محمود عباس با یک تیر دو نشان زد
سخنرانی رئیس دولت خودگردان فلسطین به شهادت بسیاری از کارشناسان و شنوندگان، یک سخنرانی تاریخی بود که برخی اطرافیان و حامیان پروپا قرص او سعی دارند آن را با خطابه تاریخی یاسر عرفات در سازمان ملل برای احقاق حق ملت فلسطین مشابه سازی کنند. تصویر شور و شعف هیات ایرانی پس از اتمام سخنان ضد اسرائیلی محمود عباس نیز در نوع خود دیدنی بود.
عباس در نطق خود هرچه دل تنگش خواست گفت و به انحای مختلف توپ را در زمین اسرائیلیها انداخت و بارها تاکید کرد که تنها مانع تراشی آنها مانع پیشبرد مذاکرات شده است. او هیچ اشاره ای به مسائل داخلی فلسطینیها و اختلافات تاریخی خود با گروه حماس نکرد و تنها در یک مورد اشاره ای کوتاه اما مهم به مشروعیت خود و دولتش کرد و تشکیلات خودگردان را تنها نماینده مردم فلسطین خواند.
او درحالی از این مطلب به راحتی عبور کرد که یکی از مشکلات پیش روی قضیه صلح، موضوع غزه و حاکمیت حماس بر آن بوده است. همچنین نفوذ معنوی و سیاسی حماس بر بخشی از جامعه فلسطینی از جمله مسائلی است که سالها تشکیلات خودگردان با آن دست به گریبان بوده و محبوبیت و در مقاطعی مشروعیت این دولت را با تردید همراه کرده است.
مراودات نزدیک تشکیلات خودگردان با حماس که از حدود دو ماه پیش و با هدف رسیدن به اجماع و اتحاد بیشتر برای امتیازگیری از طرف اسرائیلی صورت گرفت، به نوعی گروه حماس را به حاشیه برده و آن را در حصاری تنگ محصور کرده است. حماس چند ماهی است که تحرک دیپلماتیک خاصی ندارد و توافق کرده است که این وظیفه را دولت خودگردان به پیش ببرد. شاید انقلاب مصر و سقوط رژیم حسنی مبارک بزرگ ترین موهبت برای حماس و طرفدارانش محسوب میشد که این گروه را بار دیگر احیا کرده و امکان مانور سیاسی را برای آن فراهم آورده است. اما هوشمندی محمود عباس در طرح قضیه تشکیل کشور فلسطین در سازمان ملل که آن را از چند هفته پیش بر سر زبانها انداخت و هول و ولای خاصی در دل امریکا و اسرائیل ایجاد کرد و رسانههای عربی و غربی را هم به تکاپو واداشت، اجازه هیچ پویایی سیاسی را به حماس نداد و ابتکار عمل را در دست تشکیلات خودگردان نگه داشت. این ایده حکم تیری را داشت که همزمان به دو هدف اصابت کرد.
حتما محمود عباس در حین سخنرانی اش در سازمان ملل از جو حاکم بر فلسطین و شادی و پایکوبی مردمش در رام الله و سایر شهرها باخبر بوده است. او متنی استدلالی و احساسی برای قرائت در پیشگاه روسای کشورها و جامعه بین الملل آماده کرده بود که میتوانست قدرتی دوچندان برای او به ارمغان بیاورد. از یکسو با انداختن توپ در زمین حریف و خطاب قرار دادن مذاکره کنندگان سابق، اعلام کرد که باعث و بانی توقف مذاکرات طی یکی دو سال گذشته، طرف مقابل بوده است و از سوی دیگر، خود و تشکیلاتش را به عنوان تنها نماینده قابل مذاکره و تنها منتخب مردم فلسطین معرفی کرد.
عباس گفت "دیگر فلاکت بس است". میتوان از این حرف اینگونه استنباط کرد که عباس قصد دارد بیش از هر چیز فلاکت و سردرگمیداخلی در فلسطین را به خط پایان برساند. او در بازگشت از نیویورک مورد استقبال گسترده فلسطینیها قرار گرفت. حالا احترام و محبوبیت عباس بیش از گذشته شده است. دیگر او را یک رهبر تاریخ ساز میخوانند که سعی خود را برای احقاق حق فلسطینیها به کار گرفت و حتی اگر تلاشهایش از سوی قدرتهای غربی وتو شود و تشکیل کشور مستقل فلسطینی بازهم به تعویق بیفتد، او مقصر نیست و تمام قصورها متوجه وتوکنندگان و بدخواهان فلسطین خواهد بود. عباس ایده اش را طوری پیش برد که هرگونه مخالفت با آن حکم مخالفت تاریخی با ملت فلسطین را داشته باشد.
او حالا از سوی امریکا و جامعه بین الملل به عنوان نماینده اصلی فلسطینیها قلمداد میشود و هر گونه تغییر در سمت و سوی مذاکرات یا ایجاد انعطاف در لحن و خواستههای طرف فلسطینی منوط به تصمیم و موضع گیریهای محمود عباس دانسته میشود. از سوی دیگر، عباس با تبلیغات فراوان و موضوع گیری عملی در سازمان ملل توانسته است جایگاه خود را به عنوان رهبر کنونی فلسطینیها و مخالف جدی اشغالگری و شهرک سازی نزد هم وطنانش تحکیم ببخشد و رقیب سیاسی داخلی اش را بیش از پیش زیر سایه خود بگیرد.
میتوان گفت اگر نطق تاریخی عباس در سازمان ملل و تلاش اش برای تحقق آرمان فلسطینیها به نتیجه لازم نینجامد، دست کم این امتیازها را برای او به ارمغان میآورد که هم از جانب غربیها و هم از سوی افکار عمومیداخلی به عنوان یک رهبر مشروع، کوشا و میهن دوست لقب بگیرد و هم جایگاه سیاسی و دیپلماتیک او را به مراتب بالاتر برساند.
نظر شما :