جایگاه انکار ناپذیر ایران در راه ابریشم جدید
جاده ابریشم زمانی در قرون گذشته مناطق جنوبی و مرکزی آسیا را از طریق شبکه وسیع تجاری به یکدیگرمتصل میکرد. درآن زمان جاده ابریشم تنها مسیرانتقال کالا ومردم نبود، بلکه ایدهها، فرهنگها، و فناوری نیزتوسط این جاده بین کشورهای مختلف منتقل میشد. این جاده همچنین به ایجاد تمدنهایی عظیم و پیشبرد نوآوریهای بزرگ کمک کرده است. جادۀ ابریشم یکی ازمعدود مسیرهای تجاری بود که موسیقی، فرهنگ، افکار، ونوع غذاهای مردم جهان را با یکدیگر پیوند میداد. امروز نیز به گفته بعضی ازصاحب نظران اینترنت را میتوان روایت دنیای مدرن از جادۀ ابریشم قدیم دانست. در همین راستا آمریکا باردیگربه احیای جاده ابریشم درشکل جدید آن توجه ویژه ای کرده است ومیکوشد به هرشکل ممکن بین کشورهای مسیرراه ابریشم هماهنگی لازم را درچهارچوب زمین بازی که امریکا تعریف کرده، بوجود اورد. طبق معلوم سه دهه اخیردر این طرح جدید، ایران نادیده گرفته شده است. اما به دلیل نقش بی بدیل ایران به عنوان پل ارتباطی آسیای مرکزی وقفقاز به خلیج فارس و پیوند دهنده دو منبع تولید انرژی در" خزر" و "خلیج فارس"، سیاست آمریکا در باره ایجاد همکاریها در چهارچوب "استراتژی همه چیز بدون ایران" محکوم به شکست است.
ولی این به آن معنا نیست که اگرایران دست روی دست بگذارد، آمریکا هیچ سیاستی را دراین زمینه پیش نمیبرد. به واقع پروژهها ی موجود بدون ایران هم قابل تحقق هستند، اما بازدهی کمتری خواهند داشت وبصورت ریشه ای مشکلات موجود را حل نمیکنند. به همین دلیل آمریکا اگر به راستی دنبال حل مشکلاتش درافغانستان است و میکوشد با ایجاد توسعه همکاریها بین کشورهای منطقه آنچه که ازآن به عنوان تروریسم و افراطی گری یاد میشود، منزوی گردد، باید تعامل سازنده را با ایران ازهمین منطقه شروع کند. دراین میان ایران نیزمیتواند نقش تاریخی خود را بصورت ایجابی و مثبت ایفاء نماید. یعنی بدون مخالفت با همکاریهایی که درقالب راه ابریشم جدید شکل میگیرد با تمام توان اقتصادی و بازرگانی خود وارد بازی جدید در منطقه شود. دراین صورت ایران میتواند امیدوارباشد شرکای قابل اطمینان تری نسبت به گذشته پیدا کند. زیرا برای مقابله با چالشهای جهانی ومنطقه ای راهکاری بهتراز ایجاد زمینههای مناسب همکاری اقتصادی و رسیدن به منافع سرشارآن ، وجود ندارد.
توسعه اقتصادی منطقه در گرو ایجاد زمینههای جدید همکاری
هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در بحث و گفتگویی در یکی از شهرداریهای شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان در 22 اکتبر گذشته (2011) گفت:
"ما میخواهیم رشد را تسریع بخشیم، ایجاد اشتغال کنیم، به بخش خصوصی نیرو بخشیم و تاجیکستان را به طورکامل با اقتصادی آسیای جنوبی ومرکزی بپیوندیم."
