لیبیزاسیون سوریه آغاز شده است
با توجه به این که جمعه گذشته معترضان بحث منطقه پرواز ممنوع را مطرح کردند، به نظر شما تا چه حد ممکن است که این خواسته معترضان با استقبال شورای امنیت و کشورهای غربی مواجه شود؟
بعد از حذف موفقیت آمیز قذافی توسط ناتو و همیاری آنها با معراضین داخلی در لیبی، یک تئوری در روابط بین الملل مطرح شده که با عنوان لیبیزاسیون شناخته شده ا ست. این تئوری اساسا یک تئوری جدید و عرفی است. به بیان دیگر در این تئوری میتوان شاهد وضعیت جدیدی برای الگو سازی در زمینههای متفاوت برخورد با کشورهای هدف بود. لیبیزاسیون اکنون گام به گام از منظر سیگنالهای ضعیف و قوی در باب سوریه به کار میرود. این که اپوزیسیون داخل و خارج کشور با یکدیگر ارتباط پیدا میکنند، این که سعی میشود میان این اپوزیسیون نوعی همگرایی ایجاد شود که این همراهی در نهایت موجب ایجاد وحدت عمل در میان گروههای اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور شود و از طرف دیگر ایالات متحده امریکا سعی میکند که در داخل سوریه با همگرایی بیشتر سفیر خود با معارضین زمینههای نوعی هم پیوندی را برای آینده حرکت ناتو در داخل سوریه فراهم کند، همه نشان دهنده آن است که ایالات متحده امریکا و کشورهای مغرب زمین به لیبیزاسیون سوریه میاندیشند و آن را به عنوان یک طرح، گام به گام به پیش میبرند.
در این جاست که درخواست منطقه پرواز ممنوع گامیدیگر به گامهای قبلی اضافه میشود و سیگنالی قوی در این زمینه است که بیانگر این است که بعد از لیبی، در بازی یک چهارم نهایی امریکا وارد عرصه حذف سوریه و برخورد با دولت این کشور شده است.
این روند با پروسه ای مسالمت آمیز قرار است پیش رود یا احتمال اقدام نظامینیز وجود دارد؟
آن چه مطرح است این است که هر اقدام سیاسی در صحنه روابط بین الملل دو سویه دارد. یک سوی آن طرفهای موجود در ناتو به ویژه ایالات متحده امریکا است و سوی دیگر آن، طرفی است که باید سوریه و مخاطبین دولت بشار اسد به حساب آیند. اگر آنها به گونه ای عمل کنند که بتوانند در برابر این تحرکات از خود نوعی خرد سیاسی معطوف به حفظ جامعه ملی نشان دهند، تا حدودی میتوان گفت که معارضه صورت نخواهد پذیرفت. اما اگر بشار اسد نتواند نیروهای داخلی را حول محور اقتدار ملی خود گرد آورد و بر اساس این اقتدار عمل کند، شاهد فضایی خواهیم بود که ماجرای سوریه به طریقی به لیبیزاسیون نزدیک خواهد شد.
به اعتقاد من مغرب زمینیان برای آقای بشار اسد فضا را باز خواهند گذاشت تا زمانی که حمله ای صورت نگرفته باشد. در صورت وقوع حمله، همان گونه که در باب قذافی عمل شد سعی خواهند کرد تا آخر کار، زمینه را پیش برند و آن جاست که دیگر فرصت برای آقای بشار اسد کم خواهد بود. آقای بشار اسد تا زمانی میتواند در این زمینه عمل کند که یا بتواند وحدت ملی و مقاومت درونی کشورش را حفظ کند و در برابر همه این تحرکات به خوبی ایستادگی کند و با توجه به حمایتها و پشتیبانیهای مردم خود با دادن هزینههای بسیار اما قابل قبول در جای خود باقی بماند. اما اگر واگرایی میان ملت و دولت سوریه به وجود آمده باشد، که البته به هر تقدیر نمادهایی از آن هم قابل مشاهده است، حال چه این واگرایی از واقعیت برخوردار باشد یا نه، امروزه یک واقعیت گریز ناپذیر است، لذا مجبور خواهد بود که گزینه دوم یعنی تغییر رفتار را برگزیند. اگر این تغییر رفتار هم عملیاتی نشود، باید منتظر گام بعدی یعنی تحرک غرب بر علیه سوریه باشیم.
در این جا آن چه برای سوریه باقی میماند استفاده از برگههای روسیه و چین و دیگر متحدان سوریه است. لذا اگر سوریه نتواند از این برگهها استفاده کند، میتوان گفت باید منتظر چنین حادثه ای باشیم.
کشورهایی مانند چین و روسیه در صورتی که بحث احتمال حمله نظامیمطرح شود، مقاومت نخواهند کرد؟
آن چه مشخص است این است که مقاومتهای چین و روسیه یک خط قرمز دارد. این مقاومتها تا جایی ادامه پیدا میکند که به رودررویی با ایالات متحده امریکا منجر نشود. وقتی شرایط بحرانی پیش میآید به هر ترتیب شاهد نوعی عقب نشینی بر اساس امتیازگیریهای خاص هستیم.
اما نکته اساسی آن است که ما شاهد حرکتهای ایالات متحده امریکا بعد از جریان عراق، خارج از چارچوبهای شورای امنیت هم بوده ایم و با وجود این که کشورهای دیگر غربی من جمله آلمان و فرانسه در جنگ علیه عراق در مرحله اول با امریکا همکاری نکردند، اما امریکا با دور زدن شورای امنیت سازمان ملل متحد به این جنگ وارد شد. امروز هم شاهد آن هستیم که امریکا بر اساس تجربه ناشی از این معنا توانسته در مرحله اول مغرب زمینیان را با خود همراه کند. امروز میبینیم که فرانسه، آلمان و کشورهای دیگر اروپایی که به طور صد در صد با سیاستهای ایالات متحده امریکا همراه نیستند، در مسیر حرکت ایالات متحده امریکا به این کشور میپیوندند و با آن همراه میشوند.
از این منظر باید گفت که نهایت ایستادگی روسیه و چین در شورای امنیت و در حق وتو است و در درگیری با ایالات متحده امریکا در منطقه خود را وارد نمیکنند و سعی میکنند با سیاستهای پنهان وارد عمل شوند. سیاستهای پنهان هم در این زمینهها چندان دارای اعتبار نیست. مگر این که بتواند میان دو طرف نوعی مفاهمه به وجود آورد که در نهایت این مفاهمه هم رسیدن به اهداف حداقلی کشورهای غربی خواهد بود.
نظر شما :