اردوغان رهبر جبهه سنیان علیه ایران می‌شود؟

۲۴ شهریور ۱۳۹۰ | ۱۹:۰۲ کد : ۱۶۲۵۲ اخبار اصلی
سفر رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه به مصر را که قرار است شامل تونس و لیبی نیز شود، بسیاری دیپلماسی امپراطورمآبانه ترکیه در دنیای مدرن توصیف کرده‌اند. سفری که باعث شده به اردوغان لقب "پاشای جدید عرب" بدهند که بازگو کننده عنوانی است که با پادشاهان عصر عثمانی می‌دادند.
اردوغان رهبر جبهه سنیان علیه ایران می‌شود؟
دیپلماسی ایرانی: سفر رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه به مصر را که قرار است شامل تونس و لیبی نیز شود، بسیاری دیپلماسی امپراطورمآبانه ترکیه در دنیای مدرن توصیف کرده‌اند. سفری که باعث شده به اردوغان لقب "پاشای جدید عرب" بدهند که بازگو کننده عنوانی است که با پادشاهان عصر عثمانی می‌دادند. عثمانی که تا کمتر از یک قرن پیش قیمومیت مصر و بسیاری دیگر از کشورهای عربی را بر عهده داشت.

روزنامه السفیر چاپ لبنان در یادداشتی به قلم محمد نورالدین، به سفر نخست‌وزیر ترکیه پرداخته و آن را در حقیقت تلاشی برای ایجاد یک جبهه سنی علیه ایران توصیف کرده است. در ابتدای این یادداشت آمده است: ترکیه خوب می‌داند که هر گونه رویارویی با اسرائیل به معنای رویارویی با ایالات متحده امریکا، پیمان آتلانتیک شمالی و اتحادیه اروپا است. به همین دلیل هم است که آتش تحلیل‌ها را بر سر دلایل اتخاذ مواضع تند آنکارا علیه تلاویور خاموش کرد. ولی تا کجا قرار است ترکیه علیه اسرائیل موضع‌گیری کند. اگر نگاهی به روابط اسرائیل و ترکیه بیندازیم می‌بینیم که این روابط از سال 1949 تا کنون شاهد تحولات بسیاری بوده است به گونه‌ای که دو بار تا کنون تا نازل‌ترین سطح روابط پیش رفته‌اند. ولی اگر نگاهی به روند این ارتباطات بیندازیم در می‌یابیم که این روابط از چنان ریشه‌های مستحکمی برخوردار بوده که هیچ گاه تا مرز قطع کامل روابط نرسیده است. یکی از دلایل اصلی حفظ این روابط ایالات متحده بوده که همواره نقش میانجی و کالتیزور را ایفا کرده است.

در ادامه این یادداشت آمده است: وجود این واسط مهم زنجیره‌ای در روابط اسرائیل و ترکیه یعنی ایالات متحده باعث شده است تا ترکیه هر گاه از اسرائیل دور شده سیاستی اتخاذ کند که رضایت حداقلی امریکا را داشته باشد. به همین دلیل است که در این راستا می‌بینیم که با استقرار سپر دفاع موشکی در خاک خود برای کنترل ایران به رغم روابط نزدیکی‌که با تهران دارد، موافقت می‌کند تا از این طرف رضایت امریکا را جلب کرده باشد. البته یک نکته غریب در این جا وجود دارد، ترکیه اعلام کرده محل استقرار این سامانه‌های موشکی قلب ترکیه و در جایی نزدیک ایران و سوریه که اخیرا سر تحولات سوریه به تنش رسیده است، خواهد بود تا این گونه برداشت شود که گویا سیاست جنون‌آمیزی بر دستگاه دیپلماسی ترکیه حاکم شده است. چرا جنون‌آمیز؟ چرا که دقیقا این سامانه‌ها در جایی استقرار خواهند یافت که اوج تنش‌های قومی در آنها جریان دارد و این مساله می‌تواند باعث افزایش این تنش‌ها نه تنها در آن ناحیه از ترکیه بلکه کل منطقه شود. سیاستی که تدبر و تعقل دستگاه دیپلماسی ترکیه را که سکان آن به دست اردوغان و احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه او است، زیر سوال می‌برد.

