نام سه وزیر در لیست سیاه اروپا

تحریم سیاسی ایران کلید خورد

۲۳ مهر ۱۳۹۰ | ۲۰:۴۵ کد : ۱۷۰۳۴ گفتگو
دیپلماسی ایرانی آخرین وضعیت تحریم‌های اتحادیه اروپا، هم چنین احتمال دنباله روی اتحادیه از سیاست‌های امریکا را در گفت و گو با شمس الدین خارقانی، سفیر پیشین ایران در آلمان بررسی کرده است.
تحریم سیاسی ایران کلید خورد
دیپلماسی ایرانی: اتحادیه اروپا طی هفته گذشته تحریم‌های جدیدی را علیه ایران وضع کرد. این در حالی است که امریکا بعد از ماجرای ترور سفیر عربستان در واشنگتن توسط یک ایرانی، موج جدیدی از تبلیغات ضد ایرانی را دنبال می‌کند. دیپلماسی ایرانی آخرین وضعیت تحریم‌های اتحادیه اروپا، هم چنین احتمال دنباله روی اتحادیه از سیاست‌های امریکا را در گفت و گو با دکتر شمس الدین خارقانی، سفیر پیشین ایران در آلمان بررسی کرده است:

 

تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا شامل چه مواردی می‌شود و از چه نظر اهمیت دارد؟

 

بر عکس دفعات قبل که موارد مختلف را اعم از اقتصادی و سیاسی را در بر می‌گرفت، این تحریم‌ها تنها شامل یک مورد و آن هم تحریم سیاسی است و در دسته تحریم ورود اشخاص به اتحادیه اروپا جای می‌گیرد.

این که اتحادیه اروپا این بار بحث‌های اقتصادی را مطرح نکرده و روی نفرات به خصوص سه وزیر ایرانی حساس بوده، بسیار مهم است. شاید برای اولین بار باشد که وزرای یک کشور، ‌آن هم وزرای کلیدی کشور برای رفتن به اتحادیه اروپا مورد تحریم قرار می‌گیرند. اگر به یاد داشته باشید، وقتی وزیر خارجه منصوب شد، به این دلیل که از پست سابق خود کنار رفت، اتحادیه اروپا اسم ایشان را از لیست تحریم‌ها خارج کرد. این اقدام مثبتی بود. در حالی که هم اکنون قرار دادن سه وزیر کابینه که وزرای مهمی‌هستند و بعضا هم مانند وزیر ارشاد سبقه‌های فرهنگی دارند، قدم بسیار بزرگی است که اتحادیه اروپا برداشته و به نظر می‌رسد تاثیرات به سزایی هم خواهد داشت.

چرا که اتحادیه اروپا با این اقدام، بحث‌های فرهنگی در مورد وزیر فرهنگ، بحث‌های سیاسی را در مورد وزیر اطلاعات و بحث‌های مرزی را در مورد وزیر کشور، در سطح دولت با دولت محدود کرده است. یعنی در سطح دولت با دولت بحث‌های این چنینی محدود شده و راه مذاکرات را در این سطح بسته است.

به همین دلیل به نظر می‌رسد این قدم مهمی‌برای اتحادیه اروپا محسوب می‌شود و می‌تواند تاثیرات شدیدی روی ایران داشته باشد.

این اقدام از این بعد هم که وزرای ایران را در جهان محدود کرده اند، مسئله مهمی‌است که معمولا عرف نبوده است.

 

ظاهرا هواپیمایی ماهان هم به رغم خصوصی بودن در لیست تحریم‌ها قرار گرفته است. هدف از این تحریم چیست و تا چه حد وجه قانونی دارد؟

 

در مورد ماهان باید گفت که همان طور که می‌دانید امریکایی‌ها ماهان را محدود کردند و اعلام کردند که در لیست تحریم‌ها قرار دارد. بعد از آن هم اروپایی‌ها در حال تصمیم گیری در این باره هستند که آیا ماهان را تحریم کنند یا خیر؟

حال باید دید تحریم اتحادیه اروپا برای ماهان فقط شامل فروش قطعات و سوخت می‌شود یا موارد دیگری را نیز در بر می‌گیرد. چون تا جایی که من مطلع هستم هنوز اتحادیه اروپا در این خصوص اعلام نظری نداشته است که مشتمل بر تحریم کامل ماهان باشد.

ماهان ایر یک شرکت خصوصی است. درست است که از تسهیلات دولتی برخوردار است اما در نهایت یک شرکت خصوصی است. طرح این بحث نشان می‌دهد که اتحادیه اروپا به طور جدی بر بخش خصوصی ای که ارتباط نزدیکی با بخش دولتی دارد، حساس شده و می‌خواهد به آرامی‌آن‌ها را هم در لیست تحریم‌های خود قرار دهد.