وزیر خارجه ایالات متحده همچنین گفت:
"ایالات متحده برای دست یافتن به این اهداف ازطرح ابتکاری جاده ابریشم جدید،شبکه ای از ارتباطات تجاری وترانزیت که برای گشایس بازارهای جدید برای مواد خام، انرژی و محصولات کشاورزی طراحی شده اند تا درسرتاسر آسیای جنوبی ومرکزی مورد داد وستد قرارگیرند، حمایت میکند.[1] "
خانم کلینتون به این واقعیت اذعان دارد که توسعه اقتصادی منطقه بهترینراه عملی وبا صرفه ترین راه مقابله واقعی با تولید وتوزیع مواد مخدر وتروریسم و اشاعه نا امنی در منطقه است. اما آگاهانه این حقیقت را نادیه میگیرد که ایجاد آینده ای با ثبات برای منطقه درگرو همکاری همه کشورهای بازیگر در منطقه است.درست به همین دلیل نمیتوان ایران و روسیه را از همکاریهای منطقه ای حذف کرد و بازهم انتظار داشت درآینده نزدیک صلح و ثبات ناشی از همکاریهای منطقه ای، گسترش یابد. باید این واقعیت را بپذیریم که مبارزه واقعی با هرگونه افراط گرایی وخشونت طلبی درگروی شکل گیری بازار"مشترک منطقه ای" است. این همکاری اگرفراگیر و همه جانبه نباشد، حتی اگر شکل هم بگیرد ؛ موثر نخواهد بود. زیرا درسایه ان همکاری و هماهنگی بین همه کشورهای منطقه راه ابریشم، چون ایران، روسیه، چین، هند، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز میتوان انتظار داشت اقتصاد کشورهای منطقه آسیای مرکزی و جنوبی به همراه افغانستان متحول شود. چنین همکاری نه تنها درتضاد با منافع امریکا واتحادیه اروپا وترکیه نیست، بلکه مکمل ان هم خواهد بود. تنها باید دست از سیاستهای غلط گذشته برداشت و با دیدی جدید به همکاریهای موردی بدون نگاه به گذشته و مشکلات جاری توجه کرد
مهم ترین محورهای همکاری چنین بازار مشترکی عبارتند از :
1- انرژی محور توسعه راهها در منطقه راه ابریشم
منابع انرژی درخلیج فارس و دریای خزر میتواند نقش تاثیرگذار درایجاد راههای ارتباطی جدید برای انتقال نفت و گاز منطقه به بازارهای مصرف در سایر نقاط جهان داشته باشد. درست است که درحال حاضراقتصاد جهان با رکورد بی سابقه ای روبروشده است اما افزایش نیازبرای دریافت هرچه بیشترانرژی درآینده منطقه و جهان، قابل پیش بینی است. علاوه بر این حصول اطمینان از تنوع منابع و بازارها، و خطوط انتقال انرژی برای کشورهای غربی کاملا قابل درک است. همین مساله موجب ایجاد فرصتها و امکانات اقتصادی درکشورهای مسیر راه ابریشم می شود. بویژه آنکه بحرانها و نوسانات اخیر بهای انرژی نشان دهنده اهمیت توسعه منابع جدید هیدروکربن وخطوط انتقال انرژی درسطح جهان به منظور پاسخگویی به نیاز روزافزون به انرژی درجهان است.
الف: قزاقستان
قزاقستان که هم اکنون نیزیکی ازمهمترین کشورهای تولیدکننده نفت محسوب میشود طی ده تا پانزده سال آینده به یکی ازبزرگ ترین کشورهای صادرکننده نفت غیرعضو اوپک تبدیل خواهد شد. این کشور درنظردارد با دو برابرکردن تولید نفت، ظرفیت تولید خود را تا سال 2020 میلادی به بیش از سه میلیون بشکه درروز برساند. برای قزاقستان و کشورهای وارد کننده نفت از این کشور کسب اطمینان ازاین نکته که نفت تولیدی به بازارهای جهانی راه پیدا میکند،اهمیت حیاتی دارد.افزایش سریع درتولید نفت قزاقستان،شرکتهای عمده نفتی وسرمایه گذاران را برآن داشته تا هرچه سریعترمسیرهای جدیدی برای صادرات اضافی تولید نفت این کشور ایجاد کنند. پیشنیاز این امر انجام مذاکرات مختلف سیاسی و اقتصادی وهمچنین سرمایهگذاری قابل ملاحظه دربخشهای زیربنایی بین کشورهای منطقه با ایران هم خواهد بود. زیرا ایران مسیرمناسبی برای صادرات نفت قزاقستان ازطریق سواپ محسوب میشود.
