رويکرد درست: حفظ ارتباط با روسيه در سطح کنونى
نویسنده خبر:
عباس ملکی
روس در تاريخ ما نماد بربريت و وحشيگرى در ايران است. منشا چنين برداشتى نيز جنگ هاى ايران و روس است که بر اثر آن بخش هايى از ايران جدا شد. اين رخدادها را هيچ ايرانى نمى تواند فراموش کند. بازتاب اين امر را حتى ميتوان در ادبيات حسرت ملاحظه کرد.
به نظر من ايران نمى تواند متحد استراتژيک داشته باشد. ايران ويژگى عجيبى دارد و آن اينکه وقتى با کشورى ارتباط برقرار ميکند نمى تواند از حد معينى جلوتر برود. ما نه به لحاظ نژادى با مردم کشورهاى ديگر نزديک هستيم و نه از نظر مذهبى و يا زبان. در واقع اختلاف ما با سايرين قابل توجه است. براى مثال گرچه سالهاست با روسيه، سوريه و ونزوئلا همکارى داريم ولى نميتوانيم آنها را متحد استراتژيک خود بدانيم به خصوص روسيه را.
روس در تاريخ ما نماد بربريت و وحشيگرى در ايران است. منشا چنين برداشتى نيز جنگ هاى ايران و روس است که بر اثر آن بخش هايى از ايران جدا شد. اين رخدادها را هيچ ايرانى نمى تواند فراموش کند. بازتاب اين امر را حتى ميتوان در ادبيات حسرت که در موسيقى و شعر آذرى نمايان است ملاحظه کرد مقصودم حسرت از دست رفتن سرزمين هاى ماست.
بر اين اساس ما متحد استراتژيک روسيه نيستيم ولى داراى روابط استراتژيک با روسيه هستيم. در چارچوب اين روابط استراتژيک نيز هست که ما با روس ها همکارى هسته اى و دفاعى داريم. يا در مسائل منطقهاى موضوع شانگهاى، کريدور شمال – جنوب و همکارى در آسياى مرکزى و قفقاز مطرح است. همکارى دو کشور در زمينه هاى نفت و گاز، ماهواره و فناورى فضايى، سيمان، ميلگرد و چوب روسى و کاغذ هم قابل توجه است. در يک مورد هم ارتباط در موضوع همکارى استانى برقرار است.
به نظر من ارتباط استراتژيک از اين نوع، متاثر از نگاه ابرقدرتى روسيه است. درست است که روسيه بسيار ضعيف شده است ولى آنها خود فکر مى کنند قوى ترين کشور دنيا هستند. البته بر اساس آخرين برآوردهاى جهانى روسيه از لحاظ قدرت نيروى زمينى مقام اول را داراست. پس از روسيه چينى ها و آمريکايى ها از نظر نيروى زمينى قوى ترين کشورهاى جهان هستند. روس ها از لحاظ پدافند هوايى و اژدرهاى زيردريايى نيز بسيار پيشرفته اند. در ماجراى غرق شدن زيردريايى روسى کورسک آمريکايى ها مى خواستند به فناورى اژدرهاى روسى دست يابند.
روس ها به اين موضوع توجه دارند که چگونه مى توان در روند هاى جهان تاثير گذاشت. از همين منظر هم رابطه خود را با ايران تعريف مى کنند. ما گاه دچار اشتباه مى شويم که روس ها هيچ کمکى به ما نخواهند کرد. اين گمان همان قدر اشتباه است که تصور کنيم آنها حتما به تعهدات خود درباره نيروگاه بوشهر عمل خواهند کرد. به بيان ديگر بايد تابع و متغيرهاى موجود در روابط جهانى روسيه را مورد دقت قرار دهيم.
روسيه و آمريکا
در اين زمينه روابط روسيه با آمريکا بسيار اهميت دارد. بخصوص که پس حادثه 11سپتامبر روس ها پذيرفتند مهار آمريکايى ها کار ساده اى نيست. آنها دريافتند وقتى آمريکا از مبارزه با تروريسم سخن مى گويد دست به اقدام عملى هم خواهد زد بنابراين برخلاف اينکه در آغاز در چيستى مفهوم تروريسم از منظر آمريکا ترديد مى کردند اما بسيار زود سوار هواپيماى مبارزه با تروريسم شدند گفتند ما هم تروريسم خودمان را داريم و مصداق آن را چچنى ها معرفى کردند.
