سودان جنوبی، ریشهها و پیامدهای جدایی
آقای جاوید، سودان جنوبی از نظر جغرافیایی چه اهمیتی دارد؟
کشور سودان از نظر جغرافیایی بزرگ ترین کشور مسلمان در قاره آفریقا محسوب میشد که با جدایی جنوب اکنون به دو کشور شمالی و جنوبی تقسیم شد. دو شاخه رود نیل که از بزرگترین رودهای دنیاست و از اوگاندا و اتیوپی سرچشمه میگیرند، پس ازگذر از جنوب سودان در خارطوم پایتخت سودان بهم میپیوندند و پس از طی تمام مسیر جنوب تا شمال مصر به دریای مدیترانه میریزد. نیل شاهراه حیاتی کلیه کشورهای حاشیه این رودخانه است. لذا علاوه بر منابه ثروت زیر زمینی مانند نفت، نیل موجب اهمیت سودان به خصوص سودان جنوبی است. سودان جنوبی به لحاظ منابع جنگلی هم دارای اهمیت است. بر اساس برخی برآوردها بیش از 68 درصد از ذخایر شناخته شده نفت سودان، در سودان جنوبی قرار دارد، برخی از برآوردها نیز این رقم را 80 درصد تخمین زده اند. بنابراین سودان جنوبی از لحاظ ذخایر منابع طبیعی بسیارغنی است در حالیکه جمعیت این کشور تازه متولد شده در مقایسه با قسمت شمالی اندک است و تنها حدود 10 میلیون از جمعیت 34 میلیونی سودان در جنوب زندگی میکنند.
اما مهمترین مساله در این جدایی تقسیم یک کشور مسلمان به دو کشور است که بر خلاف آنچه که گفته میشود جمعیت ساکن درجنوب سودان بیشتر تابع ادیان اولیه (آنیمیستها) هستند و مسیحیت در آنجا غالب نیست.
اساسا ریشه جدایی سودان جنوبی از بخش شمالی چه بود ؟
ریشه این جدایی به جنگهای داخلی این کشور باز میگردد. جنگهای داخلی سودان تنها مربوط به دوران جدید سودان (روی کار آمدن صادق المهدی و عمر البشیر) نمیشود. جنگهای داخلی در زمان جعفر نمیری آغاز شد. این منازعه نیزاز میراث استعمار انگلیس بود که پس کشور بزرگ سودان حکومت میکرد.پس از سقوط نمیری و استمرار جنگ داخلی، عمر البشیر درسال 2005 زیر فشارهای ناشی از جنگ و فشارهای بین المللی به قرداد صلحی با شورشیان جنوب تن در داد. بر اساس این توافقنامه قرار شد در ژانویه 2011 رفراندومیبرای تعیین تکلیف قسمت جنوبی برگزارشود.از همان زمان مشخص بود که نتیجه محتوم این رفراندم جدایی جنوب خواهد بود. با برگزاری رفراندوم در ژانویه ۲۰۱۱ بر طبق آمار 38/98 درصد از مردم جنوب سودان به جدایی جنوب از شمال رای دادند و با پذیرش این رفراندم از سوی کشور مادر، جمهوری سودان جنوبی به عنوان پنجاه و پنجمین کشور در قاره آفریقا، یکصد و نود و ششمین کشور جهان و یکصد و نود و سومین کشور عضو سازمان ملل متولد شد.
دلایل این جدایی چه بود؟
برنامههای استعمار انگلیس را میتوان دلیل اصلی این رویداد تلقی کرد. به همین دلیل هم از همان زمان اعطای استقلال به سودان در سال 1956 جنگهای شمال و جنوب آغاز شد. غیر از این مساله باید به زمینههای فرهنگی که برای جدایی قسمت جنوبی و شمالی سودان وجود داشت اشاره کرد. شمال سودان از نظر قومیبیشتر اعراب هستند در حالی که در جنوب بیشتر اقوام آفریقایی زندگی میکنند.از همان زمان استقلال استعمارگرانی که به منابع و ثروتهای این کشور چشم داشتند به این اختلافات فرهنگی دامن زده و در حقیقت حامیان مالی و تسلیحاتی شورشیان جنوب بودند. در 5 سال گذشته نیزغربها فعالیتهای زیادی انجام داند تا اینکه مردم این منطقه به گزینه جدایی رای دهند.
