نسل جدید تروریسم در پاکستان
" جایشری باجوریا " از نویسندگان شورای روابط خارجی آمریکا، در مقاله ای وضعیت نسل جدید گروه های تروریستی در پاکستان، فعالیت های آنها و چگونگی عملکرد دولت پاکستان در مقابله با این گروه ها را بررسی کرده است.
مقامات پاکستانی از سال ها قبل با گروه های شبه نظامی مستقر در خاک پاکستان در ارتباط بوده اند. آنها سازمان های در حال مبارزه با ارتش هند در کشمیر را پشتیبانی می کرده اند و در حمایت از مقاومت افغان ها در مقابل نیروهای شوروی در دهه 1980 نقش محوری داشته اند. دولت پاکستان در دهه1990، از قیام نیروهای طالبان در افغانستان پشتیبانی کرد تا شاهد تشکیل دولتی دوست در کشور همسایه خود باشد.
اما کارشناسان معتقدند پس از 11 سپتامبر و با پیوستن پاکستان به ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم، اسلام آباد ضربات شدیدی از سیاست های گذشته خود مبنی بر حمایت از این مبارزین متحمل شده است.
عناصر القاعده و نیروهای طالبان افغان تبار به همراه دیگر گروه های تروریستی، مناطق قبیله ای شمال پاکستان (مناطق نیمه خود مختار در امتداد مرز پاکستان و افغانستان) را به پایگاه امنی برای خود تبدیل کرده اند.
اعزام نیروهای نظامی ارتش پاکستان به این مناطق خشم رهبران قبایل پاکستانی و دیگرانی را که از نیروهای طالبان حمایت می کنند برانگیخته است. در سال های اخیر، گروه های تروریستی جدیدی در پاکستان فعال شده اند و نسل جدیدی از مبارزین اوضاع را تحت کنترل خود درآورده اند. نسلی که نسبت به پیشینیان خود رویکردی خشن تر داشته و کمتر به راه حل های سیاسی اندیشیده اند.
گروه های تروریستی
بسیاری معتقدند که مشخص نمودن تعداد گروه های تروریستی فعال در پاکستان به طور دقیق، دشوار است. اما به طور کلی می توان این گروه ها را به پنج دسته، که توسط " اشلی تلیس " از کارشناسان بنیاد کارنگی ارائه شده است، تقسیم کرد:
گروه های فرقه ای: گروه هایی مانند سپاه صحابه - سنی - و تحریک جعفری - شیعی - که در صحنه درگیری های پاکستان نقش دارند.
گروه های ضد هند: گروهایی که مورد حمایت ارتش و سازمان اطلاعاتی پاکستان ( ISI) قرار دارند؛ گروه هایی مثل لشکر طیبه، جیش محمد و حرکت المجاهدین.
طالبان افغان: جنبش اصلی طالبان به رهبری ملا محمد عمر از قندهار که اکنون به نظر می رسد در شهر کویته پاکستان به سر می برد.
القاعده و گروه های وابسته به آن: سازمان القاعده به رهبری اسامه بن لادن و دیگر گروه های تروریستی غیر بومی مستقر در مناطق قبیله ای خودمختار پاکستان(FATA ).
طالبان پاکستانی تبار: تندروهای ساکن مناطق قبیله ای FATA. افرادی مانند بیت الله مهسود، رئیس قبیله مهسود در وزیرستان جنوبی، مولانا فقیر محمد و مولانا قاضی فضل الله از گروه تحریک نافذ شریعت محمدی، رهبری این تندرو ها را بر عهده دارند.
طالبان پاکستانی تبار: حامیان طالبان افغانستان در مناطق قبیله ای پاکستان در واکنش به حضور نیروهای ارتش پاکستان در این مناطق که از سال 2002 آغاز شد، خود به نیروهای طالبان مستقل تبدیل شدند.
این گروه طالبان پاکستانی از نظر سازمانی با گروه طالبان افغان تبار متفاوت است. " روهان گوناراتنا " از کارشناسان مرکز بین المللی تحقیقات تروریسم در سنگاپور، معتقد است که گروه طالبان افغان، تنها در خاک افغانستان به مبارزه می پردازد و گروهی که در پاکستان علیه دولت در حال مبارزه است همین گروه طالبان پاکستانی است.
برخی معتقدند همین توافق با مقامات پاکستانی است که باعث مصونیت طالبان افغان در پاکستان شده است. اما از طرفی نیز مقامات پاکستان هرگونه هماهنگی بین خود و گروه طالبان را رد می کنند و معتقدند مشکل اصلی در خاک افغانستان قرار دارد.