 

در هفته گذشته در امریکا بحث ترور سفیر عربستان در واشنگتن توسط یک ایرانی مطرح شد، روزنامه‌های اروپایی هم خبر از انتشار گزارش مدیرکل آژانس دادند که در آن جزئیات بیشتری از برنامه هسته ای ایران و ابعاد نظامی‌آن آمده است. این تحولات چگونه قابل تحلیل است و آیا اروپا در این مسئله از امریکا دنباله روی خواهد کرد؟

 

در امریکا بحث ایران بسیار جدی شده و بسیار هم حساس است. تقریبا همه روزنامه‌های امریکایی هم هم پا با روزنامه‌های اسرائیلی و تا حدودی عربستان و بعضی کشورهای اروپایی به طور خیلی جدی به ایران حمله می‌کنند و مواضع خود را درباره چگونگی برخورد با ایران بیان می‌کنند. اکثرا معتقدند باید شکل و رنگ و بوی برخوردها تغییر کند. بعضی روزنامه‌ها واقعیت را به شکل دیگری منعکس کردند، برخی دیگر تغییراتی در لحن نوشتار خود دادند و برخی بسیار تند بودند. ولی نهایتا همه بر این نکته متفق بودند که اگر این اتفاق افتاده باشد، طبیعتا باید با ایران برخورد جدی تری نسبت به گذشته صورت گیرد.

در همین حین، جلسه ای در سنای امریکا برگزار شد که سناتورهای برجسته و معروفی در این جلسه حضور داشتند و وزارت خارجه، سی آی ای و وزارت تجارت امریکا نیز در این جلسه شرکت کردند. بحث اصلی در این جلسه که تقریبا تا پیش از این هیچ وقت مطرح نشده بود، بحث تحریم‌های نفتی بود. این مسئله از این جهت اهمیت دارد که یکی از گلوگاه‌های ایران همین بحث نفت است. در این جلسه درباره راه‌های وادار کردن چین به عنوان یکی از اصلی ترین خریداران نفت ایران برای قطع خرید نفت از ایران، بحث شد. آقای اوباما هم در مصاحبه مطبوعاتی خود با همتای کره ای، به طور جدی مسئله را مطرح کرد و اعلام کرد که کشورها باید نوعی بسیج عمومی‌علیه ایران در جهان ایجاد کنند.

در جلسه سنا اعلام کردند که ما با 50 کشور در حال حاضر تماس گرفته ایم آن‌ها را ترغیب کرده ایم و آن‌ها هم چراغ سبزهایی به ما داده اند که در تحریم‌های گسترده تر در خصوص مسائل نفتی، امریکا را حمایت کنند. قابل حدس است که این 50 کشور، کدام کشورها هستند. احتمالا اکثریت این کشورها اعضای اتحادیه اروپا هستند. نشان داده شده که اتحادیه اروپا اگر فشار امریکا را حس کند، طبیعتا با امریکا همراهی و همکاری خواهد داشت.

حال اگر این حرف درست باشد و 50 کشور به نوعی با امریکا همراهی نشان داده باشند، این نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی‌ایران دیپلماسی بسیار ضعیفی را دنبال کرده که باعث شده هر مسئله ای که با تبلیغات در دنیا اتفاق افتد، به راحتی قابلیت انتساب به ایران را دارد و کشورها آن را به راحتی قبول می‌کنند. در حالی که در گذشته این گونه نبود. حتی اگر به خاطر داشته باشید، زمانی که در شورای امنیت بحث حمله به عراق مطرح شد، کشورهای متعددی به امریکا انتقاد کردند. اگر این حرف درست باشد، امروزه کشورها بسیار راحت به امریکا می‌پیوندند.

در این میان این نگرانی وجود دارد که اتحادیه اروپا هم به طرف تحریم‌های شدید تر و یا حتی تایید‌هایی که می‌تواند روی موارد غیر تحریم بگذارد، حرکت کند. چرا که آقای اوباما در این سخنرانی برای اولین بار گفت تمام گزینه‌ها روی میز است و ما می‌توانیم از همه این‌ها استفاده کنیم. این موضع گیری نشان می‌دهد که در نوع نگرش اوباما نسبت به ایران تغییراتی ایجاد شده است. این به این معنی نیست که در آینده نزدیک حمله ای به ایران صورت بگیرد. اما تغییر نگرش اوباما به ایران می‌تواند منجر به تغییر نگرش اتحادیه اروپا به ایران شود و این مسئله بسیار خطرناک است و ما باید در این زمینه چاره اندیشی کنیم.

 

به نظر شما هنوز فرصتی برای ایران وجود دارد که با دیپلماسی مسئله را حل کند؟

 

ببینید حل کردن مسائل با دیپلماسی همیشه امکان پذیر است. اما مسئله این است که در شرایط متفاوت باید هزینه‌های متفاوتی برای حل مسئله پرداخت. اگر ایران می‌توانست تا دیروز با هزینه 2 یک مورد را حل کند یا آرام کند یا تنش زدایی انجام دهد، امروز دیگر نمی‌تواند با هزینه 2 این کار را انجام دهد، برای حل مسئله هزینه 10 لازم است. همان طور که می‌دانید دیپلماسی داد و ستد (Give and Take) است. یعنی باید چیزی بدهیم تا چیزی به دست آوریم. امروز که سیاستگزاران کشورها به خصوص کشورهایی که با ما دچار مشکل هستند ممکن است فکر کنند که ما در نقطه ضعف قرار گرفتیم، طبیعتا فشار خود را زیاد تر می‌کنند به این دلیل که می‌خواهند امتیاز زیادتری بگیرند.

بنابراین همیشه دیپلماسی قابل ورود به مسئله هست، مگر در زمانی که دیگر اولین توپ شلیک شود. اما طبیعی است که هر چه بگذرد مقدار داده‌ها نسبت به گذشته چند برابر می‌شود و این مشکل آفرین است و باعث می‌شود ضررها و زیان‌های بسیار گزافی به مردم و کشور وارد آید.

 

( ۲ )

نظر شما :