سومین یادداشت از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم

امریکا می ترسد ایران انقلاب مصر را صادر کند

۰۶ مرداد ۱۳۹۰ | ۱۶:۰۱ کد : ۱۴۹۳۲ اخبار اصلی
کاخ سفید بیشترین توجه خود را معطوف به تونس و لیبی کرده است در حالی که باید بحث بر سر خلیج فارس در اولویتش باشد. نباید اهمیت نفت را برای کاخ سفید فراموش کنیم.
امریکا می ترسد ایران انقلاب مصر را صادر کند
 سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و متفکر مشهور لبنانی سلسله مقالاتی را در روزنامه لبنانی النهار منتشر کرد که با توجه به تحولات فعلی منطقه به ویژه انقلاب‌های عربی افقی تازه پیش‌روی بسیاری از تحلیلگران به خصوص ناظران مسائل خاورمیانه قرار می‌دهد. این یادداشت‌ها در حقیقت ماحصل سفر نعوم به ایالات متحده و دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی و متفکران و استراتژیست‌های آن کشور است. نعوم عمده این یادداشت‌ها را به صورت گفتگو و موجز بدون ذکر نام مصاحبه‌شدگان و فقط با اشاره به پست و جایگاه آنها در 63 قسمت تهیه و منتشر کرد. تعدادی از این یادداشت‌ها که عمدتا از شماره 50 به بعد بود در نوبت‌های مختلف در دیپلماسی ایرانی منتشر شد. دیپلماسی ایرانی  در مکاتبه‌ای با سرکیس نعوم متن اصلی یادداشت‌ها را تهید کرد.

دیپلماسی ایرانی با توجه به اهمیت و جذابیت این مطالب هر پنجشنبه یک مورد را در اختیار مخاطبان قرار خواهد داد.

نعوم خود در مقدمه‌ای که برای دیپلماسی ایرانی نوشته، درباره این یادداشت‌ها می‌نویسد: «من ستون‌نویس ثابت النهار هستم. النهار را می‌شناسید، یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های لبنانی و عربی است. این روزنامه را می‌توان به جرات یکی از پرتیراژترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌های کاغذی لبنان دانست. اگر چه با برخی افکار دوستانم در روزنامه النهار موافق نیستم ولی همگی تلاش می‌کنیم که دموکراسی را رعایت کرده و بدون تحمیل اندیشه‌هایمان به یکدیگر در کنار هم برای النهار یادداشت بنویسیم و تلاش کنیم روزنامه وزینی را تحویل خوانندگان دهیم. بی‌شک در ایجاد چنین فضایی غسان التوینی، رئیس و مدیرمسئول روزنامه النهار که لطف و محبت بسیاری به تک‌تک روزنامه‌نگاران و خبرنگاران النهار دارد، نقشی مهم ایفا کرده است. من هر سال یک یا دو بار چند هفته‌ای را در لبنان نیستم. چندین سال است که به ایالات متحده می‌روم و در این کشور و سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف آن می‌گردم. به واشنگتن می‌روم و در اداره‌های دولتی آن سرک می‌کشم و به نیویورک که مرکز بسیاری از اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌های امریکایی است می‌روم و ضمن این که سری هم به سازمان ملل می‌زنم و با نمایندگان کشورهای جهان در این سازمان به گپ و گفت می‌نشینم، با بسیاری از مقامات سابق، مشاوران فعلی، بسیاری از استراتژیست‌ها، متفکران و صاحب‌نظران بحث و تبادل نظر می‌کنم. دیگر رویه‌ام شده، وقتی به لبنان باز می‌گردم نتیجه این گپ و گفت‌ها را در قالب یادداشت در روزنامه النهار منتشر می‌کنم. اهمیت این یادداشت‌ها در این است که تلاش کرده‌ام تمامی مناقشه‌ها و بحث‌‌هایی که با مقامات مختلف امریکایی و غیرامریکایی درباره تحولات مختلف دنیا داشته‌ام را به رشته تحریر در آورم. به خصوص و به طور خالص مسائل مرتبط با خاورمیانه، جهان اسلام، جهان عرب و لبنان. البته امسال من سفر 10 روزه‌ای هم به سیدنی استرالیا داشتم که طی آن جایزه جهانی "جبران خلیل جبران" که یکی از مهمترین جوایز حائز اهمیت برای لبنانی‌ها است و نزدیک 30 ساله است به روزنامه‌نگاران و پژوهشگران برتر لبنانی استرالیایی، لبنانی امریکایی و عرب داده می‌شود، دریافت کردم. امید است این یادداشت‌ها مورد توجه خوانندگان محترم قرار بگیرد.»

بخش‌هایاول و دوم این یادداشت هفته گذشته منتشر شد و اکنون سومین بخش از این سلسله مقالات تقدیمتان می‌شود:

در دیدار بعدی‌ام با دوست صمیمی و نزدیکم که سمتی عالی‌رتبه در کاخ سفید داشت و همچنان به دولت فعلی امریکا مشاوره می‌دهد و تحولات کشورش و جهان را ارزیابی و تحلیل می‌کند، خود بحث را آغاز کرد و گفت: «کاخ سفید بیشترین توجه خود را معطوف به تونس و لیبی کرده است در حالی که باید بحث بر سر خلیج فارس در اولویتش باشد. نباید اهمیت نفت را برای کاخ سفید فراموش کنیم. این را هم نباید فراموش کرد که ناوگان پنجم امریکا در بحرین است. به هر حال، آنچه شانس پادشاه بحرین را برای این که در برابر مطالبات مردمش کوتاه بیاید، کم کرد عربستان بود.»

