتمال اینکه نیروهای زبده و با تجربه ما جذب این شرکت خارجی یا شرکت های مشابه شوند بسیار است. ای کاش مسولین این میزان سرمایه ای را که با حضور این شرکت خارجی از جیب کشور خارج می شود را صرف بهبود ناوگان هوایی داخلی می کردند وبا خرید هواپیماهای جدیدتر و توسعه امکانات هوایی مانع از احتیاج به کشورهای خارجی می شدند.
چرا جوانفکر؟ و چرا روزنامه اعتماد؟
گفتگوی جنجالی علی اکبر جوانفکر مشاور محمود احمدی نژاد با روزنامه اعتماد و اعلام رای دادگاه او موجب شد تا حسین شریعتمداری در رمزگشایی از این مصاحبه سرمقاله ای با عنوان «مستی بهانه است!» در کیهان روز دوشنبه بنویسد: آیا به خاطر دارید که در اولین ماه ها و هفته های آغاز بیداری اسلامی در منطقه و در حالی که «بن علی» از سوی مردم «تونس» و مبارک با خروش مردم مصر سقوط کرده بودند، و تمامی مردم منطقه شعارهای اسلامی و ضد استکباری را فریاد می کردند، سران از رمق افتاده فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، برای روز 25 بهمن اعلام راهپیمایی کردند؟- البته فقط اعلام کردند- و با وجود آن که کسی به این به اصطلاح فراخوان توجهی نکرد، رسانه های غربی دست به چه بزرگنمایی گسترده ای درباره این فراخوان بی خاصیت زدند؟ چرا؟! برای آن که آمریکا و متحدانش به این حرکت- ولو نافرجام- نیاز داشتند. مصاحبه آقای جوانفکر- حتی اگر خود او هم نداند- با این انگیزه و به سفارش بیرونی انجام شده و تامین نیاز مبرم آمریکا و متحدانش برای مخدوش کردن- به زعم خود- الگوی ایران اسلامی را دنبال کرده است.
شریعتمداری می افزاید: و بالاخره، چرا جوانفکر؟ و چرا روزنامه اعتماد؟ پاسخ این پرسش دشوار نیست. آقای جوانفکر اگرچه یک شخصیت معمولی و کم اهمیت است ولی تابلوی دولت را- به حق یا به ناحق- با خود حمل می کند، از این روی اقدام «ریز» وی می تواند از سوی دشمن بیرونی در قد و قواره - با عرض پوزش- «دولت» درشت نمایی شود. و اما، فحاشی و ناسزاگویی جوانفکر به برخی از مسئولان شناخته شده نظام از آنجا برای دشمنان حائز اهمیت بوده است که مسئولان یاد شده «نمایه» وفاداری به انقلاب اسلامی و دشمنی با استکبار جهانی هستند. بنابراین ناسزاگویی وی در قالب- باز هم با عرض پوزش از بیان این واقعیت تلخ- درگیری دولت با تمامیت نظام تبلیغ می شود. و اما، چرا روزنامه اعتماد؟! در این باره اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی به همین اندازه بسنده می کنیم که این روزنامه وابسته بی چون و چرا و شناخته شده به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 است. بنابراین مصاحبه جوانفکر با روزنامه اعتماد مخصوصا آن که قبلا با صراحت آن را غیرقابل اعتماد معرفی کرده بود، نشانه حرکت مشترک حلقه انحرافی و جریان فتنه است و به زعم دشمنان بیرونی که شاهد مرگ فتنه 88 بوده اند، این پیوند می تواند دادن تنفس مصنوعی به فتنه 88 با هدف تظاهر به زنده بودن آن، قلمداد شود.