ب: ازبکستان
ازبکستان هم به عنوان کشور دارنده منابع انرژی به نوبه خود ازمنابع هیدروکربن قابل توجهی برخوردار است و تقریبا به همان اندازه ترکمنستان گاز طبیعی تولید میکند. اگرچه منابع گازازبکستان از ترکمنستان بسیار کمتر است. اما به دلیل موقعیت جغرافیایی ازبکستان که در مرکزآسیای میانه واقع شده بیشترزیرساختهای منطقه از قبیل جادهها،خطوط انتقال نیرو وخطوط لوله ازاین کشورعبور میکنند ودولت تاشکند ازاین نظرازفرصت منحصر به فردی برای افزایش میزان صادرات خود با کمترین نیازبه سرمایهگذاری درایجاد زیرساختهای جدید برخوردار است. ازبکستان درحال حاضرگازتولیدی خود را به روسیه، تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان صادر میکند. ازطرفی با توجه به عبورخط لوله گاز طبیعی میان ترکمنستان و چین از داخل خاک ازبکستان، امکان صادرات گازاین کشوربه چین – حداقل روی کاغذ – وجود دارد.[2]
ج: ترکمنستان
وجود منابع قابل توجه انرژی در ترکمنستان، این کشور را در فهرست پنج کشور دارای بیشترین ذخایرگاز طبیعی در جهان قرار داده است. این منابع توجه بسیاری از کشورهای علاقهمند به استخراج گاز ترکمنستان برای طرحهای مختلف لولههای انتقال گاز را به خود جلب کرده است. خط لوله انتقال گاز ترکمنستان – چین که به تازگی راهاندازی شده است با تنوع بخشیدن به مسیرهای صادراتی این کشور،اقدام مهمیدرافزایش امنیت اقتصادی ترکمنستان محسوب میشود. ابتکار ترکمنستان در انتقال گاز طبیعی به هند از طریق افغانستان و پاکستان، که به خط لوله انتقال TAPI (تاپی = ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) مشهوراست،[3] از اتکای این کشور به بازار واحدی برای صادرات انرژی خواهد کاست. گرچه چالشهای پیشروی تکمیل چنین طرحی واقعا بی شمار هستند. زیرا انجام این طرح علاوه برآنکه نیازمند سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری جهت ساخت خطوط انتقالی است ازلحاظ امنیتی نیزبا وجود نواحی نا امن و بیثبات درافغانستان و پاکستان وهمچنین منطقه مرزی پرتنش میان پاکستان وهند بسیاردورازدسترس به نظرمیرسد. اما باید به این واقعیت اذعان کرد که به دلیل نیازمبرم چین وهند به انرژی درسالهای آتی خط پوتی هیچ تعارضی با منافع ایران و روسیه ندارد و بدون شک کشش پذیری بازار انرژی در منطقه ایجاد شبکههای متعدد انتقال گاز و نفت را در صورت وجود منابع با ذخایر کافی، توجیه میکند. بنابراین حتی اگر خط صادراتی گاز موسوم به پوتی با زحمات بسیار زیاد راه اندازی هم شود، ایران همچنان یکی از مهم ترین راههای انتقال گاز ترکمنستان به بازارهای جهانی خواهد بود. بر این اساس ایران میکوشد این دیدگاه در بین کشورهای منطقه شکل بگیرد که ایجاد راههای متنوع انتقال گاز نه تنها به چالشهای جدید منتهی نمیشود بلکه میتواند مبنایی برای همکاریهای بیشتروگسترده ترباشد. به شرط آنکه کشورهای فرا منطقه ای مانند آمریکا اجازه دهند دشمنیها در جاهای دیگر مانع از همکاریها دراین منطقه نشود.