حتى حاضر شدند در مبارزه با تروريسم با امريکايى ها همکارى کنند. البته چون روس ها در بافت رقابت ابرقدرتى هم قرار دارند ايران را در موضوعات تروريسم دخيل نمى دانند.
يا در بخش دفاعى به ويژه موشک و پدافند ضد هوايى، روس ها واقعا با ايران همکارى دارند اما بايد توجه داشت که اگر آنها به ما موشک اسکاد مى دهند به اين معنى نيست که آن را از رقيب ايران دريغ مى کنند. کما اينکه تجهيزات مشابه را سال ها در اختيار عراق هم قرار داند همچنان که به احتمال زياد عربستان نيز از تجهيزات مشابه برخوردار است.
ايران روسيه و خزر
به اعتقاد من ايران بايد همين روابط محدود و خوب خود را با روسيه حفظ کند البته اين بستگى به پتانسيل ايران دارد. طبيعى است هر قدر ايران در اين زمينه ها بيشتر فعاليت کند توجه آنها هم به موضوعات فى ما بين بيشتر جلب مى شود در مقابل اگر ايرانى ها ظرفيت نشان ندهند روس ها به راحتى منافع کشور ما را از نظر دور مى دارند.
براى مثال متاسفانه ما تا کنون در موضع رژيم حقوقى درياى خزر سياستى يک دست و منسجم نداشته ايم، در واقع از سال 1992 که نخستين اجلاس سران کشورهاى خزر در تهران برگزار شد چند بار تغيير موضع داده ايم. نخست از کندمينيوم (مشاع) سخن به ميان آورده ايم، بعدگفتيم تقسيم، پس از تقسيم درياچه و سهم 20 درصد براى هر کشور حمايت کرديم.
وقتى قزاقستان ادعاى 28 درصد سهم را مطرح کرد ما هم گفتيم بسيار خوب ولى به ما هم 20 درصد سهم بدهيد. اکنون بار ديگر به موضوع کوندمينيوم که مربوط به معاهده 1921 و موافقتنامه 1940 بحرپيمايى و تجارت است روى آورديم. در آن معاهدات به صراحت بر مشترک بودن دريا و همکارى دو کشور در بهره بردارى از آن تاکيد شده است. البته مشاع به معناى نصف – نصف يا 50 درصد نيست. آنچه در اين باره در دوره اصلاح طلبان گفته شد کاملا اشتباه بود و بى جهت انتظار مردم را بالا برد اکنون روس ها در انديشه چه هستند؟ آنها رويکرد دوگانه اى نسبت به بهره بردارى از خزر دارند يعنى توسل به کوندمينيوم در سطح دريا و تقسيم کف دريا ميان کشورها. ايران اين شيوه را نمى پذيرد گرچه من اگر جاى دولت ايران بودم آن را معقول مى دانستم.
تکليف بخش قابل ملاحظه اى از سطح دريا تا کنون روشن شده است مقصودم تعيين خط مرزى ميان قزاقستان و روسيه است. قرارداد در اين باره را يلتسين و نظربايف در سال 1998 امضا کردند. پوتين و نظربايف هم در سال 2001 کار را نهايى کردند. معاهده مشابهى در سال 2000 ميان پوتين و حيدر عليف به امضا رسيد همچنان که ترکمن ها در سال 1996 اين خط را با قزاق ها معلوم کردند. به اين ترتيب 53 درصد باقى مى ماند که مى توان آن را بين سه کشور تقسيم کرد.
در اين صورت سهم ما 17.5 درصد خواهد شد. به هر حال از روسيه نمى توان انتظار داشت که همواره منافع ايران را در نظر بگيرد اما با توسل به چنين شيوه اى مى توان توقع داشت که در زمينه هايى منفعت ما را تامين کند. براى مثال اينکه روسيه اجازه نمى دهد کشورى با پرچم ديگر وارد درياى خزر شود به نفع ماست. اگر چنين نبود تا حالا بيشتر کشتى هاى آمريکا مشغول رفت و آمد در خزر بودند به همين دليل هم بيشتر مانورهاى قزاقستان يا آذربايجان با آمريکا بيرون درياى خزر انجام مى شود.
زمينه هاى ديگر همکارى
اجلاس شانگهاى هم ماهيت ضد تروريستى دارد و منافع ملموسى براى کشورهايى مانند ايران در برندارد. شرکت ما در اين اجلاس کار بسيار خوبى بود. ولى اينکه رئيس جمهور کشورمان دوبار در آن حضور بيابد را به نياز ما تعبير مى کنند.
