تعهد صدام دامن مالکی را گرفت
این موضوع دو جنبه کلی و خاص دارد و جنبه خاص آن با توجه به شرایط حاضر در عراق، مورد بحث قرار میگیرد:
· سال 1990 زمانی که اولین قطعنامه شماره 660 در شورای امنیت صادر شد، در آن مبنا بر این بود که عراق به خاک کویت تجاوز کرده است. از قطعنامه 660 و به دنبال آن 661 همچنان قطعنامهها تا 678، 687 و بعدیها صادر شد. در این قطعنامهها قید کردند که حتی غرامتها چگونه به کویت پرداخت شود.
· اما در مورد جنگ عراق با ایران باید گفت، ازابتدا این قطعنامه که در سال 1980 میلادی برابر با 1359 شمسی صادر شد، با طرفین ایران و عراق به عنوان دو طرف متخاصم صحبت شد و نه به عنوان اینکه یک کشور تجاوزگر است و دیگری قربانی آن تجاوز.
· در طول 8 سال جنگ ایران با عراق حدود 10 قطعنامه داشتیم، در حالیکه در طول 7 ماه جنگ عراق با کویت بیش از 40 قطعنامه داشتیم.
· در طول 8 سال جنگ ایران و عراق، قطعنامههای صادره مربوط به این جنگ، غیر از قطعنامه 598، دیگر قطعنامهها در چارچوب فصل ششم منشور سازمان ملل بود، درحالیکه درباره جنک میان عراق و کویت هر 40 قطعنامه در چارچوب فصل هفتم منشور بوده است. تفاوت این دو فصل در این است که، قطعنامههایی که در فصل هفتم منشور صادر میشود،شورای امنیت قضاوت کرده و حکم میراند. اما در فصل ششم نه قضاوت میکند و نه حکم میراند. بنابراین تفاوت آن کاملا مشخص است. به عبارت دیگر درباره جنگ عراق و کویت از ابتدا قطعنامه درباره غرامت داشتیم، اما در جنگ ایران و عراق تنها در قطعنامه 598 که در چارچوب فصل هفتم منشور صادر شد ، درباره تعیین آغازگر جنگ در بند ششم آن صحبت میشود. در بند هفتم این قطعنامه نیز آورده شده، خسارات وارده (و نه غرامت) به ایران و عراق تعیین شود. بنابراین با یک دید کلی ملاحظه میکنید که بند ششم میگوید آغازگر جنگ و نه متجاوز و بند هفتم نیز عراق و ایران را با یک زبان مورد خطاب قرار میدهد. علت آن چیست؟ دلیل آن است که شورای امنیت ضمن اعتراف به آغازگر جنگ بودن عراق ، پس از فتح خرمشهر، ایران را مسوول ادامه جنگ میداند.
بنابراین با توجه به مواردی که ذکر شد، تفاوتها را میتوان به صراحت دید. زمانی که جنگ عراق با کویت تمام شد و زمانی که امریکا به این کشور حمله کرد و جنگ اول عراق و امریکا در سال 1991(زمستان 1369) شکل گرفت. در آن دوران که عراق را شکست دادند در جلسات شورای امنیت در ژنو، خسارات کویت را به صورت دقیق محاسبه کردند و در زمان صدام تعهد پرداخت تمامی این خسارتها را به صدام تحمیل کردند. به معنای دیگر حکومت صدام را وادار کردند که این تعهد را بپذیرد و حکومت صدام نیز پذیرفت. اما امروز حکومتی درکشور عراق برسرکار است که تعهدات حکومت صدام را فقط پیاده میکند. در حالکیه ایران در آن ایام تردید داشت که حتی عهدنامه مرز دولتی و حسن همجواری 1975 را نیز به حکومت صدام بقبولاند چون او را رفتنی میدانست.
امروزه نیز پس از صدام، هر فردی در این کشور به کار خود مشغول است، بنابراین ملاحظه میکنید کسانی که در دوران حکومت صدام فکر میکردند تثبیت چنین موضوعاتی در نهایت سودی نخواهد داشت، امروز تفاوت آن کاملا مشهود است. آنچه که مربوط به جنگ کویت بوده درحدود 33 میلیارد دلار از رژیم صدام گرفتند و از زمانی که صدام حسین ساقط شده، دیگر مبلغی پرداخت نشده است. همانطور که در قطعنامه آمده از نفت عراق 5 درصد به حسابی در سازمان ملل برده میشود و از آنجا به عنوان غرامت به کویت پرداخت میشود که این بند دوم دامن حکومت جدید عراق نیز را گرفته است.
در نتیجه باید گفت که تثبیت مجدد عهدنامه مرز دولتی و حسن همجواری 1975 باید در دوران صدام اقدام میگردید و درخواست پرداخت غرامت با همه پیچیدگی هایش که به دیپلماسی ما ، قبل از تدوین متن قطعنامه 598، برمیگردد، همچنین باید در دوران صدام مطرح میشد، اما با حکومت جدید که ایران دست دوستی با آنها داده و مصالح عالیه بر روابط سایه افکنده،نمیتوان این مسائل را بطور جدی مطرح نمود.
نظر شما :