سپس از او درباره صلح اعراب و اسرائیل و مذاکرات صلح که نه تنها به چالش خورده بلکه متوقف شده پرسیدم، جواب داد: «بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل مرد تصمیم‌گیر، مذاکره‌کننده، راسخ و صلح‌طلب است. اما آنچه عملا برای او مهم است این است که همچنان نخست‌وزیر بماند. او از خدا می‌خواهد که شب بخوابد صبح بلند شود ببیند درگیری با فلسطینی‌ها بر اساس دو کشور مستقل حل و فصل شده و صلح با مصر و اردن شامل سوریه نیز شده است حتی اگر هزینه آن عقب‌نشینی از جولان باشد. اما شخصا آماده به خطر انداختن نیست.»

از او درباره درگیری‌های سوریه و اسرائیل پرسیدم، گفت: «بحث آن را با رهبران سیاسی سوریه و اسرائیل آغاز کرده‌اند، درباره جزئیات آن نیز هر دو طرف مطلع هستند. ولی دو طرف هنوز مذاکرات مستقیم خود را آغاز نکرده‌اند. به طور کلی پیشرفت‌هایی است اما هنوز به کار آنجا نرسیده که دو طرف راضی شوند پشت میز مذاکره حالا چه به طور مستقیم چه غیر مستقیم بنشینند. اما درباره لبنان اتفاق جدیدی نیفتاده است و موضوع مذاکرات صلح میان اسرائیل با لبنان اصلا آغاز نشده است. اما درباره روستای الغجر که توسط اسرائیل اشغال شده پیشرفت‌های بسیاری حاصل شده است.»

دوباره از او درباره سوریه پرسیدم، پاسخ داد: «عربستان معتقد است که آنچه سر مصر و غیره آمد سر سوریه هم می‌آید.» از او درباره انقلابیون لیبی و لیبی قذافی پرسیدم، گفت: «اوباما اشتباه بزرگی مرتکب شد هنگامی که صحبت از کنار کشیدن قذافی از قدرت کرد (Step Down). چگونه آن کار را کرد؟ در حالی که رابرت گیتس نسبت به این کار مردد است و حتی مخالف کناره‌گیری قذافی از قدرت است. برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی هیچ دستاوردی نداشته است. ما این را پیش‌بینی می‌کردیم.» گفتم چرا؟ گفت: «برای این که قذافی انقلابیون را فقط با جنگنده‌هایش هدف نمی‌گیرد، او توپ و تانک و ارتش دارد که به کمک آنها می‌جنگد. به رغم همه مخالفت‌های مردمش با او که خودش نیز در صفحه تلویزیون دید هنوز نمی‌توانیم بگوییم که قذافی مورد تایید عده مشخصی نیست. فقط اعمال منطقه پرواز ممنوع کافی نیست. در این حالت امریکا چه باید بکند؟ آیا توپ‌ها و تانک‌هایش را هم باید بزند؟ در نهایت گرفتار می‌شود و مجبور است نیرو بفرستد تا در خاک لیبی بجنگند. کسی نمی‌داند بعد از آن چه خواهد شد. برای همین است همه بی‌پروا می‌پرسند: آیا کسی هست بداند ملت لیبی چه کسانی هستند؟ از چه کسانی تشکیل شده‌اند؟ آیا متشکل از جریان‌های سیاسی داخلی هستند؟ آیا در درون آنها جریان‌های اسلام‌گرای افراطی هم هست؟ آیا این ملت از خارجی‌ها متنفرند یا نه؟ تمامی این موضوع‌ها برای ما مجهول است. برای همین است که اگر هم بخواهیم با نیروی نظامی وارد لیبی شویم می‌ترسیم که انتقادها شروع شود و مردم لیبی به عنوان جنگ با خارجی‌ها به ما حمله کنند؟ هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا با قدرت بیشتری صحبت می‌کند و اوضاع را پیگیر است. ولی تصمیم‌های اصلی امریکا در وزارت خارجه گرفته نمی‌شود در کاخ سفید گرفته می‌شود. نمی‌دانیم اعضای شورای امنیت آیا واقعا با ورود نظامی به لیبی موافقند یا نه. چین قطعا با این کار مخالف است برای این که نیاز بسیاری به نفت لیبی دارد. روس‌ها هم مخالفند اگر چه اگر اتحادیه عرب و کلا اعراب با این کار موافقت کنند آن هم عقب می‌نشینند.»

از او درباره مصر و تحولات اخیرش پرسیدم، گفت: «مصر ذهن مرا و امریکا را با خود درگیر کرده است. نگرشی وجود دارد مبنی بر این که ممکن است اخوان المسلمین بخواهد انقلابش را صادر کند خصوصا این که ایران هم‌پیمان اصلی آنها محسوب می‌شود.»

این جا وسط حرفش پریدم و گفتم: «نگو که ایران هم‌پیمان اصلی آنها است و آنها به دستورات ایران عمل می‌کنند. آنها حتی مثل حزب الله در لبنان نیستند. شاید کمک‌هایی بگیرند ولی بیش از این نیست.» جواب داد: «سازمان‌های نظامی هیچ کاری نمی‌کنند. حتی نمی‌دانند چگونه دوران انتقالی را از نظامی به نظام دیگر اداره کنند. اصلا برای این کار آموزش ندیده‌اند. قطعا هم نمی‌خواهند کسی در امورشان دخالت کند یا تلاشی را بر آنها تحمیل کند. مسیر طنطاوی، رئیس شورای نظامی انتقالی تصمیم گرفت عمر سلیمان را کنار بگذارد. به نظر من تصمیم او اشتباه بود. می‌توانست او را برای مدتی نگه دارد چون به او احتیاج دارد. او به پرونده‌های عربی، فلسطینی و اسرائیلی کاملا آگاه است. در حالی که طنطاوی و درجه‌داران همراهش هیچ شناختی در این زمینه‌ها ندارند.» 


نظر شما :