در بحث همکارى ترانزيتى با روسيه هم گفتنى است که استفاده از راه نوستراک (کريدور شمال – جنوب) در مواردى هزينه هاى حمل و نقل را به يک سوم تقليل مى دهد.
در آسياى مرکزى و قفقاز ما نسبتا بهتر از ترکيه عمل کرديم. از سويى ترکيه به بعضى کشورها شک دارد و از سوى ديگر روسيه معتقد است که در پس قضاياى چچن ترک ها قرار دارند. همچنين عربستان سعودى از طريق ترکيه افراط گرايى مى کند ولى چنين باورى درباره ايران وجود ندارد. ما توانسته ايم در قضيه تاجيکستان و تا اندازه اى ناگورنو قره باغ با روس ها کار کنيم. خلاصه اينکه روسيه اعتماد بيشترى به جمهورى اسلامى ايران دارد تا کشورهاى ديگر.
در زمينه توسعه روابط دو جانبه هم روس ها کاملا آماده اند و از آن استقبال مى کنند زمانى روابط تجارى ميان دو کشور بالغ بر 100 ميليون دلار بود. سپس به 500 ميليون دلار افزايش يافت و هم اکنون 4 ميليارد دلار است. بهترين کارى که آقاى اکبر هاشمی رفسنجانى در سفر خود به روسيه انجام داد فراهم کردن امکان همکارى استانى بود.
الان استان گيلان کار چندانى با تهران ندارد اما با مسکو همکارى دارد. استان اردبيل با داغستان مبادله دارد و مازندران هم با آستارا خان کار مى کند. اين باعث شده که حجم مبادلات بسيار افزايش يابد. بخصوص که ما به ميلگرد و سيمان احتياج داريم.
آخرين موضوع هم حمل و نقل است. هم اکنون کشتيرانى درياى خزر فعال و به تازگى چهار کشتى به روسيه سفارش داده است . واقعيت اين است که اکنون ما يک دهم روس ها از خزر بهره مى بريم و بايد تلاش کنيم اين نسبت افزايش يابد.
روسيه به لحاظ فناورى دفاعى کشورى پيشرفته است. حتى در رژيم شاه نيز تشخيص کارشناسان ايران اين بود که در زمينه دفاع ضد هوايى ماشين آلات اتحاد شوروى بهتر از تجهيزات آمريکايى عمل مى کند. چندان که سيستم ضد هوايى ما در زمان شاه روسى و سيستم حمل و نقل ما متعلق به آلمان شرقى بود. البته هواپيماهاى جنگى و سيستم الکترونيک ارتش ايران امريکايى بود.
روسيه همچنان دومين صادر کننده سلاح در دنياست . به گونه اى که حتى متحدان آمريکا همچون عربستان و برخى کشورهاى اروپاى مايل به خريد سلاح هاى روسى هستند. اين سلاح ها ارزان تر از مشابه آمريکايى هستند و روسيه بر فروش آنها شرايط ويژه اعمال نمى کند.
در موضوع خزر نيز با توجه به عدم حضور نيروهاى خارجى در درياى خزر جمهورى اسلامى بايد بيشتر با رويکرد تسامح به موضوعات اين دريا بپردازد و بکوشد مدلى را براى همکارى ها طراحى کند.
در اين ميان نکته مهم بحث تحريم است. توجه به موضع تحريم امريکا و شوراى امنيت ما را وا مى دارد که به سرمايه هاى خود در درياى خزر و تحکيم همکارى خود با روسيه در اين دريا بپردازيم چون اگر قرار بر اعمال تحريم ايران باشد اين کار از طريق جنوب يعنى خليج فارس و درياى عمان صورت خواهد گرفت افزايش همکارى از طريق ولگا، ولگادن، درياى سياه و درياى آزوف راهکارى است که در اين زمينه بايد مورد توجه قرار گيرد. روس ها درصدد احداث يک کانال به خليج فارس هستند پيشنهاد مى کنم در اين زمينه هم سرمايه گذارى کنيم.