قدر ناشناسی افغانستان
«قدر ناشناسی افغانستان و واکنشی که ایران باید نشان دهد» عنوان سرمقاله روز دوشنبه روزنامه خراسان به قلم بهروز بیهقی است که در آن به موضوع موافقت لویه جرگه افغانستان با تداوم حضور نیروهای امریکایی در کشورشان پرداخته شده و آمده است: نزدیک به دو هفته به برگزاری اجلاس موسوم به «بن دوم» باقی مانده است؛ اجلاسی که یکی از اهداف عمده آن تجدید تعهدات جامعه جهانی نسبت به افغانستان است و انتظار می رود نمایندگان ۹۰ کشور جهان در آن شرکت کنند. اشتیاق علنی مقام های افغانستان نسبت به حضور فعالانه ایران در اجلاس «بن دوم» از یک سو تأیید کننده کارنامه درخشان کشورمان در بازسازی افغانستان و از دیگر سو، موید نیاز هم چنان مستمر دولت افغانستان به کمک های ایران است. اما چرا نباید از این پس، کمک های ایران به افغانستان مشروط به شرط هایی همچون اهتمام به منافع متقابل کشورمان در عرصه های مختلف و رعایت حقوق ایران شود؟ چرا نباید تشدید هم گرایی با آمریکا مانع ادامه کمک های ایران به افغانستان شود؟ آیا اگر همکاری های مجدانه کشورمان در بازسازی افغانستان مشروط به شروطی از این قبیل شود، دولتمردان کابل حساسیت های بیشتر و عملی تری نسبت به نگرانی های ایران معمول نخواهند داشت؟
شکست قطعنامه ها و قطعنامه های شکست
آمریکایی ها به اهداف شوم شان درباره ایران نرسیده اند
«شکست قطعنامه ها و قطعنامه های شکست» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان نوشته حسام الدین برومند در روز سه شنبه است که می نویسد: قطعنامه شورای حکام پس از چندین بار تعدیل در نهایت به گونه ای و با محتوایی به تصویب رسید که خواسته های آمریکا از جمله ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را محقق نکرد. همچنین این قطعنامه بصورت اجماعی که بار حقوقی خاصی بر آن مترتب است به تصویب نرسید. از سوی دیگر 118 کشور جنبش عدم تعهد مخالفت شان را با گزارش آمانو و قطعنامه شورای حکام اعلام کردند که گویای این نکته است که به لحاظ افکار عمومی در دنیا نیز آمریکایی ها ناکام بوده اند. در قطعنامه مجمع عمومی نیز نکات قابل تاملی وجود دارد که نشان می دهد آمریکایی ها به اهداف شوم شان درباره ایران نرسیده اند چه اینکه به لحاظ کلی و حقوقی قطعنامه های مجمع عمومی الزام آور نیست و علاوه بر این محتوای قطعنامه به صراحت بر این مطلب تصریح دارد هیچ دلیل و سندی وجود ندارد که ایران عامل ترور کذایی سفیر عربستان در واشنگتن باشد و حتی برخلاف قطعنامه های تحریمی شورای امنیت، در اینجا چین و روسیه از زمره مخالفان صدور این قطعنامه بودند.
گام به گام با طرح های روسیه و چین
روزنامه آفرینش روز سه شنبه اول آذر در تحلیل سیاست های چین و روسیه در قبال ایران می نویسد: در چند سال گذشته روسیه و چین رای خود درمورد ایران را به یک معامله سیاسی با غرب مبدل کرده اند و از ایران سنگری ساخته اند که هروقت لازم دانستند از آن بیرون می آیند و ازمنافع استفاده می کنند و هروقت موضع خود را در خطر می بینید پشت ایران قرار می گیرند.سهلانگاری است اگر ابراز مخالفت ها و انتقاد روس ها و چینی ها را در راستای منافع و مواضع خود ببینیم و آن را امتیازی برای خود تلقی کنیم. این رویکردی که آنها در مورد عدم افزایش تحریم ها برعلیه کشورمان پیش گرفته اند و یا در مورد استفاده از گزینه نظامی ابراز مخالفت می کنند، بازی قدیمی روس ها و چینی ها می باشد.
