حرفهای احمدی نژاد برای غرب تکراری بود
آنطور که گفته میشود و به نظر میرسد، انعکاس سفر ایشان در رسانههای آمریکایی بسیار کمتر از گذشته بوده و به نوعی با نوعی بایکوت خبری روبرو شده است. یعنی گفته میشود که برخلاف سالهای گذشته و حتی پارسال، به طور حساب شده ایشان را تحریم کرده بوده اند و از انعکاس اخبار مربوط به ایشان خودداری میکرده اند.
تا چه حد این مسئله به تحولات جهان اسلام و خاورمیانه و توجه رسانهها به موضوعات مربوط به بهار عرب بر میگردد؟
من فکر نمیکنم این موضوع چندان به بیداری اسلامیمربوط باشد. به نظر من جدی ترین دلیل این موضوع این بوده که افکار عمومیبه این حرفها عادت کرده است و برای افکار عمومیاین حرفها جدید نبوده است. مثل سوزنی است که به قسمتی از بدن زده شود. بار اول سیستم عصبی و نرونها واکنش نشان میدهند ولی وقتی این مسئله تکرار شود به مرور از حساسیت کاسته میشود و واکنش اولیه از بین میرود. افکار عمومینیز همینگونه است. وقتی حرفهایی مدام تکرار شود برای افکار عمومیهم جذابیت نخواهد داشت. صحبتهای آقای احمدی نژاد اگرچه در گذشته شوکی برای افکار عمومیمحسوب میشد ولی در حال حاضر این حرفهای برای آنها تکراری به نظر میرسد. از جنس این حرفها در سالهای گذشته زیاد شده است و جز هزینه سودی ندارد. دیگران هم میتوانند از این جنس سخنان بر زبان بیاورند ولی چون سودی در آن نمیبینند بیان نمیکنند. رسانهها نیز وقتی میبینند این حرفها تازگی و نو بودن خود را از دست داده است و نمیتوانند بهره برداری که معمولا از این دست حرفها میکنند را داشته باشند به آن نمیپردازند و تریبون در اختیار ایشان نمیگذارند.
بنابراین به نظر شما تغییرات اخیر در خاورمیانه منجر نشده که شخصیتهای دیگری بیشتر مورد توجه قرار گیرند. مثلا محمود عباس با توجه به طرح موضوع فلسطین بسیار مورد توجه قرار گرفت. ا ینطور نیست؟
قطعا محمود عباس بیشتر مورد توجه قرار گرفته چرا که حرفهای جدیدی میزند و دست به اقدامات تازه ای زده است. به این دلیل فوق العاده مورد توجه قرار گرفته است. جمعیتی که در هنگام سخنرانی ایشان در جلسه حضور داشتند چشمگیر بود. علاوه بر این برخاستن از روی صندلیها و تشویق او کاملا نشان میداد که حرفهای محمود عباس برای بسیاری از رهبران کشورها مورد توجه واقع شده است. این کاملا واضح است که استقبال از سخنان محمود عباس در مجمع عمومیبا آقای احمدی نژاد قابل مقایسه نیست. به تبع این موضوع بازتاب رسانه ای اقدامات و سخنان محمود عباس هم بسیار بیشتر از دیگران بود.
چرا محمود عباس به یک باره اینقدر مورد توجه قرار میگیرد؟
چون تاکید میکند در عین حال که به دنبال صلح است درخواست میکند که کشوری که به نام فلسطین شناخته میشود به رسمیت شناخته شود. یعنی در کنار این که خود را حامیصلح معرفی میکند دو طرح را برای به رسمیت شناخته شدن فلسطین به پیش میبرد. یعنی کاملا مشخص است که چه میخواهد و برای خواسته خود چارچوب تعریف کرده است. فقط به دنبال شعار دادن نیست. یعنی به نظر میرسد بین شعارها و حرفهای قشنگ و کلی مطرح کردن با یک طرح منسجم و هدفمند تفاوت وجود دارد.
برخی رسانهها آزادی دو آمریکایی را در راستای فضا سازی برای سفر آقای احمدی نژاد دانسته اند و هدف این اقدام را این دانسته اند که رسانههای آمریکایی کمتر از این موضوع برای به چالش کشیدن آقای احمدی نژاد استفاده کنند. تا چه حد این تحلیل درست است و اگر هست تا چه حد به هدف خود دست یافته است؟
بعید میدانم که چنین چیزی باشد. وقتی ما میگوییم که قوه قضاییه مستقل داریم به این معنا است که تحت تاثیر این گونه مسائل قرار نمیگیرد. اگر قرار باشد که این موضوع را سیاسی بدانیم و در راستای تاثیر گذاشتن بر سفر آقای احمدی نژاد ارزیابی کنیم که منافی استقلال قوه قضاییه خواهد بود.
به هر حال خبر آزادی این دو آمریکایی را اولین بار آقای احمدی نژاد اعلام کرد. این به این معنا نمیتواند باشد که آقای احمدی نژاد خواستار آزادی آنها درآستانه سفرش بوده است؟
اعلام این خبر از سوی آقای احمدی نژاد به این معنا نیست که قوه قضاییه به خاطر آقای احمدی نژاد یا به خاطر سفر ایشان اقدام به آزادی این دو آمریکایی کرده است. این بسیار برای ما بد خواهد بود که چنین چیزی گفته شود که قوه قضاییه ما به خاطر سفر آقای احمدی نژاد این دو زندانی را آزاد کرده است. چون این مسئله مطرح میشود که اگر اینها جاسوس بوده اند و اتهاماتی که قبلا مطرح شده وارد بوده است سفر آقای احمدی نژاد و غیره نمیتواند در آن تاثیری بگذارد و در چارچوبهای قوه قضاییه پیگیری میشود. چرا که قوه قضاییه در کشور ما مستقل است.
بنابراین این همزمانی اتفاقی بوده است؟
شاید این همزمانی اتفاقی نباشد ولی این برای قوه قضاییه ما خوب نیست که چنین چیزی مطرح شود که به خاطر سفر آقای احمدی نژاد این زندانیها آزاد شده اند. چون قاضی باید تحت تاثیر شرایط پرونده باشد و نه مصالح سیاسی.
نظر شما :