2- نقش توسعه راه اهن، جادهها در خزر
با تاسف باید گفت راههای ارتباطی بین کشورهای مسیر راه ابریشم به گونه ای است که امروزه در این نقطه از جهان کمترین یکپارچگی در میان کشورهای همجواردیده میشود، به نحوی که برای سفر ازپایتختهای کشورهای آسیای میانه به پایتخت کشورهای دیگرمنطقه،غالباً باید ازمسیرهای ترانزیت هوایی دراستانبول، مسکو ودوبی استفاده کرد. که این موضوع علاوه برهدر دادن هزینه ووقت بسیاری ازمسافران، موجب کاهش مبادلات بین کشورهای منطقه میشود.این درحالی است که ما شاهد اقتصادهای سریعالرشدی مانند چین و هند، بازارهای نوظهور در بنگلادش و قزاقستان و کشورهای سرشار ازمنابعی چون ترکمنستان و ازبکستان در منطقه هستیم، براین اساس ایجاد راههای ارتباطی گسترده تردراین منطقه منافع بسیار چشمگیری برای شهروندان همه این کشورها وسایر ملل جهان به دنبال خواهد داشت. به عنوان نمونه تکمیل پل رود اکسوس بین مرزهای افغانستان با تاجیکستان در سال 2007 امکان دسترسی به بازار آسیای میانه را برای سایر کشورها از جمله ایران فراهم آورد. این پل 672 متری با هزینه ای بالغ بر 37 میلیون دلار با ساختمان گمرک، مناطق بازرسی و ایستگاههای بازرسی درهرسمت، دوطرف رود اکسوس را به هم متصل کرد. همین سرمایه گذاری کوچک موجب افزایش چشمگیر مبادلات بین دو طرف شد. زیراقبل از احداث این پل، تنها راه عبور از این قسمت رودخانه، یک کشتی مسافری با ظرفیت محدود بود که درتمام طول سال نیز فعالیت نمیکرد.[4]
تکمیل سکوی راهآهن درشهرمزارشریف افغانستان، خطوط ریلی ازبکستان و افغانستان را به یک دیگر متصل خواهد کرد. این خط آهن ایجاد ارتباطات گسترده وبا دوام بین کشورهای آسیای مرکزی وایران را ازطریق خاک افغانستان به ازبکستان وتاجیکستان میسرمیکند. وصل شدن ارتباطات ریلی بین سرخس به تجن در ترکمنستان به سرخس درایران در سال2005 و ازانجا به بافق و بندرعباس در جنوب گام مهم دیگری در جهت توسعه همکاریهای بین شمال و جنوب خلیج فارس با منطقه خزر و آسیای مرکزی به شمار میرود. موافقت نامه پنج جانبه ترانزیت کالا در زمینه حمل و نقل ریلی، دریایی و زمینی که بین ایران، ازبکستان، ترکمنستان وقطر وعمان دراردیبهشت ماه امسال (1390) درعشق آباد امضاء شد. همچنین توافق ایران با ترکیه وچین برای برقراری خطوط راه آهن سراسری بین استامبول، تهران و شانگهای زمینههای جدیدی را در این مسیر برای همکاری فراهم میسازد.
همچنانکه توافقنامه تجاری ترانزیت کالا میان افغانستان و پاکستان، که از یازدهم فوریه 2011 به اجرا گذاشته شد، به افزایش تجارت میان افغانستان وهمسایگان شمالی این کشور یعنی تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان نیز کمک کرد. اما افغانستان میداند برای دسترسی به آبهای آزاد علاوه بر پاکستان به ایران نیز نیاز دارد و به همین دلیل با وجود فشار و مخالفت آمریکا، همچنان به توسعه همکاری در خطوط مواصلاتی خود با ایران بویژه در مرز دوغارون ادامه میدهد.
3- اهمیت خطوط ترابری نظامی
تا سال 2009 میلادی حدود 85 درصد محمولههای متعلق به نیروهای نظامیغربی مقیم افغانستان از طریق پاکستان منتقل میشد، ولی به دلیل اقدامات تروریستی طالبان و متحدان آنان در مناطق جنوبی و جنوب شرقی این کشور، انتقال محمولههای نظامیو سوخت برای نیروهای آمریکا و ناتو با مشکل جدی مواجه شد. در ماه آوریل سال 2009 میلادی واشنگتن با مسکو در رابطه با ایجاد مسیر شمالی به منظور انتقال محموله و نیروی نظامیاز طریق مسیرهای هوایی و زمینی به نتیجه رسید و پس از چند ماه، زمینه امضای اسناد مربوطه با همکاری دولتهای قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان نیز آماده شد. بدین ترتیب زمینه برای تشکیل شبکه ای برای انتقال تجهیزات نظامیامریکا تحت عنوان "شبکه توزیع شمالی" ( The Northern Distribution Network ( فراهم شد. این شبکه بیشتر کشورهای آسیای میانه را شامل میشود ودرصد روزافزونی از نیازهای نظامیان آمریکا را فراهم میکند وخود را به عنوان جایگزینی برای مسیرپاکستان، به منظور پشتیبانی تسلیحاتی نیروهای آمریکا وناتو درافغانستان مطرح ساخته است.