آن ها معتقدند حامیان طالبان از افغانستان وارد اردوگاه های آوارگان واقع در نقاط مرزی بین دو کشور شده و نیروهای جدید را جذب می کنند.
بیشتر مردان در مناطق قبیله ای پاکستان با اسلحه زندگی می کنند و بزرگ می شوند اما به نظر برخی کارشناسان، تنها طی چند سال اخیر بوده است که آن ها حول یک ایدئولوژی اسلامی از نوع طالبانی آن جمع شده اند.
مردم ایالت سرحد شمال غربی (NWFP ) و مناطق قبیله ای FATA همانند ساکنان استان های هم مرز با آن ها در افغانستان، پشتون هستند و اشتراکات نژادی و زبانی بسیاری با هم دارند. حسن عباس، یکی از محققین دانشگاه هاروارد، در مقاله ای می نویسد:" رهبران طالبان پاکستانی موقعیت خود را به جای رهبران سنتی قبیله ای تثبیت نموده اند. این نیروها تاکنون، نزدیک به 200 نفر از بزرگان قبایل را کشته اند و در دسامبر 2007 زیر چتر گروه " تحریک طالبان پاکستان(TTP) " متحد شدند. شورایی متشکل از 40 نفر از رهبران ارشد طالبان، تحریک طالبان پاکستان را تحت فرماندهی نظامی بیت الله مهسود از وزیرستان جنوبی تشکیل دادند."
تحریک طالبان پاکستان، هم از تمام هفت منطقه FATA و هم از مناطق مختلف ایالت سرحد دارای نمایندگانی است. بر اساس برخی تخمین ها، طالبان پاکستان به طور کلی حدود 30000 تا 35000 عضو دارد.
در میان اهداف اعلام شده آنها " جهاد دفاعی علیه ارتش پاکستان، اجرای شریعت و حرکت به سمت اتحاد علیه نیروهای ناتو مستقر در افغانستان " به چشم می خورد. در دسامبر سال گذشته، مقامات پاکستانی، رهبر این گروه - مهسود - را متهم به قتل بی نظیر بوتو کردند.
چهره متغیر تروریسم
این نسل جدید از نیروهای طالبان خشن تر، جوان تر و نا شکیبا تر هستند، با دولت سر سازگاری ندارند و رقبت بیشتری به انجام عملیات های انتحاری نشان داده اند؛ در سال 2007 بیش از 50 مورد عملیات انتحاری انجام شد، در حالی که شمار این عملیات ها بین سال های 2001 و 2007 به کمتر از 20 مورد می رسید. گوناراتنا این مسئله را به تاثیر القاعده بر این گروه مرتبط می داند. وی می گوید:" گروه بن لادن بیشتر گروه های تروریستی فعال در مناطق FATA را آموزش می دهد."
مناطق قبیله ای شمال پاکستان همچنین شاهد افزایش روز افزون افراط گرایی است. همانند نسل گذشته خود، نسل جوان طالبان نیز موسیقی، تلویزیون و تجمل گرایی را غیر اسلامی می داند و با آ نها مبارزه می کند. داشتن ریش بلند برای مردان و پوشیه برای زنان در این مناطق اجباری است.
محل پرورش تروریسم
مناطق قبیله ای خودمختار پاکستان، که مدت زمان بسیار زیادی است در درگیری های قومی و قبیله ای غرق شده است، طی سال های دهه 1980 گرایش رادیکال پیدا کرد؛ سال هایی که دولت پاکستان جهاد افغان ها را در مقابل نیروهای شوروی پشتیبانی می کرد.
با حمله ایالات متحده به افغانستان پس از حوادث 11 سپتامبر، بسیاری از مبارزین افغان، شامل اعضای القاعده، به مناطق غرب پاکستان فرار کردند و باعث بی ثباتی بیش از پیش این مناطق شدند. این بخش از پاکستان از آنجا که در سال های قبل مسیر پشتیبانی لجستیکی مجاهدین افغان محسوب می شد، مملو از سلاح های سبک شده بود.
جمعیت مردان زیر 25 سال این مناطق بیش از یک میلیون نفر می باشد که اکثرا سلاح حمل می کنند. این مناطق همچنین به مراکزی برای تجارت غیر قانونی مواد مخدر تبدیل شده اند؛ تجارتی که تامین کننده منابع مالی تروریسم محسوب می شود.
