افول قدرت ارتش ترکیه در سال 86
درست بیست و چهار ساعت پس از آنکه جورج بوش، رییس جمهور آمریکا به ترکیه در خصوص خروج از خاک عراق هشدار داد، ارتش ترکیه خاک این کشور را ترک کرد. هرچند پس از عقب نشینی ارتش از عراق، ژنرال یاشار بویوک کانیت اعلام کرد که برنامه عقب نشینی ارتش ارتباطی به هشدار جورج بوش ندارد اما بار دیگر این سوال مطرح شد که آیا قدرت ارتش ترکیه رو به افول است؟
درست بیست و چهار ساعت پس از آنکه جورج بوش، رییس جمهور آمریکا به ترکیه در خصوص خروج از خاک عراق هشدار داد، ارتش ترکیه خاک این کشور را ترک کرد. هرچند پس از عقب نشینی ارتش از عراق، ژنرال یاشار بویوک کانیت اعلام کرد که برنامه عقب نشینی ارتش ارتباطی به هشدار جورج بوش ندارد اما بار دیگر این سوال مطرح شد که آیا قدرت ارتش ترکیه رو به افول است؟
ارتش در ترکیه در واقع حافظ ارزش های نظام سکولار این کشور است و وظیفه خود می داند که اجازه ندهد که ترکیه از مسیر سیاسی که مصطفی کمال آتاتورک برایش تعیین کرده خارج شود.
پس از آتاتورک ارتش ترکیه سه مرتبه به نام مبارزه با ارتجاع اسلامی دست به کودتا زده است. محمد جلال بایار نخستین کسی بود که توانست در ترکیه نظام سیاسی چند حزبی را جایگزین نظام تک حزبی کند که کمال آتاتورک آن را پایه گذاری کرده بود، وی در سال 1946 به همراه چند تن از جمله عدنان مندرس حزب دموکرات را که تمایلات اسلام گرایی داشت، پایه گذاری کرد و در سال 1950 به عنوان رییس جمهور ترکیه انتخاب شد، در دهه 1960با کودتای ارتش بایار برکنار شد و عدنان مندرس به عنوان نخست وزیر وقـت به دار آویخته شد. سه سال بعد یعنی در سال 1971 در پی کودتای دیگری تمام احزاب اسلام گرا در ترکیه تعطیل شدند. در سال 1980 کنان اورن که یک نظامی بود در پی کودتایی اعلام کرد که علت این کودتا، جلوگیری از نفوذ و گسترش جریان های اسلامی در ترکیه است.
در سال 1997، نجم الدین اربکان در پی هشدار نظامیان ترکیه مجبور به کناره گیری از دولت شد. با این پیشینه تاریخی در نظام سیاسی ترکیه هنگامی که در اواخر آوریل 2007 هنگامی که حزب عدالت و توسعه، عبدالله گل را به عنوان نامزد ریاست جمهوری انتخاب کرد، هیچ کس فکر نمی کرد که ارتش ترکیه از کنار این مسئله به آرامی عبور کند.
در آن زمان ارتش ترکیه در پایگاه های اینترنتی خود تهدیدات غیر مستقیمی را علیه حزب عدالت و توسعه منتشر کرد و نامزدی عبدالله گل که آن زمان وزیر امور خارجه دولت به نخست وزیری رجب طیب اردوغان بود را رد کرد، پس از آنکه ارتش اعلام کرد که ممکن است در این مسئله دخالت کند و دادگاه قانون اساسی ترکیه نیز رای گیری پارلمانی برای انتخاب وی را مردود خواند، حزب عدالت و توسعه انتخابات زود هنگام اعلام کرد و در توانست برای دور دوم با بیش از 46 درصد از آرا به تنهایی دولت تشکیل دهد. این انتخابات در واقع مجوزی بود برای انتخاب عبدالله گل به مقام ریاست جمهوری.
پس از انتخاب عبدالله گل به مقام ریاست جمهوری که در دور سوم رای گیری ها در پارلمان ترکیه بسیاری از ناظران اروپایی نگران بودند که پیروزی قاطعانه حزب عدالت و توسعه ممکن اتس باعث تشدید تنش ها با ارتش ترکیه شود اما مدتی بعد همه چیز تغییر کرد و ارتش نیز تمامی شرایط حضور عبدالله گل در کاخ چانکایا را پذیرفت.
شاید یکی از دلایل عدم دخالت ارتش ترکیه در تحولات اخیر این کشور را موقعیت خاص ترکیه برای ورود به اتحادیه اروپا تلقی کرد چراکه در تجربه کناره گیری نجم الدین اربکان از قدرت، ارتش ترکیه شاهد تغییراتی در روند پیشروی پرونده ترکیه در پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا بود.
امروز ترکیه در شرایطی قرار دارد که با وجود آنکه بسیار بعید است که اتحادیه اروپا به سادگی به عضویت این کشور در این اتحادیه تن دهد اما تمام فعالیت های سیاسی این کشور به نوعی اتحادیه اروپا پیوند می خورد.
هرچند برخی معتقدند که بازی سیاسی در ترکیه به نفع پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا تغییر کرده است اما برخی نیز معتقدند که قدرت ارتش این کشور که وظیفه دفاع از میراث آتاتورک را بر عهده دارد رو به افول است. ارتش ترکیه و ژنرال های ترک که مدت ها حتی پست های سیاسی زیادی را در این کشور عهده دار بودند امروز نه تنها از کنار مسائل سیاسی ترکیه به آرامی عبور می کنند بلکه حتی در خصوص مسائل نظامی نیز قدرت پیشین را ندارند.
ارتش ترکیه که به منظور سرکوب شورش حزب کارگران کرد به شمال عراق حمله کرده بود، پس از آنکه ژنرال گیتس به ترکیه سفر کرد و جورج بوش، در سخنرانی خود از ترکیه خواست تا هرچه زودتر خاک عراق را ترک کند، از عراق عقب نشینی کرد. ژنرال یاشار بویوک کانیت در جواب کسانی که هشدار آمریکا را علت عقب نشینی می دانستند گفت در صورتی که ثابت شود که عقب نشینی ارتش ترکیه بنا به دستور آمریکا بوده است شنل نظامی خود را از دوشش می اندازد.
آنچه مسلم است این است که ارتش ترکیه دیگر قدرت پیشین خود را ندارد. این افول قدرت ارتش می تواند در صحنه های سیاسی به نفع دموکراسی و روند پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا باشد اما باید این نکته را نیز در نظر گرفت که این روند تا کجا ادامه خواهد داشت. آیا ارتش در آینده ای نه چندان دور تنها به یک سمبل در این کشور تبدیل خواهد شد؟ نقش ارتش در بازی های سیاسی این کشور تا چه اندازه کمرنگ خواهد شد؟ آیا این تغییرات سایر وظایف ارتش را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد؟
نظر شما :