"دیوید سیدنی" معاون وزیردفاع آمریکا اخیرا درنطقی تحت عنوان "تجدیدنظر سیاست آمریکا درخصوص آسیای مرکزی" درکمیته ارتباطات بینالمللی سنای آمریکا درامورخاورمیانه وآسیای مرکزی وجنوبی تاکید کرد :
" آمریکا قصد دارد ترانزیت محمولههای نظامیازطریق شبکه شمالی آسیای مرکزی را افزایش دهد. آمریکا پیوسته حجم انتقال محمولههایش را از طریق شبکه شمالی افزایش داده و این افزایش در آینده نیز ادامه خواهد داشت. هم اکنون واشنگتن هرهفته ازطریق راهآهن آسیای مرکزی حدود 350 کانتینر محوله به افغانستان انتقال مییابد که سه برابر بیشترازحجم انتقال محموله ازطریق مسیرهوایی میباشد که درماه ژوئن حجم آن 108 کانتینر بوده است.[5]
آمریکا امیدوار است با توافقی که اخیرا در جریان سفر خانم کلینتون به تاشکند بدست امد،حجم حمل و نقل محمولهها از طریق شبکه شمالی آسیای مرکزی به افغانستان از طریق زمینی بازهم افزایش یابد. به گفته دیوید سیدنی این شبکه شمالی قراراست ازکشورهای استونی، روسیه، قزاقستان و ازبکستان عبورکند. همچنین برخی محمولهها نیزازمسیر گرجستان – آذربایجان – دریای خزر – قزاقستان و سپس ازبکستان وارد افغانستان خواهد شد.مشکل ترین قسمت مسیردربخش ورود به افغانستان میباشد که به گفته دستیارویژه وزیر خارجه امریکا با افتتاح راه آهن جدید ازحیرتان به مرزافغانستان و ازبکستان در مزارشریف، این مشکل تاحدودی برطرف شده است.[6]
براساس اطلاع مطبوعات آمریکا درسال 2010، مسکو مجوزصدور 4500 پروازهواپیماهای نظامیآمریکا ازطریق حریم هوایی خود را برای انتقال تجهیزات و نیروی نظامیبه افغانستان صادر کرد. به گفته کارشناسان، شبکه شمالی درمقایسه با شبکه جنوبی(مسیر پاکستان) دارای امنیت کامل است واین موضوع برای آمریکا وناتوازاهمیت بالایی برخورداراست. علاوه بر این یکی از دلایل همکاریهای فعال روسیه و کشورهای منطقه آسیای مکزی را با آمریکا و ناتو به موضوع درآمدهای خوب مالی نهادها و شرکتهای مربوطه این کشورها مرتبط میدانند و البته این بخشی ازحقیقت است.
بخش دیگرحقیقت آن به وجود فساد درتمامیسطوح مدیریتی ودریافت رشوههای کلان بازمیگردد. رسانههای آمریکایی ضمن اذعان به فساد اداری در جمهوریهای برجای مانده از شوروی، سود شرکتهای حملونقل و سایر طرفهای دولتی همکار شبکه شمالی در روسیه ازجمله سازمان راهآهن این کشور را در سال 2010 حدود یک میلیارد دلار تخمین زده اند. [7]
راهکارهای ایران برای تعامل با راه ابریشم جدید
1- ایران میتواند در مناسبات خود با کشورهای راه ابریشم جدید خواستارهمکاری با دولتها ومردم منطقه بصورت هم زمان برای دستیابی به اهداف خود باشد. توسعه مناسبات با دولتها لازمه گسترش مناسبات با مردم منطقه است. به این منظور ایران میتواند برمنافع دوجانبه وچند جانبه همکاریها بین ایران و کشورهای منطقه تاکید کند. براین اساس ایران باید منافع مشترک را درهرزمینه ای که وجود دارد، بین ایران و کشورهای منطقه شناسایی، معرفی، تقویت کرده وگسترش دهد.
2- این موضوع که ایران در مواردی با دولتهای منطقه آسیای مرکزی اختلافهایی دارد به عنوان واقعیتهای موجود نباید نایده گرفته و یا انکار شوند. بلکه دقیقا باید هرزمینه ای را که وجود دارد با طرف مقابل بصورت دوستانه مورد بحث وبررسی قرارداد. این کارحتما باید براساس احترام متقابل انجام گیرد. زیرا در زمان شوروی روسها به گونه ای با مردم منطقه برخورد میکردند که گویا فقط آنها دارای خرد و ادراک هستند، ودیگران باید تابع سیاستهای آنها باشند. این سیاست برای کشورهای منطقه یادآور رفتارهای توهین آمیز روسها در دوران شوروی است.
