بوش؛ ۳۰۰ روز دیگر تا تحويل کاخ سفيد

۱۷ فروردین ۱۳۸۷ | ۱۷:۲۱ کد : ۱۶۹۱ اخبار اصلی
آخرين تور خارجى جورج بوش در واپسين سال از دور دوم رياست جمهورى وى در حالى آغاز شد که گمانه زنى ها در مورد ميزان توجه حاکم آينده کاخ سفيد به الويت هاى خارجى بوش شدت گرفته است. ساير رهبران جهان نيز با اين تصميم مواجه هستند که تا چه حد مى توانند به توافقات خود با رهبرى که روزهاى رياستش به شماره افتاده و ميراثش به واسطه جنگ طولانى و پرهزينه عراق در ابهامى تاريک فرورفته است، پايبند باشند.
بوش؛ ۳۰۰ روز دیگر تا تحويل کاخ سفيد
آخرين تور خارجى جورج بوش در واپسين سال از دور دوم رياست جمهورى وى در حالى آغاز شد که گمانه زنى ها در مورد ميزان توجه حاکم آينده کاخ سفيد به الويت هاى خارجى بوش شدت گرفته است. ساير رهبران جهان نيز با اين تصميم مواجه هستند که تا چه حد مى توانند به توافقات خود با رهبرى که روزهاى رياستش به شماره افتاده و ميراثش به واسطه جنگ طولانى و پرهزينه عراق در ابهامى تاريک فرورفته است، پايبند باشند.
 
جورج بوش دوشنبه گذشته با هواپيماى مخصوص خود ( Air Force One ) پايگاه هوايى اندروز را به مقصد اوکراين ترک کرد. او پس از يک توقف کوتاه در اين کشور به رومانى رفت تا آخرين حضورش به عنوان رئيس جمهور آمريکا را در اجلاس سران ناتو به ثبت برساند. رئيس جمهور آمريکا سپس به شهر سوچى در سواحل درياى سياه پرواز کرد تا براى آخرين بار و پيش از آن که ولاديمير پوتين کرملين را به خلف خود واگذار کند، ميهمان رئيس جمهور روسيه باشد.
 
بر اساس برنامه اى که براى جورج بوش در سال جارى ميلادى طراحى شده است، وى پس از اروپا به آسيا، خاورميانه و سپس آمريکاى جنوبى سفر خواهد کرد تا بدين ترتيب به عنوان رئيس جمهور کشورش از سال 2000 تاکنون وداع خود با تمام رهبران جهان را کامل کند. اما به نظر مى رسد که اين وداع چندان مهم تلقى نشده و جورج بوش به رئيس جمهورى فراموش شده تبديل شده است.
 
همه روساى جمهور آمريکا در آخرين سال از دوران رياست خود به اردک لنگ ( Lame Duck ) معروف مى شوند. اين صفت در اصطلاح سياسى به سياستمدارانى اطلاق مى شود که قدرت و نفوذ خود را از دست داده و دوران افول را طى مى کنند. جورج بوش هم نه تنها از اين قاعده مستثنى نيست، بلکه در حال کسب لقب صفت رئيس جمهور فراموش شده نيز هست که براى اولين بار به يک رئيس جمهور آمريکايى نسبت داده مى شود.
 
بوش هفته جارى با همتاى روسى خود ديدار داشت. ديدارى در اين سطح به دليل مطرح شدن مسائل حساس در سياست خارجى دو طرف از جمله سيستم دفاع موشکى و اختلافات تجارى، از سوى رسانه ها بسيار مهم تلقى مى شود. اين در حالى است که روزنامه وال استريت ژورنال خبر مربوط به اين رويداد را در صفحه 11 جاى داد و واشنگتن پست صفحه 5 را براى آن مناسب يافت. روزنامه نيويورک تايمز هم صفحه 15 خود را به اين موضوع اختصاص داد.
 
مطبوعات آمريکا شايد نتوانند هرگز اين جمله رئيس جمهور کشورشان را که وقتى در چشمان رئيس جمهور روسيه نگاه مى کند، احساس داشتن روح مشترک با او را مى بيند، فراموش کنند. اکنون 7 سال از آن زمان گذشته و روسيه پرقدرت تر شده و نشانه هاى دوستى ميان واشنگتن و مسکو کمرنگ تر شده است.
 
هم اکنون به نظر مى رسد که انتخابات رياست جمهورى آمريکا بيش از ساير مباحث بين المللى از اهميت برخودارد است. اين واقعيت نه تنها در رسانه هاى داخلى آمريکا بلکه در رسانه هاى خارج از اين کشور نيز کاملا مشهود است. در اروپا اين اميد وجود دارد که رئيس جمهور جديد در آمريکا بتواند دوران اوج روابط بين آتلانتيکى را بار ديگر احيا کند.
 
با وجودى که تغيير رهبرى در کشورهاى فرانسه و آلمان موجب نزديکى ميان اروپا و آمريکا شد، اما موارد اختلاف ديگرى وجود دارد که بر شدت مخالفت هاى افزوده است. يکى از اين موارد نقش ناتو در افغانستان است. رهبران اروپا اکنون ترديد خود در مورد پيروزى در ماموريت افغانستان را رساتر از پيش اعلام مى کنند. آنها همچنين مى گويند که آمريکا بيش از حد توان خود را در جنگ عراق درگير کرده و به اندازه کافى به بحران افغانستان توجه نشان نمى دهد.
 
در مورد مسائل داخلى نيز سياست هاى دولت بوش کمتر با موفقيت قرين بوده است. پيش بينى شده است که در پايان دوران رياست جمهورى بوش، اقتصاد آمريکا با يک بدهى 4 تريليون دلارى مواجه خواهد بود. همچنين ميراث گوآنتانامو، رسوايى شنکنجه اسراى عراقى و استراق سمع مکالمات تلفنى خاطراتى نيستند که به راحتى از ذهن آمريکايى ها زدوده شوند.
 
وجود همين واقعيت ها باعث شده است که جورج بوش بيش از پيش به رئيس جمهورى فراموش شده در تبديل شود. نگاهى گذرا به مبارزات انتخاباتى نامزدهاى جمهوريخواه مويد ديگرى از اين واقعيت است. اين نامزدها بيشتر تمايل دارند که موفقيت هاى رونالد ريگان را مورد توجه قرار دهند تا لغزش هاى دوران رياست جمهورى بوش را. حتى نامزدهاى دموکرات هم ديگر به اين نتيجه رسيده اند که حمله به بوش ديگر نمى تواند امتياز مثبتى برايشان محسوب شود.
 
بيل کلينتون پس از رسوايى اخلاقى و استيضاح، به واسطه عملکردش در مذاکرات صلح اسرائيل و فلسطين از حداقل سرمايه سياسى دوران رياست جمهورى خود بهره مند بود. حتى رونالد ريگان هم على رقم برخى از رسوايى هاى سياسى دوران خود، توانسته بود به عنوان پايان دهنده دوران جنگ سرد نام نيکى از از خود در حافظه تاريخ آمريکا بر جاى بگذارد.
 
جورج بوش تا تحويل کاخ سفيد 300 روز فرصت دارد. او در اين فرصت کوتاه – به نسبت 7 سال گذشته – فقط مى تواند به انجام معجزه اى براى ماندگار شدن در اذهان اميد داشته باشد. معجزه اى که حتى در صورت وقوع در طوفان انتخابات رياست جمهورى 2008 آمريکا گم خواهد شد و توجهى را برنخواهد انگيخت. 

نظر شما :