از کشته شدن بن لادن تا ترور برادر کرزای
در این دوره انتقالی وضعیت بسیار پیچیده تر از گذشته است؛ چون همه در حال تلاش هستند که صحنه را به نحوی به نفع خود رقم بزنند که در آینده بتوانند بهره لازم را ببرند. لذا عوامل جدیدی در این زمینه شاهد هستیم. از جمله این عوامل میتوان به درگیریهای مرزی افغانستان و پاکستان اشاره کرد.
موضوع درگیریهای مرزی بین دو کشور اگرچه مسئله ای اساسی در تاریخ روابط دو کشور بوده است ولی به دلایل مسائل مهم تر موجود در عرصه واقعیت همانند موضوع القاعده و یا حمله آمریکا، هیچگاه مورد توجه قرار نگرفته بود. درگیریهای مرزی تبعات مختلفی بر جناحهای افغانستان دارد. از جمله این مسئله میتواند باعث نزدیک شدن بخشی از طالبان به دولت افغانستان شود. چرا که هر دوی آنها، مخالف نفوذ برخی از کشورهای منطقه در حوزه پشتونستان هستند. همانطور که در اخبار آمده بود چند روز پیش بخشی از نیروهای طالبان وارد خاک افغانستان شدند و وارد ایالات نورستان شدند و در آنجا درگیریهایی به وجود آمد که به کشته شدن چند نفر منجر شد. نیروهای مرزی پاکستان نیز از این نیروها حمایت میکردند. لذا این مسئله میتواند عامل اتحاد بخشی از طالبان و دولت افغانستان در مقابل این درگیریهای مرزی باشد.
از دیگر آثار درگیریهای مرزی بین پاکستان و افغانستان میتواند این باشد که افرادی را در دولت کابل متقاعد کند که پایگان نظامی دائم آمریکا در این کشور میتواند به نفع آنها در مقابل این نوع تجاوزات مرزی باشد.
از سوی دیگر، با کشته شدن بن لادن موضوع القاعده از موضوعات مربوط به افغانستان در حال حذف شدن است. با کنار رفتن موضوع القاعده از مسائل مربوط به افغانستان، مسئله طالبان در عرصه افغانستان بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. بنابراین هرچند در گذشته نیز دولت افغانستان و نیروهای فرامنطقه ای علاقه مندی خود را برای مذاکره و گفتگو با طالبان و مشارکت این گروه در قدرت و حکومت مرکزی ابراز میداشتند، ولی یکی از شروط آنها جدا شدن القاعده از طالبان بود. این شرط باکشته شدن بن لادن و کاهش نقش القاعده در افغانستان، در حال تحقق است. از سوی دیگر جناحهای بیشتری از طالبان جرات پیدا میکنند که با دولت کابل وارد مذاکره شوند.
به نظر میرسد ترور آقای احمد ولی کرزی برادر حامد کرزی را نیز باید در این راستا ارزیابی کرد. احمد ولی کرزی رئیس شورای قبایل جنوب افغانستان و دارای نفوذ زیادی در جنوب از سوی دولت افغانستان و نماینده تام الاختیار این جمهور بود. او با تمام روسای قبایل افغانستان تعامل داشت و آنها را جذب حکومت میکرد و تلاش میکرد قبایل افغانستان را از نفوذ کشور همسایه شرقی یا طالبان و القاعده خارج کند. کسانی که به فکر آینده خود در افغانستان هستند و به دنبال این هستند که منافع خود را در آینده افغانستان حفظ کنند و در دولتهای آتی افغانستان نفوذ داشته باشند از جمله برخی کشورهای منطقه ای، علاقه مند به حضور چنین افرادی در صحنه سیاسی افغانستان نبودند. بنابراین به نظر میرسد حذف احمد ولی کرزی در راستای اخلال و کند کردن حرکت آشتی جویانه دولت افغانستان با عناصری از گروه طالبان بوده است.
هرچند ترور احمد ولی کرزی موجب شد که رئیس جمهور یکی از عوامل اجرایی موثر، با نفوذ و مورد اعتماد خصوصا در جنوب افغانستان را از دست بدهد ولی در عین حال این موضوع میتواند باعث روشنگری افکار پشتونهای منطقه جنوب باشد. یعنی این اتفاق میتواند باعث شود که یک نوع عکس العمل مثبت احساسی نسبت به رئیس جمهور ایجاد شود.
نظر شما :