روسيه پس از اجلاس سران در عشق آباد که آقاى خاتمى هم در آن شرکت داشتند مانورى در سال 2002 انجام داد هدف روس ها از مانور و اينکه ميخواهند نيروى نظامى در درياى خزر داشته باشند آمادگى براى مقابله با خظرهاى احتمالى است. براى مثال اينکه مى خواهند به چچن دسترسى داشته باشند من فکر نمى کنم قصد آنها حمله به ايران از طريق درياى خزر باشد. چرا که دشمن روس ها در ناحيه درياى خزر ايران نيست. البته به گفته برخى ها دليل انجام مانور روس ها انجام مانور از سوى ايران بود.
سه رويکرد نسبت با ارتباط با روسيه
زمانى روابط ايران و اتحاد جماهير شوروى چنان تيره بود که آنها حتى پيشنهاد هاى کاملا مثبت ايران را هم نمى پذيرفتند. ما از آن نقطه به انعقاد قرارداهاى چند ميليارد دلار روابط دفاعى و هستهاى رسيده ايم. در واقع تحول روابط ايران و روسيه پس از انقلاب يکى از فرازهاى مهم سياست خارجى ايران است.
اين همه در ازاى فعاليت هاى ايران به دست آمده است من فکر مى کنم رهبرى و آقاى هاشمى به رابطه خيلى عميق با روسيه معتقدند ولى برخى دگير نيز بر اين گمانند که اگر روسيه قوى است پس چرا نمى تواند خود را اداره کند درست است که در مسکو هر روزه عده اى از گرسنگى مى ميرند ولى اين دليل نمى شود که ما روسيه را ناتوان ارزيابى کنيم.
دربازه چگونگى ارتباط ايران با روسيه سه رويکرد وجود دارد: 1- رويکرد روابط استراتژيک، 2- رويکرد روابط معمولى و 3- رويکرد پرهيز از ارتباط با روسيه. حتى در بخش مالى کشور پرداخت صورتحساب هاى هسته اى روس ها که اکنون مهمترين مصداق ارتباط ميان دو کشور است معطل مى ماند. چون بدنه کارشناسى دولتى ايران بيشتر مايل است که با غرب کار کند.
به نظر من هنوز هم روسيه يکى از مهمترين کشورها براى ايران است نه به خاطر وسايلى که به ما مى فروشد بلکه به دليل اينکه در صحنه بين المللى با آمريکا در تنازع است و به هر روى در روابط خود با غرب مشکلاتى دارد بنابراين بايد با اين کشور که در همسايگى ما قرار دارد روابط نزديک داشت حتى اگر هزينه آن گران باشد.
در عين حال هرگاه که بخواهيم مى توانيم سطح روابطمان را تغيير دهيم. براى مثال در زمان آقاى هاشمى سياست صدرو کالا به روسيه وجود داشت و اين کار واقعا انجام مى شد. حتى بسيارى محصولات ايران با فناورى متوسط به روسيه صادر مى شد. مسلمانان روسيه هم از خريد اين کالاها استقبال مى کردند چون از منظر اسلامى و تاريخى اين کالاها را متعلق به خودشان مى دانستند اين روابط بايد ادامه يابد.
اما در توضيح اينکه نفع روسيه از روابط گسترده با ايران چيست بايد گفت که روسيه وقتى مى تواند بازيگرى بين المللى باشد که ايران را در کنار خود داشته باشد. روس ها در توافق چرنومردين با الگور معاون رئيس جمهور آمريکا به آمريکائى ها قول دادند که با ايران کار نکنند ولى از تعهد خود عدول کردند. اين يعنى روسيه تسلط آمريکا را بر نظام بين المللى نپذيرفته است و بنابراين داشتن ارتباط با روسيه به نفع ماست.
حدود همکارى با روسيه
مقصودم از گفتن اين همه آن است که بايد رابطه مان را با روسيه در سطح کنونى حفظ کنيم گرچه مى دانيم آن ها در مواردى به قول شان عمل نمى کنند و در عين حال به محدوده کارشان هم واقفيم. روسيه هرگز نخواهد گفت که حمله به ايران را حمله به خود تلقى خواهد کرد. نه فقط روسيه بلکه هيچ کشور ديگرى چنين کارى براى ما نمى کند. من کشورى را نديدم که دلش به حال ايران بسوزد.
البته بايد توجه داشت که روسيه مايل به همسايگى با کشورى ضد آمريکايى هم نيست. بلکه مايل است کشورى مستقل در کنار خود داشته باشد. همکارى روسيه با چين هم بر همين مبنا استوار است. چين کشورى ضد آمريکايى نيست بلکه مستقل است و با فرانسه بسيار کار مى کند همچنان که روسيه با کشورهاى مستقل همکارى فراوان دارد.
