موضع واشنگتن در دمشق چیست؟
امریکا در منطقه خاکستری
دیپلماسی ایرانی: کشور سوریه از منظر چند ساخت قابل بررسی است:
- در لایه جهان عرب: اساسا سوریه اگرچه سابقه تاریخی طولانی مانند تمدنهای کهن منطقه همچون مصر در پیشینه خود ندارد اما به واسطه بافت جمعیتی، منطقه جغرافیایی و بافت نیروی انسانی موجود در آن از منظر تخصصی در جهان عرب و نزدیکی آن به فلسطینیها از جایگاه تعریف شده و قابل تعمقی برخوردار است. شاید بتوان گفت در میان کشورهای عربی مصر، سوریه و عربستان لایه نخست کشورهای مهم جهان عرب را تشکیل میدهند.
- در جهان اسلام: سوریه با دارا بودن بافت حکومتی تعریف شده در جهان اسلام علیرغم بافت جمعیتی متفاوت و از سوی دیگر در مسیر شکلگیری جنبش مقاومت جهادی، میتوان به این نکته توجه کرد که از جایگاه ویژهای برخوردار است. در حوزه مقاومت جهادی سوریه به عنوان ستون فقرات مقاومت در این مسیر شناخته میشود.
- در خاورمیانه: سوریه در کل خاورمیانه اهمیت دارد، بالتبع جایگاه سوریه در جهان عرب، در جغرافیای اسلامی و جغرافیای خاورمیانه و معادلات منطقهای همیشه جایگاه بالایی بوده است.
- آنچه امروز از کهنترین بحران بینالمللی یعنی بحران اعراب و اسرائیل نام برده میشود، یکی از لبههای اساسی خود را متوجه بحث سوریه میداند، لذا سوریه از این جهت نیز در خاورمیانه و معادلات منطقهای از اهمیت ویژهای برخوردار است. از طرف دیگر سوریه میتواند بالتبع این تاثیرگذاری در معادلات منطقهای، پیامدهای رفتاری در حوزه عمل سیاسی در جغرافیای بینالمللی دارا باشد.
بنابراین در این چهار لایه سوریه از جایگاه ویژهای برخوردار است و نمیتوان سوریه را نادیده گرفت. اهمیت سوریه در این چهارلایه موجب شده است که هرگونه رویدادی در سوریه پیامدهای متفاوتی را در این لایهها و از هرلایه به لایه دیگر در پی داشته باشد.
سوریه در نظام بینالملل
آنچه امروز در صحنه شورای امنیت مطرح میشود، در حقیقت مقدمهای است بر یک متن. تشکیل جلسه به درخواست فرانسه و سپس آلمان برای سوریه صورت گرفت. کشوری همچون آلمان که در ماجرای لیبی و حمله ناتو به لیبی در خط مقدم حرکت نبود به گونهای که قذافی اعلام کرده بود که آمادگی دارد تمام قراردادهای اقتصادی خود را با آلمان منعقد کند امروز در باب سوریه در خط مقدم است. روسیه و چین در این چارچوب مخالف هستند. اساسا این دو کشور در مسائل مطرح شده در شورای امنیت در چنین سطحهایی همواره نگاه سلبی معطوف به گرفتن زمان و سپس امتیاز را دنبال میکنند ولی در نهایت فشار افکار عمومی در سطح بینالمللی و جابهجایی امتیازها و منافع در این لایهها روسیه و چین را نیز از حالت مقاومت به حالت برزخ بین مقاومت و پذیرش و سپس پذیرش مشروط میبرد.
چهار کشور انگلستان، فرانسه، آلمان و پرتغال پیشنویس قطعنامه جدید علیه سوریه را تهیه کردند و هر چهار کشور تا حدودی موافق تلقی میشوند، اما نوع برخورد آنها با یکدیگر تا حدی از منظر دیپلماتیک متفاوت است.
امریکا در منطقه خاکستری عمل میکند، آلمان و انگلیس وارد منطقه زرد شدند و پرتغال سعی میکند در حاشیه این تحرکات عمل کند. درحالی که برزیل،هند، لبنان و آفریقای جنوبی تاکید کرده بودند که از این قطعنامه حمایت نخواهند کرد.
آنچه برای مخالفان قطعنامه از اهمیت جدی برخوردار است، حافظه تاریخی نزدیک آنها در باب لیبی است. این نگرانی وجود دارد که با صدور قطعنامه علیه سوریه آنچه توسط کشورهای مغرب زمین برای لیبی رخ داد، برای سوریه هم اتفاق بیفتد. اگرچه سوزان رایس، نماینده امریکا در سازمان ملل این نوع نگرش را شایعهای از سوی مخالفان دانسته است، اما تا حدودی میتوان گفت این نگرانی قابل قبول است.
بنابراین اقدامات موجود مقدمه بر متنی است که ممکن است در آینده به طور کاملتر مطرح شود.
امریکا معتقد است کاهش مشروعیت حکومت اسد در سوریه اصلیترین زمینه تغییر و تحول در این کشور خواهد بود، همان طور که حسنی مبارک در مصر، بنعلی در تونس و معمر قذافی در لیبی با آن مواجه شدند. اما نگرانی امریکا از سوریه پس از اسد است. امریکاییها با برجستهنمایی الگوی ترکیه در منطقه در پی آن هستند که مقاومت جهادی را در منطقه خاورمیانه تبدیل به مقاومت سیاسی کنند. نقش ترکیه امروز، مصر و سوریه آینده در این مسیر بسیار کلیدی و مهم است. اگر مثلث مقاومت سیاسی جای مقاومت جهادی بنشیند، مدیریت آینده زمان در منطقه به نفع ایالات متحده امریکا خواهد بود. اما با روی کار آمدن دولتهایی مخالف غرب در خاورمیانه در سوریه و مصر این مدیریت در آینده با چالشهای جدی روبهرو خواهد شد و امریکا و مغرب زمین همراه او با مسائل اساسی در منطقه خاورمیانه دست به گریبان خواهند شد.
بنابراین به نظر میرسد که موضعگیری کشورها با توجه به اهداف تعریف شده آنها شکل میپذیرد. روسیه و چین، سوریهای را میخواهند که اگر در مقاومت است این مقاومت را متوجه محدود کردن حضور رقبای اقتصادی و سیاسی خود در نظام بینالملل در منطقه حیاتی خاورمیانه کند. روی کار آمدن یک حکومت تند انقلابی به تعبیر غربیها نه به نفع غربیهاست و نه به نفع قدرتهای شرقی. در عین حال برای قدرتهای مشرق زمین روی کار آمدن یک دولت مترادف با اسلامگرایان ترک در سوریه میتواند رویکرد غربی را تا حدودی تهییج کرده و پاسخگو باشد.
نظر شما :