بازی صالح با طرح شورای همکاری خلیج فارس
در خبرها آمده بود هفت هزار نیروی امنیتی از نهادهای مختلف نظامیدر یمن جدا شده اند. چه شرایطی باعث شده این افراد از نهادهای امنیتی جدا شوند؟
از ابتدای آغاز حرکت مردمیدر یمن تا کنون شاهد جدایی بخش هایی از ارتش یمن و پیوستن آن ها به مردم بودیم. این یک جریان مستمر بود. البته دولت با وعده ها و تهدیدهای خود به خصوص در گارد ویژه ریاست جمهوری که تحت فرماندهی پسر آقای علی عبدالله صالح است، عده ای را نگه داشت و سعی کرد که مانع پیوستن این عده به مردم شود.
اما به هر ترتیب ارتشیان هم به افق آینده نگاه میکنند و از طرفی هم نمیتوانند تحمل کشتار مردم را داشته باشند. چرا که اگر در آینده محاکمه ای صورت بگیرد، طبیعتا این افراد مقصر شناخته میشوند. خصوصا این که در حرکت یمن اتفاقی افتاد که در کشورهای دیگر نبود و آن این که انقلابیون سعی کرده اند برای استفاده تبلیغاتی به مجامع بین المللی مراجعه کنند و بحث محاکمه علی عبدالله صالح را مطرح کرده اند. برای ارتشیان این نگران کننده است که اگر در آینده بحث محاکمه علی عبدالله صالح مطرح شود، پای آن ها هم به ماجرا کشیده خواهد شد. کما این که در مسئله دادگاه حسنی مبارک، بحث نظامیانی که در قاهره یا شهرهای دیگر دست به کشتار زده بودند مطرح شد.
لذا این جدایی طبیعی است. علاوه بر این که هر چه میگذرد افق برای حکومت علی عبدالله صالح تیره تر میشود و افق پیروزی مردم روشن تر و واضح تر میشود. بنابراین ارتشیان با یک محاسبه سود و زیان احساس میکنند بهتر است به مردم بپیوندند.
جدا شدن این نیروها چه تاثیری در تحولات آتی یمن خواهد داشت؟
جدا شدن این افراد خواه نا خواه حکومت را تضعیف میکند. زمانی که عبدالله صالح به عربستان رفت و به یمن بازگشت هم چنین معادله ای مطرح بود. در آن زمان کسی در مجموعه یمن به جز یک محله از شهر صنعا طرفدار او نبود و الان هم همین گونه است. اما واقعا از بدنه حکومت چیزی باقی نمانده و طبیعی است که چنین اتفاقی بیفتد.
علی عبدالله صالح در دو سه مرحله اعلام کرده است که طرح شورای همکاری خلیج فارس را بررسی و امضا میکند. الان هم این بحث را مطرح کرده است. تعلل علی عبدالله صالح درباره این طرح به چه دلیل است و با چه هدفی انجام میگیرد؟
در کل حکومت علی عبدالله صالح از زمان آغاز این حرکت تا کنون در انفعال است. در حالی که عمل بر اساس نیازها و امکانات صورت میگیرد. حرکات علی عبدالله صالح بیشتر واکنشی و انعکاسی و از روی اضطرار است.
طرح شورای همکاری خلیج فارس، طرحی است که علی عبدالله صالح قلبا با آن موافق نیست و برخی از رده های حکومتی نیز با آن مخالف هستند. اما ایشان در حال حاضر در انفعال است و ناگزیر انواع و اقسام راه ها را امتحان میکند. گاهی میگوید طرح را قبول نداریم و راه حل دیگری داریم، گاهی میگوید طرح را میپذیریم. این تغییر موضع ها نشانه ای که برای یک تحلیل گر میدهد این است حکومت در اضطرار است و هیچ امیدی برای این که بتواند از راه های مشروع و قانونی رضایت مردم را جلب کند، ندارد.