3- ایران باید به گونه ای برنامه ریزی کند که در نهایت کشورهای منطقه به این باور واقعی برسند که ایران قصد ندارد نظام خود را برکشورهای دیگرتحمیل کند. به این منظورمسئولین ایرانی در تعاملات خود با مردم ورهبران کشورهای منطقه نباید ازموضع دانای کل رهبران کشورهای منطقه رانصیحت کنند، وبا آنها ازجایگاه بالا برخورد کند. بلکه درست در نقطه مقابل این رفتار، خواستار احترامیمتقابل به عنوان یک کشور دوست و برادر به صورتی صادقانه و شفاف در عمل نشان دهند که ارزش میراث مشترک ومنافع متقابل بین کشورهای منطقه را درک میکنند.
4- ایران میتواند باعمل به وعدههای خود نشان دهد میکوشد با استفاده ازاشتراکات دینی، فرهنگی مشترک بستر مناسبی را برای همکاری درکلیه زمینهها بوجود آورد. زیرا ایجاد ترکیبی مناسب از منافع مشترک درکنار احترام متقابل موضوعی است که صحبت درمورد آن آسان تراز عمل کردن به آن است. درعین حالی که میدانیم کشورهای مسیر راه ابریشم جدید هریک دارای فرهنگ، تجربیات، مردم، واقتصادهای ملی خاص و ویژه خود هستند.
5- برقراری ارتباط بین بخش خصوصی ایران با شرکتهای خصوصی در کشورهای منطقه بستر مناسبی را برای توسعه تجارت متقابلا سودمند برای رفع نیازهای قابل تامین دربین کشورهای منطقه فراهم میکند. دولتها میتوانند بسترساز و تسریع کننده امور بازرگانی و خدماتی در منطقه باشند.
6- لازم است ایران بنادر جنوبی خود را در دریای عمان بصورت کامل و بدون حق تراتزیت در اختیار کشورهای آسیای مرکزی قرار دهد تا آنها برای استفاده از بنادر ایران با وجود مخالفت امریکا ترغیب شوند. این اقدام ایران در یک دوره یک یا دو ساله میتواند مزیت نسبی ایران را برای کشورهای حوزه خزر افزایش دهد در ان صورت حذف ایران از صحنه همکاریهای منطقه ای دشوار تر و پر هزینه تر میشود.
جمع بندی بحث :
آمریکا همچنان بر طبل توخالی تحریم و تهدید علیه ایران میکوبد و با ادامه این سیاست شکست خورده نمیتواند به اهداف خود در منطقه دست پیدا کند. امریکا به خوبی میداند طرح راه ابریشم جدید با همکاری ایران است که ضمانت اجرایی پیدا میکند. آمریکا اگر براستی به دنبال توسعه همکاریهای منطقه ای به منظور مبارزه ریشه ای با عوامل نا آرامیدر منطقه است باید این واقعیت را بپذیرد که نمیتوان جایگاه استراتژیک ایران را بر سر راه ابریشم جدید نادیده بگیرد. امریکا بدون آنکه لازم باشد در باره همه سیاستهای غلط گذشته خود در برابر ایران تجدید نظر کند، میتواند از این طرح پلی برای جبران اشتباهات گذشته استفاده نماید.
ایران نیز برای امنیت و ثبات منطقه که تاثیر تعیین کننده ای بر امنیت خودش دارد در صورت نشان دادن تمایل واقعی آمریکا برای همکاری میتواند از این نوع همکاری استقبال کند چرا که منافع آن برای همه کشورهای منطقه است و تهدیدی علیه هیچ کشوری محسوب نمیشود. همچنانکه همکاری ایران در جریان جنگ علیه طالبان در سال 2001 نمونه مثبتی از حسن نیت ایران بود که متاسفانه با محور شرارت خواندن ایران توسط بوش پسر در سال 2001 زمینه هر گونه همکاری از بین رفت.
[1]26 اکتبر 2011
3- رؤسای جمهور ترکمنستان، پاکستان و افغانستان و وزیر نفت و گاز طبیعی هند در تاریخ یازدهم دسامبر سال 2010 میلادی توافقنامهای بین دولتی را در مورد طرح خط انتقال گاز "تاپی" امضا کردند طرحی که بحث پیرامون آن از دهه 1990 میلادی آغاز شده بود. .
نظر شما :