چالش های ضد تروریستی
مقامات پاکستان در حال تلاش برای مقابله با نیروهای در حال تغییر در منطقه هستند. انتقادات گسترده ای از داخل و خارج پاکستان متوجه ارتش بوده بدین مضمون که ارتش توانایی مبارزه با نا آرامی ها را نداشته است.
مبارزین بیش از پیش، ارتش را با حملات انتحاری خود مورد هجوم قرار می دهند و به گروگان گرفتن 250 نفر از سربازان ارتش در آگوست 2007 توسط بیت الله مهسود در منطقه وزیرستان جنوبی، باعث آبروریزی بزرگی برای دولت پاکستان شد.
این سربازان زمانی آزاد شدند که دولت 25 نفر از مبارزین وابسته به مهسود را آزاد کرد. ارتش نه تنها در مناطق قبیله ای FATA، بلکه در ایالت سرحد نیز با این نیروها درگیر است.
استیو کل، رئیس بنیاد امریکای نوین، در مقاله ای خواست ارتش پاکستان در مقابله با گروه های جدید طالبان را مورد تردید قرار می دهد و می گوید:" برخی از افسران کنونی و پیشین ارتش و سازمان های اطلاعاتی با این مبارزین تندرو همکاری دارند در حالی که دولت پاکستان با آ ن ها در جنگ به سر می برد."
مقامات ایالات متحده اتهامات مشابهی را متوجه ارتش کرده اند، اما مقامات پاکستانی ضمن رد این ادعاها به هزاران سربازی اشاره می کنند که در حال مبارزه با تروریسم هستند. آنها همچنین چندین سوءقصد به جان پرویز مشرف را دلیل دیگری برای رد این ادعاها ذکر می نمایند.
یکی از اقدامات اسلام آباد به منظور مبارزه با گرو های تروریستی این مناطق، استفاده از " سپاه پیشرو " - سازمان شبه نظامی پاکستان که در مناطق قبیله ای خود مختار این کشور فعال بوده و با توجه به آشنایی با زبان محلی و موقعیت جغرافیایی، نقش مهمی در این مناطق بازی می کند - بوده است.
اما در بین افراد این گروه نیز عدم اطاعت از دستور در مبارزه با تروریست ها بارها دیده شده است. کریستین فر از موسسه راند می گوید:" فرماندهان این سپاه مورد حمایت مستقیم ارتش قرار دارند و نیروهای آن از میان جمعیت محلی پشتون ها جذب می شوند. اما این سپاه برای عملیات های ضد تروریستی به خوبی تجهیز نشده است. سپاه پیشرو در 1990 برای آموزش نیروهای طالبان مورد استفاده قرار گرفت و بسیاری معتقدند آن ها هنوز هم ارتباطاتی با این نیروها دارند."
با این همه بسیاری از کارشناسان هنوز هم معتقدند سپاه پیشرو نسبت به ارتش، شانس بیشتری برای برقراری امنیت در مناطق قبیله ای دارد. واشنگتن برنامه هایی برای حمایت از سپاه پیشرو داشته است که در میان آن ها می توان به آموزش فرماندهان این سپاه برای مبارزه با نیروهای القاعده و طالبان و اختصاص بودجه ای 75 میلیون دلاری به این گروه برای تامین امنیت مناطق مرزی اشاره کرد.
یکی دیگر از اقدامات انجام شده توسط دولت پاکستان در مناطق قبیله ای این کشور، امضای قراردادهای صلح با رهبران این قبایل بوده است که البته بسیاری از آنها تا کنون نقض شده اند. بسیاری با انتقاد شدید از این قراردادها، معتقدند آن ها فقط باعث تقویت بیش از پیش مبارزین مستقر در این مناطق شده اند.
همچنین در ماه گذشته، خبرهایی مبنی بر تمایل ایالات متحده برای اعزام نیرو به این مناطق شنیده شد که واکنش شدید مقامات پاکستانی را به دنبال داشت. کارشناسان نیز این اقدام را باعث بی ثباتی بیش از پیش این مناطق می دانند.
دیدگاه ها در مورد چگونگی برخورد با این گروه های تروریستی تغییر یافته است. عمران خان، رهبر گروه اپوزیسیون تحریک انصاف در پاکستان، معتقد است، مذاکرات سیاسی تنها راه برای برخورد با تروریسم است.
گوناراتنا نیز می گوید:" راه حل نظامی پاسخ صحیحی نیست. یک استراتژی برای کنترل تهدیدات تروریستی می تواند جذب گروه های در حاشیه قرار گرفته به درون جریان سیاسی باشد تا شرایط فعالیت برای آنها فراهم گردد."
نظر شما :