لذا علی عبدالله صالح سعی میکند با طرح شورای همکاری خلیج فارس و تاکید بر اجرای این طرح حمایت های عربستان را از دست ندهد. علی عبدالله صالح در حال حاضر به این حمایت ها بسیار نیازمند است. به این دلیل که قبلا حکومت با مالیات مردم اداره میشد، اما در حال حاضر هزینه ارتش باقیمانده توسط دلارهایی که از عربستان به او میرسد تامین میشود. بنابراین صالح با این طرح به عنوان یک برگ برنده برای کمک گرفتن از عربستان استفاده میکند. از طرف دیگر افکار عمومیرا هم با استفاده از این برگ به بازی میگیرد و زمان میخرد. به نظر نمیرسد به سادگی علی عبدالله صالح این طرح را بپذیرد و در ازای حتی وعده دادن برای اجرای آن هم بهایی دریافت میکند.
در روزها و هفته های اخیر درباره کشته شدن اعضای القاعده در یمن زیاد صحبت میشود. به نظر شما این بحث چه تاثیری در حکومت آینده یمن و ارتباط امریکا با آن حکومت خواهد داشت؟
امریکایی ها از یک طرف حرکت مردمیدر یمن را بد جلوه میدهند و نسبت به القاعده جایگاه بسیار کمتری را برای این حرکت در رسانه های خود اختصاص داده اند. تا کوچکترین تحولی درباره القاعده اتفاق میافتد، بیشترین پوشش خبری را میگیرد در صورتی که اخبار این حرکت چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. این نشان دهنده این است که غربی ها یک استراتژی را در این زمینه دنبال میکنند.
علاوه بر این غربی ها سعی دارند بخش جنوبی یمن را از شمال آن جدا کنند و این به دلیل قرار گرفتن تنگه باب المندب در این منطقه یک مسئله استراتژیک است. غربی ها سعی میکنند همیشه بهانه های لازم را برای ورود به این منطقه داشته باشند و حتی اگر حکومت به دست مردم افتاد این منطقه را جدا کنند و این ذهنیت را ایجاد کنند که برای مقابله با القاعده ما باید در این جا حضور داشته باشیم. لذا این تحرکات، تحرکات اضطراری است که غرب نشان میدهد. کما این که در پاکستان هم همین سیاست را برای کنترل قدرت اتمیپاکستان اجرا میکند.
البته رگه ها و شاخه های از القاعده و مذاهب مورد حمایت عربستان به طور محدود و پراکنده در یمن وجود دارد اما این به معنی این که القاعده در یمن پایگاه مردمیدارد، نیست. حرکت مردم یمن و بحث القاعده دو جریان جداگانه است.
ارزیابی شما از آینده تحولات در یمن چیست؟
آینده این تحولات را باید در سه سطح کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت بررسی کنیم. در کوتاه مدت جریان انقلابی هزینه زیادی را در سخت ترین شرایط تحمل کرده است. یمن در حال حاضر درآمد ارزی ندارد، مردم برای تهیه معیشت روزانه خود دچار مشکل هستند و از نظر رفاهی در سطح پایینی قرار دارند اما میبینیم که مقاومت بی نظیری از خود نشان داده اند. این پتانسیل مردم قابل ستایش است. وقتی مشاهده میکنیم که مردم با این که میدانند حضور آن ها در خیابان ها با گلوله پاسخ داده خواهد شد، باز هم در صحنه حضور پیدا میکنند، این نشان دهنده این است که در حالی که مردم زنده اند، حکومت و ساختار کاملا پوسیده و مرده است. حکومت یمن در حال حاضر هیچ نشانه ای از حیات ندارد. این حکومت که هیچ اداره موثری بر امور ندارد مرده است و تنها برای حفظ خود میجنگد. حال در مقابله این حکومت مرده و این مردم زنده نتیجه معلوم است.
ممکن است در کوتاه مدت مردم به وسیله اسلحه های عربستان سعودی و تبلیغات غرب در فشار قرار گیرند ولی در عرصه عمل این حکومت فرو خواهد ریخت و این از مسائل کاملا واضح و روشن است.
نظر شما :