در اين ميان ايران و روسيه اگر در بسيارى از مسائل با هم دوست باشند در موضوع انرژى که ايران دست بالا دارد حتما رقيب يکديگرند.
در اين قسمت ها روسيه در مرحله بعد قرار مى گيرد که مهمترين آن درياى خزر است. يک موقعى آمريکايى ها با عبور هرگونه خط لوله اى که از ايران برود مخالف بودند و مى گفتند اين خط لوله BTC باکو جيهان خوب است. تا 11 سپتامبر 2001 در عين حال روسيه با تمام فشار آمريکا توانست خط لوله تنگيز – نوروسيسک را راه بياندازد.
هر کارى قزاق ها ميخواهند بکنند روسيه را رقيب خود مى بينند که مدام تعرفه را بالا و پايين مى برد. آمريکايى ها مى گويند جايى که روسيه اين گونه عمل مى کند از بندر آکتاوو يک خط لوله نفت به باکو بکشيم و يک خط گاز هم تا 11 سپتامبر همه مشکلات اين بود که ايران و روسيه جدا باشند. در 11 سپتامبر پوتين يک تفاهم استراتژيک با آمريکا کرد فضاى خودش و فضاى کشورهاى آسياى مرکزى قبول کرد که در اختيار نيروهاى آمريکايى قرار دهد ايران هم ابتدا موافقت نکرد ولى بعدا اجازه داد که نيروهاى آمريکايى صلح دوستانه بروند. آمريکايى ها به پاکستان هم اعتماد نداشتند چون همان نيروى ارتش پاکستان طالبان را درست کرده بودند.
روسيه اين را قبول کرد که با دو شرط يک اينکه ما هم تروريست داريم و شما بايد بگوييد تروريست هستند و چچنى ها نيروى آزاديخواه بودند و احمداف مى رفت آمريکا و مى آمد ولى يکباره همه تروريست شدند. مورد دوم اين بود که روسيه اجازه دا آمريکا در انرژى سرميايه گذارى کند سرمايه گذارى انرژى که شد شرکت هاى آمريکايى در آنجا کار مى کنند ولى در عين حال روسيه همچنان يک نگاه امپراطورى به انرژى دارد.
پوتين مى گويد يک زمان تزار با نيروهايش مى رفت و غرب را مى گرفت ما امروز با گاز و خط لوله مى گيريم. الان قرارداد ترکمنستان صد ميليارد متر مکعب گاز بين نيازف و پوتين بسته شده است. در مقايسه قرارداد ما بسيار کم است. سال 2006 به ميزان 8 ميليارد متر مکعب برديم و امسال چقدر اضافه مى شود معلوم نيست در حالى که روسيه گاز 67 دلارى به اروپا مى فروشد 250 دلار. ترکمنستان هم کارى نمى تواند بکند. اگر همانطور که آقاى هاشمى در صدد بود اگر ما مى توانستيم اين خط را به ترکيه بکشيم ما مى توانستيم مقدارى از اين پول را بگيريم.
بنابراين روس ها در حال حاضر سرمايه گذارى در ترکمنستان ارمنستان و ازبکستان ...مى کنند علاوه بر اين روس ها نفت و گاز اروپاى شرقى و مرکزى را تقريبا گرفته اند. يعنى بلغارستان، رومانى، بالکان و ... يعنى امپراطورى آقاى پوتين بر دو پايه استوار شده يکى نفت و گاز که به نظر من هم بسيار عاقلانه است و دومى امنيت نظامى است که باچچن دارد. البته در بعضى جاها با ما در معارضه قرار مى گيرد که يکى از اين جاها خط لوله ارمنستان است.
در اين خط کار کرديم براى يک ميليارد متر مکعب در سال است اما يکباره متوجه شديم در سمت ديگر گازپروم هست و دليلش هم اين بود که ارمنستان بدهى داشت و آن قسمت را در ازاى بدهى از آن کشور گرفته اند بنابراين حرکت ما متوقف مى شود و نمى توانيم به اوکراين و گرجستان متصل شويم. بنابراين روسيه به نظر من کل شبکه انتقال را در دست دارد.
به هر حال روسيه و ايران در انرژى رقيب يکديگرند به همين دليل لوک اويل و گازپروم که به پارس جنوبى آمدند پول نياوردند و اتفاقى نيفتاده است.
نظر شما :