این جدایی منجر به تشکیل دولتی با ماهیت آفریقایی و نه لزوما مسیحی خواهد شد.برخلاف تصور عمومیاکثریت جنوبیها مسیحی نیستند بلکه در این منطقه درصد مسلمانان و مسیحیها تقریبا برابری دارد و اکثریت مردم تابع ادیان ابتدایی هستند هرچند تلاشهای گسترده ای از سوی موسسات تبشیری برای گسترش مسیحیت در این منطقه صورت میگیرد.
البته در یک جمع بندی نهایی من علت این جدایی را در بی کفایتی دولت سودان میدانم. دولتهای حاکم بر سودان از زمان استقلال، اقدامیدر توسعه و آبادانی این منطقه انجام ندادند. میتوان گفت که منطقه جنوب دارای کمترین امکانات در مقایسه با شمال بود. به این دلیل ساکنان بخش جنوبی نوعی تبعیض و آپارتاید را نسبت به خود احساس میکردند. کشورهایی که مدافع جدایی جنوب از شمال بودند از این موضوع سوء استفاده کردند. در طی بیست و چند سالی که آقای عمر البشیر بر این کشور پهناور آفریقایی حکومت میکند نه تنها در جهت از بین بردن فقر،بیکاری در جنوب کاری نکرد بلکه در سیاست خارجی نیز سودان را در انزوای بین المللی قرار داد. عمر البشیر در سیاست داخلی و اداره کشور نزدیکترین یاران خود مانند حسن الترابی را تحمل نکرد و همه دوستان را به جبهه مخالفان راند.
چالشهای پیش روی این کشور چیست؟
سودان جنوبی نیز مانند هر کشور تازه استقلال یافته ای با مشکلات امنیتی، اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکند. فقدان زیرساختهای لازم برای توسعه ، ناکارآمدی سیستم بروکراسی به دلیل قلت نیروی انسانی تحصیلکرده، ادامه اختلافات با شمال در مورد مرزها بخصوص در مناطق نفتی ، وجود گروههای مسلح شورشی که از جانب شمال حمایت میشوند از مشکلاتی است که سودان جنوبی با آن روبرو خواهد بود. تنوع قومیو مذهبی ازدیگر مشکلات آینده این کشور خواهد بود. به دلیل بسته بودن این کشور و عدم دسترسی به آبهای آزاد، مشکلات اقتصادی نظیر چگونگی صدور نفت نیز مطرح است. اختلافات مرزی با شمال نیز میتواند مسئله ساز باشد.
گفته میشود که اسرائیل در نظر دارد که سودان جنوبی را به رسمیت بشناسد. پیش بینی شما از آینده روابط اسرائیل با سودان جنوبی چیست؟
اغراض اسراییل در جنوب سودان بیشتر متوجه کنترل منابع آبی است. میدانیم که نیل شاهرگ حیاتی مصر است. کنترل منابع اصلی نیل توسط کشوری که رابطه دوستانه ای با قاهره نداشته باشد برای این کشور فاجعه بار خواهد بود. تحولات اخیر مصر نیز میتواند مزید بر علت گردد تا اسراییل توجه بیشتری به کشور تازه متولد شده سودان داشته باشد. البته از قدیم شورشیان جنوب روابط محکمیبا اسراییل داشتند و از کمکهای رژیم صهیونیستی برخوردار بودند. پیش بینی من این است که دولتی که درجنوب مستقرمیشود روابط خوبی با اسرائیل خواهد داشت و تل آویو نیز برای توسعه حضور خود در آفریقا و فشار در زمان مقتضی به مصر و سودان در این کشور حضور نیرومندی خواهد داشت. به این طریق برنامههایی که رژیم غاصب اسرائیل و غرب برای این منطقه دارد اجرا خواهد شد. برای رود نیل تصمیماتی جدیدی خواهند گرفت. چرا که دو شاخه اصلی نیل از جنوب سودان میگذرد و این قدرت مانور آنها را در رود نیل افزایش میدهد.
موضع ایران در قبال این تحولات چیست؟
موضع اولیه ایران تاکید برحفظ یکپارچگی شمال و جنوب سودان به عنوان وسیع ترین کشور مسلمان قاره آفریقا بوده است با این وجود حال که این اتفاق افتاده است برای جلوگیری از نفوذ اسرائیل در آن منطقه باید برنامه ریزی جدی برای ایجاد روابط با این کشور صورت گیرد. متاسفانه به دلیل رکود در سیاست خارجی ما از تحولات این منطقه نیز بسیار عقب مانده ایم.
نظر شما :