این روزنامه می افزاید: آنها با مخالفت خود در این مقطع به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر در مرحله بعدی هستند و با به وجود آوردن چنین وضعیتی هم از غرب امتیاز می گیرند و هم از کنار ایران به کسب درآمد اهتمام می ورزند. تلاش روسیه برای گرفتن ضمانت های سنگین در مورد سپر موشکی آمریکا می باشد و ایران را وسیله ای برای امتیاز گیری از آمریکا می داند... چین هم که منافع اقتصادی خود را به همه چیز ترجیح می دهد . آنها برای ادامه روند رشد اقتصادی خود و به زانو در آوردن اقتصاد غرب وآمریکا احتیاج به نفت دارند و چه گزینه ای بهتر از نفت ارزان ایران! چین با عدم همراهی ظاهری خود با آمریکا و سیاست های آن ظرفیت امتیاز گیری خود را افزایش می دهد و پس از دست یابی به امتیازات مورد نظر رای مثبت خود را اعلام می کند و با افزایش تحریم ها علیه ایران بازار فروش کالاهای خود را تضمین می نماید. اینکه تصور کنیم روسیه و چین با افزایش تحریم ها علیه کشورمان مخالف باشند اشتباهی بزرگ است چون در وضعیت ایجاد تحریم های سنگین منافع آنها در قبال فعالیت های اتمی و نفتی ایران چندبرابر می شود.
سودآوری پیش فروش نفت خام به مردم
روزنامه خراسان در «تحلیلی درباره سودآوری پیش فروش نفت خام به مردم» در روز چهارشنبه می نویسد:
نکته بسیار حایز اهمیت در این طرح، ریسکزدایی از این شیوه سرمایهگذاری است. مثلا ممکن است قیمت نفت در چهارسال آینده نصف امروز باشد ولی دولت تضمین میکند که آن را با قیمت 140دلار از دارنده حواله خریداری کند. نکته مهم دیگر این طرح، خرید و فروش حوالههای نفتی بر مبنای دلار است. یعنی خود به خود نوسانات دلار در این طرح دخیل شده اند. از این جهت ریسک نوسان قیمت دلار به این طرح تحمیل میگردد ولی تاکنون دلار نسبت به ریال کاهش ارزش جدی نداشته است. نکته قابل توجه دیگر این طرح این است که عایدات این طرح به همراه اصل ارزش دلاری نفت خریداری شده و یا مقدار فیزیکی آن، تنها در سررسید توسط دولت در اختیار دارندهحواله قرار میگیرد و دارنده حواله نمیتواند ماهانه و یا سالانه عایدات خود را دریافت کند. این طرح درست مانند سرمایهگذاری در یک حساب پس انداز بلندمدت بانکی میماند که صاحب حساب در بین مدت چهار سال نتواند سودی برداشت کند. برای محاسبه سود این سرمایهگذاری عوامل مختلفی دخیل هستند. آنچه که مسلم است این است که دولت در انتهای دوره، کل حواله نفتی را (با فرض قیمت اولیه هر بشکه نفت 100دلار) با 40تا60درصد عایدی دلاری حاصل از تغییرات قیمت نفت میپردازد.
در ادامه مطلب می خوانیم: اما محاسبه نرخ سود ریالی و مقایسه آن با نرخ سود سپردهگذاری در ایران، به چند عامل بستگی دارد که مهمترین آنها به جریانات نرخ ارز و نرخ تبدیل دلار و ریال مربوط میشود. مثلا اگر الان دولت برای در اختیار قراردادن این حواله ها با نرخ ارز مرجع، سرمایه ریالی مردم را دریافت کند، بسیار متفاوت از حالتی است که مردم دلار را مجبور باشند از بازار آزاد تهیه کنند. عامل دیگر نیز قیمت اولیه نفت است که مثلا اگر هر بشکه با قیمت روز 90دلار باشد، عایدی دلاری کل بیش از 40تا 60 درصد خواهد بود، و اگر قیمت روز دلار 110 دلار باشد این عایدی دلاری کل کمتر از 40 تا 60درصد میباشد.
نظر شما :