نویسنده این یادداشت در این جا به سفر اردوغان به کشورهای انقلاب‌زده عرب شمال آفریقا اشاره می‌کند و می‌نویسد: سفر اردوغان به مصر، لیبی و تونس در حقیقت منعکس‌کننده آن سیاستی است که وی در منطقه تعقیب می‌کند. ترکیه می‌خواهد در غیاب کشورهای قدرتمند عربی نقش مرکزی حتی در مصر ایفا کند. این پرسش‌ها و شبهات حول نقش ترکیه در منطقه از یک سو و اتخاذ سیاست‌های خصمانه علیه اسرائیل از سوی دیگر و در عین حال شمشیر از رو بستن برای ایران و سوریه بسیاری را نگران سیاست‌های سلطه‌جویانه ترکیه کرده است. به گونه‌ای که بسیاری از تحلیلگران ضمن انتقادهای صریح از سیاست‌های آنکارا آن را بازی خطرناک و غیرواقع‌بینانه دولتمردان ترکیه توصیف کرده‌اند و می‌گویند آنکارا لقمه بزرگ‌تر از دهانش برداشته و این تحرکات فراتر از توانایایی‌هایش محسوب می‌شود.

محمد نورالدین سپس به یادداشتی به قلم یکی از روزنامه‌نگاران ترک که در یکی از روزنامه‌های ترکیه منتشر شده، اشاره می‌کند و می‌نویسد: محمد علی بیراند در یادداشتی که در روزنامه حریت منتشر شده می‌نویسد، فلسطین قربانی سیاست‌بازی‌های جامعه جهانی و ناتوانی عربی است و تلاش‌های ترکیه هیچ نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت و به این مساله بیش از همه اردوغان و داوود اوغلو واقفند. وقتی چنین وضعیتی وجود دارد پس برای چه ترکیه این قدر قیل و قال به راه انداخته است؟ با این حال بیرند می‌نویسد که قطعا محاسبات دقیقی وجود دارد که برای کسی روشن نیست. این در حالی است که ایران شیعی به مدد برنامه هسته‌ای‌اش روز به روز بیشتر قدرت می‌گیرد. برای همین است که تلاش‌هایی وجود دارد تا کشورهای خلیج فارس، اردن و مصر را در یک صف در برابر ایران قرار دهند تا شاید بتوانند از قدرت روز افزون ایران بکاهند. به اعتقاد رهبران پان‌عربیست سنی عرب که این روزها بیش از پیش به ترکیه توجه می‌کنند، بهار عربی باعث تقویت ایران و افزایش قدرت آن خواهد شد و از ترکیه می‌خواهند در صف آنها قرار بگیرند تا یک جبهه سنی علیه تهران شکل بگیرد. به اعتقاد بیرند، واشنگتن به ایران هسته‌ای به مثابه یک قدرت بزرگ خطرناک می‌نگرد که با عقب‌نشینی‌اش از عراق نفوذش در منطقه به شدت افزایش خواهد یافت و این یکی از دلایل اصرار امریکا به استقرار سپر دفاع موشکی در ترکیه است تا بدین ترتیب مقابل ایران بایستد تا ضمن آن خطر گسترش، نفوذ و افزایش قدرت شیعیان نیز گرفته شود. بیرند خود سپس این پرسش را مطرح می‌کند که آیا به همین دلیل است که سیاست‌های ضداسرائیلی اردوغان سیر صعودی به خود گرفته است؟ اگر چنین باشد ممکن است اسرائیل نیز احساس خطر کرده و اقدام به تحرکات پیشگیرانه علیه آنکارا بزند، اردوغان چه فکری برای این مرحله از سیاست خود کرده است؟

در پایان این یادداشت به نوشته‌های یک روزنامه‌نگار ترک دیگر که در روزنامه رادیکال مطلبی در این باره نوشته و پاسخی به این سوال داده اشاره شده و آمده است: نورای میرت در روزنامه رادیکال در این باره می‌نویسد: غرب چندان از تنش روباط میان ترکیه و اسرائیل نگران نیست و آن را در راستای سیاست‌های قدرت‌گیری منطقه‌ای ترکیه قلمداد کرده و از آن حمایت می‌کند. سفر اردوغان به منطقه را نیز از همین زاویه باید نگریست. اما توهم‌آمیز خواهد بود اگر ترکیه به فکر احیای نقش عثمانی‌گری خود در منطقه است چرا که ترکیه نباید انتظار داشته باشد به جایگاهی بزرگ‌تر از ظرفیت‌هایش در منطقه برسد. نمونه این شکست را در سیاست‌های جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری فقید مصر دیده‌ایم که پس از جنگ 1967 هیمنه خود را در جهان عرب از دست داد. ترکیه نیز نباید به تکیه بر دیوار تو خالی اصرار کند. 

 

نظر شما :